یک هواپیمای لبنانی که روز پنجشنبه 06 مارس (15 اسفند) عازم بغداد بود مجبور شد پس از بیست دقیقه پرواز به بیروت بازگردد تا پسر یک وزیر عراقی را که از پرواز جا مانده بود سوار کند. مقامهای عراقی تهدید کرده بودند که اگر این فرد سوار هواپیما نباشد، اجازه فرود نمیدهند! حالا اینکه این بازگشت برای سوارکردن آقا زاده عراقی چقدر برنامه پروازها را بهم ریخته و چقدر هزینه دربر داشته تقریبا میشود گفت، به دَرَک!
این قضیه مرا برد به زمان پدر تاجدار که با چند تا از بچه های هنرستان رفته بودیم سینما دنیا در خیابان پهلوی اهواز برای دیدن فیلم «روکو و برادران» با بازی آلن دلون. همیشه جمعه ها اول میرفتیم چلوکبابی کرامت که دو قدمی سینما دنیا و سینما پارس بود (دو سینمای کنارهم) و تکی قیمه* که ارزان ترین غذا بود میخوردیم و بعد میرفتیم سینما. خلاصه سرود شاهنشاهی را زدند و فیلم که سیاه و سفید بود شروع شد. گمانم یه ربع ساعتی از فیلم گذشته بود که یه مرتبه نور آپارات از روی پرده قطع و چراغهای سالن سینما روشن شد. چون برای «انتراک» و فروش پپسی و ساندویج خیلی زود بود فکر کردیم که لابد فیلم پاره شده و یا اشکال فنی پیش آمده. همین طور هی سرمان را برمیگرداندیم به آن بالا و دریچه کوچک اتاقک آپاراتچی را نگاه میکردیم تا شاید چیزی دستگیرمان شود. خلاصه یه ده دقیقه ای همین طور بلاتکلیف نشسته بودیم که چراغها خاموش و دوباره فیلم شروع شد اما با کمال تعجب دیدیم فیلم از اولِ اول شروع شد!!
از در پشتی سینما که بیرون آمدیم چرخیدیم داخل پاساژ کفش فروشها و برگشتیم توی پهلوی تا عکسهای فیلم را که در دو ویترین چپ و راست جلو سینما نصب بودند یه بار دیگه نگاه کنیم. آنجا بود که توی شلوغ پلوغی جلو گیشه علت قطع فیلم و شروع دوباره آنرا شنیدیم. گویا رئیس شهربانی اهواز نتوانسته بود به موقع خودش را به سینما برساند بهمین جهت محض خاطر ایشان فیلم را از اول گذاشته بودند. البته برای ما نوجوانهای آن دوره که وقت و این چیزها بی معنی بود، خیلی هم خوب شد چون کلی صحنه های فیلم را دوبار دیده بودیم!
*بجای چلوخورشت قیمه، روی بشقاب برنج مقداری خورشت قیمه می ریختند و میگذاشتند روی میز مشتری که به «تکی قیمه» معروف و قیمتش 15 ریال بود.
محمد حسین زاده
دسس دردنکنه