گریه نکن، پهلوان!

شهناز خسروی

این روزها برای ما لرها باخت را رقم زده اند،از فوتبال تا کشتی …از تهران تا لندن…این روزها دست های خالی ما در مصاف با اربابان سرمایه کم می آورد،از فوتبال تا کشتی …از تهران تا لندن…

گریه های سعید عبدولی،دلاور لر را در مصاف با مافیای داوری فیلا دیدیم و همپای او گریستیم ولی همت وغیرت این قهرمان کشتی فرنگی جهان را هم دیدیم، همانطور که همت گهری ها را در رویارویی با ناداوری های داوران وطنی دیدیم. غیرت و همتی که از خاک تشک های فرسوده ی خوزستان و از زمین های خاکی فوتبال لرستان بر می خیزد.

وقتی درو مدال های طلایی کشتی فرنگی در المپیک 2012 لندن ،توسط دلاور مردان ایرانی آغاز شد،وقتی عبدولی مصمم و در حالی که برق طلا را برسینه ی خود می دید،پای بر تشک نهاد و بدعنقی های داور بلاروس را دیدیم،دانستیم که بیشتر از سهم خود برداشت کرده ایم،دانستیم که قطار مدال آوری کاروان کشتی فرنگی ایران باید متوقف شود و دانستیم که سعید باید اولین ایستگاه این قطار افتخارآفرین باشد.

و در حالی که دومین ناداوری در حق ورزشکاران تیم ملی ایران رقم خورد،شاگردان محمد بنا ،معمار کشتی فرنگی ایران،سه بار پرچم کشورمان رادر لندن به اهتزاز در آوردند تا ایران بالاتر از روسیه در مقام قهرمانی کشتی فرنگی المپیک قرار بگیرد.

قهرمانان فرنگی کار سرافرازانه درمیان استقبال پرشور مردم قدرشناس ایران به وطن برگشتند  و عبدولی با طنین شعار پهلوان توعزیز قلب مایی  بر دستان همشهریان و هم میهنان فهیمش جای گرفت. و رئیس جمهور به وزیرورزش و جوانان دستور داد ، از عبدولی همچون آورنده ی مدال طلا ،تقدیر شود.

روابط عمومی فدراسیون کشتی ایران از محروم شدن داوران دیدار عبدولی، توسط رئیس فدراسیون جهانی کشتی خبر داد،اما خبرهای غیر رسمی حاکی ازادامه ی کاراودر روز بازگشت اردوی فرنگی کاران ایران است.به هرتقدیر همانطور که سرمربی زحمتکش تیم ملی کشتی فرنگی ایران گفت،دیگر همه چیز تمام شده است.و عبدولی زحمت های چندین ساله اش را بر باد رفته تلقی می کند.

عبدولی فرزند مهاجرت است. پدر زحمت کش او که از طایفه ی عبدولی یکی ازتیره های اصلی کوهدشت لرستان است،درسنین نوجوانی در پی یافتن کار به اتفاق خانواده اش به مهاجرتی اجباری تن می دهد.

خوزستان گرم مامن این مهاجران می شود و اندیمشک زادگاه سعید دلاور که تنها غیرت خود ،مهر مادری از طایفه ی ضرون، و بازوی شریف پدر را در توشه دارد.

مادر سعید فقط یک خواسته دارد: نگذاریم فرزند قهرمانش گریه کند!

توقع زیادی نیست از شیرزنی که  قهرمانی پرورده است که بهترین سال های عمرش را صرف کشتی کرده است .او از همه ی لذت ها وبودن در کنارخانواده چشم پوشیده است تا با آمادگی کامل روانه ی لندن شود، تا با دستان پر به وطن برگردد. اما در کمال ناباوری حقش را دیگری به خانه می برد.خواسته ی مادرسعید،خواسته ی تمام مردم ایران است.تقدیری شایسته ی فرزند دلاورش و فرزند دلاورایران.

مدال طلای سعید عبدولی، در آتش ناداوری سوخت و صدای اعتراضش را در بی کسی ما در فیلا کسی نشنید ،ولی ملت ایران صدای مادرش را شنید :

پهلوان،گریه نکن!

