نگاهی به 60 دقیقه روایت تاریخی در هزار شلاق
نمایش «هزار شلاق» کاری ایرانی است که از شاخصه های قابل توجه هنر ایرانی برخوردار است.
هزار شلاق بر اساس نمایش نامه ی ناصر حبیبیان و به کارگردانی احسان ملکی خلق و علاوه بر درخشش های مختلف در جشنواره تئاتر فجر با اقبال تماشاچیان در اجراهای مختلف روبرو شده است. نمایشی کاملاً ایرانی با متنی زیبا و اجرایی فاخر که میتواند 60 دقیقه توجه مخاطب را به صحنه جلب نماید. نمایش آمیخته ای از طنز و جدی است که تماشاچی را در آغاز نمایش در نحوه ابراز احساسات مردد می کند. اما رفته رفته مخاطبین با احساس رضایت از فضای ایجاد شده ارتباط مناسبی با اثر برقرار می کنند.
روایت دوره ای خاص از تاریخ ایران از زبان یک اسب به نام “کُرَنگ” که مرکب پادشاهان مختلفی از دوره قاجار بوده است جلوه خاصی به این نمایش داده است.کرنگ روایتی دوگانه است که در برخی قسمتها با هیات انسانی به صحنه وارد و نشانگر رعایایی است که در آن دوره ها مورد ظلم حکومت واقع شده اند. کرنگ در هیات حیوانی هم همواره مورد ظلم بوده است و جز چکاچک شمشیر در جنگ چیز دیگری را تجربه نکرده است.
از نکات زیبای نمایش، عاشق شدن کرنگ زمانی که مرکب سفیر بریتانیاست به اسب سفیر روس به نام نینا است که از این عشق هم طرفی نمی بندد.
طراحی زیبای لباس اعم از نوع طراحی و رنگ لباس ها فضای روایت شده را باورپذیر می نماید. صحنه نمایش شامل سردیسی از اسب بر روی پرده ای است که در وسط صحنه قراردارد.از این پرده به زیبایی برای تفکیک دوره های مختلف تاریخ استفاده میشود.
نمایشی زیبا که بزرگترین هنرش وادار کردن تماشاچی به تفکر است. رفتار انسان ها در فکر کردن و عکس العمل ناشی از این تفکر، از نظر زمان و نوع عکس العمل متفاوت است. متن نمایش نشان می دهد که نویسنده آگاهی کافی از دوره های تاریخی کشور در یک قرن گذشته دارد و توانسته است دوه قاجار و گوشه ای از دوره پهلوی را به خوبی بازتاب دهد. طراحی صحنه به گونه ای است که از نمادهای کاملا جاری در زندگی ایرانی استفاده شده و تماشاچی می تواند ارتباط خوبی با صحنه برقرار نماید.
انتخاب فصول تاریخ در متن، استفاده از نمادهای ایرانی در طراحی لباس و صحنه، کارگردانی عالمانه و اجرای زیبای بازیگران دست به دست هم داده تا بیینده شاهد مجموعه ای به هم پیوسته باشد. پذیرفتن روایت ارائه شده و تفکر به این دوره، رضایت تماشاچی در حین خروج از سالن را به همراه دارد.
امیدوام که در آینده شاهد کارهایی از این دست باشیم.
منوچهر بسحاق