شعری از: داوود مالکی

می خواستیم

فصل ها را به هم تعارف کنیم

بهار را

به پیراهن هم بپاشیم

به دکمه های بسته زمستان بخندیم

 

و کسی سر در نیاورد

که گنجشک ها

دست های تو را

بیشتر از درخت های عصر دوست دارند

 

ما میخواستیم بهار را

و بهار دهان تو را

به شکوفه های گیلاس ترجیح می داد

 

ما میخواستیم

همدیگر را

اما کسی این را

نمی خواست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا