شعری از: لیلا کُردبچه
——————————–
میترسم
دیگر لذت هیچ دروغی از خانه دورم نکند
هیچ خیابانی به آغوش تو نزدیکم
و سنگینی هیچ ترافیکی
بهانه ی دیر به خانه برگشتنم نشود
می بینی ،
چقدر راحت اعتمادم از هرچه دروغ است
سلب می شود ؟
و تمام سال های تنهایی ام را باید
در حقیقت تلخ خانه ام گریه کنم ؟
دلتنگم
دلتنگم و نگران
و این هردو در خانه ی کوچکم جا نمی شوند
کنار پنجره فریاد می زنم : « آی !
من کسی را گم کرده ام »
و دست های رهگذران
هیچ وقت انگشت اشاره نداشته است
پنجره را
همراه دهانم می بندم
و لال شود زبانی که دیگر نتواند دروغ بگوید
بهانه بیاورد
و دلتنگی هایم را
گردن هوای ابری این خانه بیندازد .
دلتنگم و نگران
من كسي را گم كرده ام
لذت بردم
بسی عالی!!!
سپاسگزارم از توجه دوستان
سلام
شعری دلنشین با زبانی ویژه ی خانم کردبچه .شعرهایی دوست داشتنی و ماندگار .ممنونم از دعوتتون
با سلام وخسته نباشید
شعری بی دروغ خواندم واز خانم کردبچه تشکر میکنم
با تشکر از ستین لر وهمشهریهای عزیز وخون گرمم
سلام لیلا خانم عزیز
همیشه از احساست لذت میبرم
موفق باشی
خیلی زیبا بود :)
دمتون گرم
شعرهایتان آنقدر زیباست که مدت ها درلایه های عمیق ذهن می ماند.
واقعا دست مریزاد.
سلام خانم كرد بچه. ممنون، شعري زيبا با احساسي رقيق و جاري خواندم.
عالی بود به نظرم