یقین دارم همت تو از خاکستر این آتش ،ققنوس وار سربرخواهد کشید!

شهناز خسروی

 

 

 

 

 

 

5 دیدگاه دربارهٔ «گریه نکن، پهلوان!»

  1. جلال قربانی

    با سلام

    من خودم سالهای سال کشتی گرفته ام و عضو تیم دانشجویان کشور هم بوده ام .
    قلبا عاشق سر بلندی تمام ایرانیانم و قلبم برای شادی هم خونانم می تپد و برایشان می میرم و شک نکنید در حق عبد ولی ظلم شد اما دیگر لازم نیست اینقدر سیاه نمایی کنیم و به خاطر عبدولی که شک نکنید حقش پایمال شد اصل المپیک را زیر سوال ببریم ضمن اینکه خود عبد ولی هم بی تقصیر نیست در هر صورت قلمتان زیبا و تاثیر گذار بود موفق باشید

  2. علي باجلان

    سلام.آفرين برشما و قلم شيوايتان.سعيد عبدولي درست است كه لراست ولي اهوازي ست وتنها لرستاني حاضردر اليمپيك احسان روزبهاني از بروجرد بوده است.

  3. با سلام خدمت خانم خسروی عزیز و همچنین سعید عبدولی شیر مرد لرستان
    درود بر سعید عبدولی که با زخمهایی که روزگار بر پهلویش نشانده بود بانیروی خود و تلاشهای بی وقفه اش به اینجا رسید جوانی که 4 سال سخت زندگش را به امید دست یافتن به این مدال سپری کرد و به امید شاد کردن دل مادر راهی دیار غربت شد تا بتواند رویایش را به حقیقت برساند اما دیری نگذشت که جوانه های امیدش به دست ناداوران پرپر شد ناداورانی که دلاوران ما را همچون مهره شطرنج کنار هم چیدند برای از بازی بیرون کردنشان یک بازی از پیش طراحی شده که دل جوان و دلاور درد آشنای ما را به درد آورد زیرا قرعه این بازی شوم کسی نبود جز سعید عبدولی و باید به خوبی اجرا میشد تا دست حریف را که با دستان آن ناداوران بالا بگیرند تا بغضهای سالیان دراز این جوان رنج دیده در دیار غربت در گلویش شکسته شد آن هم بر روی تشکی که سالیان سال تختی ها با جوانمردی خود آن را به اینجا رساندند تا رسم پهلوانی را به همه بیامورند اینک شاهد اشکهای پاک این دلاور زحمتکش که با نامروتی نادوران به خاطر قضاوت از پیش تعیین شده آنها همه به باد رفته بود باشد اشکهای پاکش قلب همه را به دردآورد همه با او باریدیم بر این بازی شظرنج که مهره هایش را ناداوران چیده بودند ولی غافل از اینکه عبدولی با این حرکت و با قضاوت عادلانه مردم سرزمینش شاه میدان بود و برای همیشه اشکها و مدالش که از جنس الماس بود ماندگار شد و مدال طلای خود را که همه به خوبی میدانند که حق مسلم او بود ارزانی وجود ناداوران کرد و لی برای همیشه طلای وجودش به یادگارخواهد ماندمدالی غرور آفرین و پر درخشش. بگذار ناداوران دستان حریف را بالا ببرند ن هم با ناجوانمردی اما تو اکنون سربلند میدانی پس برخیز و باز هم برای مردمانت دلاوری کن تو پهلوان هستی و پهلوانان همیشه جاویدانند برخیز و از پا ی منشین دلاور غیور میدانم که تو جسورتر به کارت ادامه میدهی تو که تختی الگوی زندگیت شده پس ایستاده باش و سربلند پهلوان
    درود بر تو دلاور لر که شیر مردیت در دل همگان ماندگار شد
    با تشکر از خانم خسروی عزیز که همشه با قلمشان بی عدالتی ها را فریاد می زنند درود بر قلم سبزت که هماره حماسه می آفرینی و بی عدالتی ها را اینچنین به تصویر می کشی قلمت همیشه جاویدان شیر زن لرستان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا