بیشتر اروپایی ها حتی اگر پنجره های خانه یشان را ببندند، چیزی از حیات درون خانه را پشت پنجره و یا بالکن، برای خیابان و شهر باقی می گذارند. آنها اجازه می دهند بخش هایی از درون خانه، جزوی از فضای بیرون، جزوی از شهر شوند. پرده هایی که دالبر بسته شده اند و یا کنار رفته اند، آباژورها و چراغ خواب ها، در فصل های گرمتر؛ گلدان های توی بالکن و در فصل های سردتر؛ گلدان های پشت پنجره و گاه حتی عروسک ها به منظر شهری ملحق می شوند. این عناصر با نزدیک شدن کریسمس و سال نوی میلادی، جمعشان بزرگتر می شود؛ بابانوئل ها، شمع ها و حلقه های گل به بقیه می پیوندند. به ساختمان ها که نگاه می کنید تنها با معماری، بنا و عناصر ساختمان مواجه نیستید؛ نماهایی از حیات درون خانه و همین طور عناصر پشت پنجره و بالکن که با فکر و سلیقه انتخاب شده اند، ساختمان را زنده و شهر را زنده تر می کنند.
این شیوه ی زندگی اروپایی ها اثرات مختلفی دارد؛ هم به دلیل زیبایی اش کیفیت شهر را بهبود می بخشد و هم این کیفیت مکرر، منجر به وحدت بیشتری در منظر شهری می شود. همچنین این وحدت بصری، هویت بصری و تاریخی مشخصی به شهر می دهد. هویتی که تزیینی، بیرونی و الحاق شده به شهر مثلا به ضرب دستورالعمل شهرداری ها- نیست بلکه درونی است و از دل سلیقه و تفکر ساکنین خانه ها و شیوه ی زندگیشان به شهر ملحق شده است. هویتی است که ساکنین به شهر می بخشند و نه شهر به مردم. عناصری شبیه به هم که آنقدر در پشت پنجره ها و بالکن های گوشه ی گوشه ی شهر و در کشورهای مختلف تکرار می شوند که خاطره بصری ماندگاری می سازند و به لطف زیباییشان، این خاطره ی بصری را لذت بخش می کنند. همانطور که بسیاری از پنجره ها در اروپا نشان می دهند، می توان گفت شهر تنها مجموعه ی مردم و محیط طبیعی و مصنوع آن نیست بلکه سبک زندگی مردم هم جزوی از شهر و جزوی از هویت و منظر آن محسوب می شود.
از سوی دیگر، این شیوه ی زندگی که ساکنین چیزی برای دید عابران و شهر در پشت پنجره یا در بالکن گرد می آورند، نشان دهنده ی این است که اکثر شهروندان اروپا به زیبایی شهر اهمیت می دهند و نسبت به آن بی تفاوت نیستند.
همچنین این سبک رفتاری اروپاییان را میتوان به معنای گشودگی فرهنگ آنها تعبیر کرد. در اروپا، مرز میان حوزه ی عمومی و خصوصی در روابط ساکنین خانه ها با شهر، اغلب، پرده ها نیستند. هر چند که درها همیشه بسته اند، و پرده های اتاق خواب ها کشیده شده اند اما بیشتر پنجره ها حفاظ ندارند و پرده های اتاق های نشیمن و آشپزخانه ها کنار می روند و با نگاه عابران شهر به تفاهم می رسند. البته باید گفت که واکنش عابران به این گشودگی را به راحتی نمی شود قضاوت کرد. تنها ساکنین درون خانه ها می توانند امنیت خانه ها و نوع مواجهه ی نگاه عابران با درون خانه را توصیف کنند؛ مثلا گاهی گلدان ها و شمعدان ها روی طاقچه ای که در حد فاصل پنجره و پرده است گذاشته و پرده ها کشیده شده اند.
علاوه بر این، این سبک زندگی از دیگر کنش های ساکنین خانه/ شهروندان مجزا نیست و در بافت فرهنگی و اقتصادی محله ها، شهرها و کشورهای مختلف اروپا باید مطالعه شود. حتی جواب سوالاتی از قبیل اینکه آیا مهاجرین هم مثل دیگر ساکنین رفتار می کنند و یا فرهنگ اولیه شان نقش اصلی را در کنش شان ایفا می کند، می تواند چهارچوب کلی نگر این متن را به هم بریزد که اگر هم اینطور باشد به واقعیت نزدیکتر است و چه بهتر. غرض از نگارش این متن، استفاده از تصاویر عینی و تجربه های حسی و بصری برای ارزیابی اولیه و کیفی شهر در اروپا، با تمرکز بر پنجره ها بود، همان چیزی که پدیدارشناسی فضا و مکان سعی دارد به آن دست پیدا کند. تجربه های بیشتر و دقیق تر اما می تواند به پدیدارشناسی دقیق تر پنجره، به عنوان بدنه ی رابط میان خانه ها و شهر های اروپایی، منجر شود.
مجموعه ای از تصاویر پنجره ها در چندین شهر اروپایی که در سالهای 2008 تا 2011 گرفته شده، برای مستند کردن متن در فایل زیر آمده اند:
برگرفته از: انسان شناسی و فرهنگ