ماجرای سالن ورزش
پیره زن 82 سالش بود. نه عینک داشت و نه صمعک. طبق رسم معمول در همه جای دنیا، او هم، سر شوهره را کرده بود زیر خاک و حالا تنها زندگی میکرد. میگفت از خانه با دوچرخه آمده ورزش! میگفت خیال دارد تا زمانی که میتواند سرپا بایستد بیاید Gym. میگفت …، آقا اینها را که گفت، آی خیط شدم من! آی خجالت کشیدم از خودم. اگر میگذاشت ازش عکس بگیرم …