سه شنبه شب، شانزدهم اکتبر ٢٠١٢ برای فوتبال دوستان سوئدی شبی فراموش نشدنی بود. از آن دسته شبهائی که به یاد ها خواهد ماند و در لوح تاریخ فوتبال یک کشور برای همیشه حک می شود. کمتر به یاد دارم که تیمی چنین سرخورده و شکست خورده در برابر تیمی که یک سروگردن قویتر است، دوباره زنده شود و از شکستی سنگین، یک تساوی شیرین بسازد. ساعت ده و ده دقیقه سه شنبه شب، آلمان چهارمین گل را وارد دروازه سوئد کرد.
چهار بر صفر عقب بودن در مقابل تیمی مانند آلمان ، آنهم در برلین، قطعا به معنی شکست است. ساعت ده و سی و هشت دقیقه و تنها چند ثانیه مانده به پایان بازی، بازی چهار بر چهار مساوی میشود. سوئد در کمتر از نیم ساعت چهار گل به آلمان میزند .زلاتان ابراهیموویچ، کاپیتان تیم سوئد، در مصاحبهی پس از بازی، کلمه ای برای توجیه این معجزه نمی یابد«Det går inte att beskriva». زلاتان تنها نیست،کارشناسان و مفسران فوتبال نیز به لکنت زبان افتاده اند. بیشتر از سوئدی ها، آلمانی ها شوکه شده اند. چطور می شود بازی چهار بر صفر برده را در مقابل تیمی ضعیفتر از دست داد؟
هر چند در تاریخ فوتبال چنین جبران هائی زیاد نبوده اما برای انجام این معجزه نیاز به پارامترهائی ست که لازم هستند:
یکم: وجود رهبری در زمین که دیگران را به تلاش بیشتر وادار کند.
در بازی سوئد و آلمان این فرد زلاتان ابراهیموویچ بود. او هرگز خود را نباخت و با تلاش مضاعف خود دیگران را نیز به دنبال خود کشید. گل اول سوئد که شروع این معجزه بود توسط ابراهیموویچ زده شد و اگر به دقت به حرکات او،پس از گل دقت کنیم، می بینیم که بجای خوشحالی بسرعت توپ را برداشت و به مرکز زمین آورد. این کار به دیگر بازیکنان ناامید سوئد، نشان داد که وقت سوگواری نیست و باید عجله کرد.
دوم: دو گل سریع و با فاصلهی زمانی کوتاه.
گل دوم سوئد هم خیلی زود آمد که انرژی بازیکنان را دو چندان کرد. همزمان که این گل پاهای آلمانی را به لرزه درآورد.
سوم: تعویض های بجا و آمدن بازیکنان تازه نفس و گرسنه برای تغییر جهت بازی نیاز به تغییر تیم دارید. دو بازیکنی که برای سوئد به زمین آمدند، با جسارت بسیار بازی کردند و تیم آلمان برای مهار آنها برنامه ای نداشت.
چهارم: بی تجربگی و اشتباهات حریف
تیم آلمان که در شصت دقیقهی اول بازی مانند قهرمان جهان بازی میکرد، ناگهان از این دقیقه به بعد کار را تمام شده دانست. تیم آلمان با وجود اینکه بسیار تیم خوبی دارد ، کمی بی تجربه بود و نتوانست بازی را اداره کند. هر چند معجزه یکبار اتفاق می افتد و آلمانی ها پس از این بازی، هرگز دوباره چنین اشتباهاتی را انجام نمی دهند. این یعنی کسب تجربه، هر چند به قیمت بسیار گزاف
پنجم: شانس و اقبال
این فاکتور تمامی موارد بالا را تکمیل می کند. بدون شانس و اقبال و کمانه کردن توپ ها به سود سوئد، هرگز این تیم نمی توانست شکست سنگین خود را جبران کند.
این پنچ پارامتر، برای تهیه یک معجزه ورزشی لازم هستند. اما تنها در موارد بسیار نادری همگی این فاکتورها، باهم جمع می شوند. یکی از این دفعات نادر، سه شنبه شب شانزدهم اکتبر در ورزشگاه المپیک برلین بود.
کاووس اختری: persiran.se