ادبیات

تلفن را برداشتم و گفتم اطلاعات لطفآ

وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم. هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده. قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمیرسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می ایستادم و […]

تلفن را برداشتم و گفتم اطلاعات لطفآ ادامه مطلب »

سی سال از مرگ سهراب سپهری گذشت

سهراب سپهری شاعر و نقاش موج نو ایرانی سی سال پیش (اول اردیبشهت 1359) زمانی که تنها 52 سال داشت بعلت بیماری در تهران درگذشت و در روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان بخاک سپرده شد. سهراب در آغاز کار شاعری تحت تأثیر شعرهای نیما بود و این تأثیر در «مرگ رنگ» به خوبی

سی سال از مرگ سهراب سپهری گذشت ادامه مطلب »

روزی روزگاری (4)

مدرسه که تعطیل میشد و تابستانِ زودرس نَفَس بهار را می گرفت دیگه ول بودیم توی «لین ها» (کوچه ها) تا اول مهر و باز شدن دوباره مدرسه. روزها بلند بود و گرما کافر و مسلمون نمی شناخت! پدر و مادرها نهار را که میخوردند دراز می کشیدند توی اتاق نیمه تاریک زیر پنکه سقفی.

روزی روزگاری (4) ادامه مطلب »

پرده‌برداری نویسندگان از زندگی خصوصی‌شان

“نون نوشتن” تازه ترین کتاب محمود دولت‌آبادی، نه رمان و داستان، بلکه مجموعه یادداشت‌‌های دولت‌آبادی درباره نوشتن است. “نون نوشتن” کتابی است درباره تجربه نوشتن، درباره تجربه زندگی، از سال‌های 1359 تا 1374. لابه‌لای نوشته‌های دولت‌آبادی می‌شود سراغ همه رمان‌ها و داستان‌هایش را گرفت، از مثلاً کلیدر گرفته تا داستان‌های آوسنه بابا سبحان و عقیل

پرده‌برداری نویسندگان از زندگی خصوصی‌شان ادامه مطلب »

مسافر مشکی پوش

مسافر مشکی پوش بود که بخار دهانش بیست- سی سانتی متر در آن هوای سرد کش ور داشت. موقعی هم که سوار شد، چند لحظه با نگاه به چهره ی مسافر بغل دستی گیر داد و بعد گفت: « اگه بیشتر جُم بخوری و جَم تر بشینی، هفت- هشتا مثل من هم می تونن به

مسافر مشکی پوش ادامه مطلب »

پیمایش به بالا