دیر میشود
کاری باید کرد
برف راه را پوشانده است
باد مثل همیشه نیست
تا هوا روشن است
باید از این ظلمت بیهوده بگذریم
دارد دیر میشود
من خواب دیدهام
تعلل
سرآغاز تاریکی مطلق است…
سید علی صالحی
از مجموعه شعر “ما نباید بمیریم رویاها بیمادر میشوند”
صالحی شاعر لُر بختیاری در ابتدای کتاب می نویسد:
من برایت از شعر مینویسم، شعر مینویسم، از شفا مینویسم، شفا مینویسم. تکلیف ما رعایت رویاست. زندگی در شفا ادامه دارد، عشق ادامه دارد، امید ادامه دارد. من هم یکی از میان شما، یکی از شما، از همین بسیاران بیدریغم. بسیارانی در من زیسته و من در بسیارانی زندگی کردهام. ما زنده میمانیم، ما باید زنده بمانیم.