سی سال از مرگ سهراب سپهری گذشت

سهراب سپهری شاعر و نقاش موج نو ایرانی سی سال پیش (اول اردیبشهت 1359) زمانی که تنها 52 سال داشت بعلت بیماری در تهران درگذشت و در روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان بخاک سپرده شد.

سهراب در آغاز کار شاعری تحت تأثیر شعرهای نیما بود و این تأثیر در «مرگ رنگ» به خوبی مشهود است. بعدها سبک او دستخوش تغییراتی می‌شود و شعرش با دیگر شاعران هم دورهٔ خویش متمایز می‌گردد. او هشت مجموعه شعر دارد که اولین «مرگ رنگ» در سال 1330 خورشیدی و آخرین «ما هیچ ما نگاه» در سال 1356 منتشر شد. در همین سال 1356 کتابی با نام «هشت کتاب» از او انتشار یافت که همه مجموعه شعرهای شاعر را دربر می گیرد. سهراب همانطور که در «صدای پای آب» گفته است اهل کاشان بود:

اهل کاشانم

روزگارم بد نیست

تکه نانی دارم، خرده هوشی سر سوزن ذوقی.

ویژگی عمده سهراب سپهری شاعر آن است که آثارش برخلاف بسیاری از شاعران موج نو هم دوره اش، محدود به خوانندگان خاص نمی شود و در میان عامه مردم هم محبوبیت دارد. سپهری در طول زندگی کوتاهش به کشورهای بسیاری مسافرت کرد که در بعضی اشعار او رد پای این سفرها دیده میشود. او در نمایشگاههای نقاشی بسیاری نیزدر ایران و خارج شرکت کرد که تعدادی از آنها نمایشگاه انفرادی نقاشی های خود او بوده اند.

شعر زیر با نام «واحه ای در لحظه» از کتاب حجم سبز سپهری است که درسال 1346 انتشار یافت.

به سراغ من اگر می آیید،

پشت هیچستانم.


پشت هیچستان جایی ست.

پشت هیچستان رگهای هوا، پَر قاصد هایی ست

که خبر می آرند، از گل واشده دورترین بوته خاک.

روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظریفی ست که صبح

به سر تپه معراج شقایق رفتند.

پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:

تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،

زنگ باران به صدا می آید.

آدم اینجا تنهاست

و دراین تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری ست.


به سراغ من اگر میآیید،

نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من.

پیمایش به بالا