“نون نوشتن” تازه ترین کتاب محمود دولتآبادی، نه رمان و داستان، بلکه مجموعه یادداشتهای دولتآبادی درباره نوشتن است.
“نون نوشتن” کتابی است درباره تجربه نوشتن، درباره تجربه زندگی، از سالهای 1359 تا 1374. لابهلای نوشتههای دولتآبادی میشود سراغ همه رمانها و داستانهایش را گرفت، از مثلاً کلیدر گرفته تا داستانهای آوسنه بابا سبحان و عقیل و باشبیرو و… تا نمایشنامهها و فیلمنامههایش.
از ملالتها و سختیهایی که در زندگی بر او گذشته که یکی از مهمترینشان مرگ برادرش در جوانی بوده که کمرش را خم کرد. از سرگشتگیهایش، نان درآوردنش و سرپرستی از خانوادهاش تا زمانی که روی پای خودشان بایستند و دیگر به او احتیاجی نداشته باشند.
از این که در به در به دنبال آدمی میگشته که از او راه و چاه نوشتن را یاد بگیرد و سر آخر این که بهترین راه پیشرفت را در این میبیند که راه خودش را برود و به محافل ادبی و کافهنشینیهایش نزدیک نشود و حداکثر کارهای مترجم موردعلاقهاش را بخواند و سرش را پایین بیندازد و کارش را بکند و درگیر قضاوتهای دیگران نشود.
پس از پایان رمان ده جلدی کلیدر می نویسد: “دو سال بعد از شروع داستان كلیدر با همسرم مهرآذر نامزد شدیم و شش ماه بعد ازدواج كردم و حالا كه نوشتن كلیدر به پایان رسیده فرزند ارشدم به نام سیاوش 11 سال دارد. در طول این دوران میشود گفت دو برادرم مردهاند. پدرم مرده است، مادرم دچار بیماری شده است. برادر و خواهرم كه از من كوچكتر هستند صاحب بچههایی شدهاند، سه بار زیر تیغ جراحی رفتهام، به زندان افتادهام و بیرون آمدهام، چهار پنجبار خانه عوض كردهام، دو سال در سندیكای هنرمندان تئاتر مسئولیت داشتهام، در آستانه انقلاب سخنرانیهایی داشتهام، ققنوس و جای خالی سلوچ را هم در سال 1357 و 58 نوشتهام و… گرفتاریهای دیگر… حالا كه به خودم نگاه میكنم میبینم كه دندان سالم در دهان ندارم، كچل شدهام، دیسك گردن گرفتهام، ریه و معدهام ناسالم شدهاند، عینكی شدهام، عصبی كه بودهام…”
کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.
نیلوفر محمدی – بی بی سی فارسی