می خواستیم
فصل ها را به هم تعارف کنیم
بهار را
به پیراهن هم بپاشیم
به دکمه های بسته زمستان بخندیم
و کسی سر در نیاورد
که گنجشک ها
دست های تو را
بیشتر از درخت های عصر دوست دارند
ما میخواستیم بهار را
و بهار دهان تو را
به شکوفه های گیلاس ترجیح می داد
ما میخواستیم
همدیگر را
اما کسی این را
نمی خواست