تاثیر منفی جوک های اقلیتی
مطمئنم که خیلی از شما جوکهایی که به طور معمول در بین ایرانیان رد و بدل میشود شنیده اید. آیا تا به حال به محتوی این جوکها توجه کرده اید؟ راجع به چه افرادی هستند؟ راجع به ما، ایرانیان. اما آنها همیشه یکی از اقلیتهای قومی را هدف قرار میدهند. این جوکها در مورد خنگ بودن ترکها و آذریها، بی غیرت بودن گیلکی ها، نادان بودن لرها و غیره هستند.
افرادی که این نوع جوکها را با دیگران در میان میگذارند، به این توجه نمیکنند که تا چه حد به هویت خواهران و برادرانشان در مناطق مختلف ایران لطمه میزنند. نخیر، ترکها و آذریها خنگ نیستند. آیا تا به حال اسم ستار خان را شنیده اید؟ او، که یک آذری بود، در دوران مشروطه رهبری انقلابیون تبریز و بعد بیشتر ایران را بر عهده گرفت. آیا فکر میکنید گیلکی ها بی غیرت هستند؟ اجازه بدهید میرزا کوچک خان را به شما معرفی کنم. او یکی دیگر از رهبران دوره ی مشروطه و بعد از مشروطه بود که سالها بر علیه روسیه و انگلستان که کنترل نظام را در دست داشتند جنگید. کریم خان زند هم یادمان باشد، که یک لر بود و در قرن هجدهم ایران را از هرج و مرج جنگ داخلی نجات داد. این فهرست در اینجا به پایان نمیرسد و همین به ما دلایلی میدهد که نسبت به اقلیتهای قومی در ایران احترام بگذاریم و برایشان ارزش قائل شویم.
امروزه خیلی بحث در مورد نژاد پرستی بر علیه ایرانیان در دنیا وجود دارد. اما زمانی که من در یک جمع ایرانیان هستم، چه خانواده و چه دوستان، و این نوع جوکهای اهانت آمیز را میشنوم، ناگهان بجای نگرانی در مورد نژادپرستی دیگر ملیتها بر علیه ایرانیان، بیشتر نگران نژادپرستی ما ایرانیان بر علیه خودمان هستم. خیلی از ما زمانی که این نوع جوکها را بیان میکنیم، در ذهنمان میگوییم که “این فقط یک جوک است و کسی نباید آن را جدی بگیرد.” اما در مورد این حرفمان کمی بیاندیشیم. زمانی که ما از عمد به آنها و قسمتی از هویت آنها لطمه میزنیم، چطور میتوانیم از آنها بخواهیم که این قضیه را جدی نگیرند؟ برای اینکه بتوانیم با نژادپرستی بر علیه ایرانیان مبارزه کنیم، باید اول به جامعه ی خودمان نگاهی بکنیم. ما اگر نتوانیم نسبت به اقلیتهای قومی در جامعه ی خودمان احترام بگذاریم، چطور انتظار داریم که دیگر ملیتها به ما احترام بگذارند؟ باید همیشه و همهجا در زندگی روزمره مان با دیگران آنطور رفتار کنیم که میخواهیم با ما رفتار شود.
در دوران کودکی و نوجوانی همیشه منبع جوکهای دست اول در خانواده من بودم. همیشه در تمام مهمانیها من تازهترین و خنده دارترین جوکها را آماده گفتن داشتم. اما یک سال پیش بود که به تاثیر واقعی این جوکها پی بردم. زمانی که به تاثیر منفی این جوکها پی بردم، سعی کردم بفهمم که دلیل متداول بودن این جوکها در فرهنگ ما چیست. دکتر کاوه فرخ، یک استاد تاریخ در دانشگاه “بریتیش کلمبیا” در کانادا، در مورد منشأ این نوع جوکها در اوایل قرن بیستم چنین میگوید:
“روسها و انگلیسیها در مورد یک حرکت فرهنگی در ایران که میتوانست به شکوفا شدن یک حکومت نوین و مترقی منجر شود نگران بودند. روسها و انگلیسیها مخصوصاً در مورد نقشی که ایرانیان در شمال ایران در رهبری یک حرکت دمکراتیک در اوایل قرن بیستم داشتند هراسیده بودند. به نظر میرسید که وحدتی که بین قومیتهای آذری، بختیاری، مازندرانی، مشهدی، و غیره به وجود آمده بود، بر خلاف خواسته ی سیاستمداران در مسکو و لندن بود. آنها باید یک راهی برای سوا کردن ایرانیان و نابودی رابطه ی تاریخی که داشتند پیدا میکردند.
“اینجا بود که پلیس مخفی روسیه اولین سلاح فرهنگی ضد ایرانی را به وجود آورد. آنها از انگلیسیها که از قرن نوزدهم بدنبال چینین سلاحی بودند جلو زدند.
“این سلاح، جوکهایی بود که آذریها و دیگر قومیتهای شمال ایران (رشت) را هدف قرار میداد. این باعث تعجب نیست، چونکه این مناطق بودند که همیشه اول از همه در مقابل تهاجم روسها میایستادند. بختیاریها و لرها نیز، به دلیل تواناییهای نظامی و رزمیشان، هدف این جوکها قرار میگرفتند.”
ما بایستی با منشأ این جوکها آشنا بشویم تا بتوانیم به هدف و تاثیر آنها پی ببریم. ما در ایران فرهنگی متنوع داریم که یکی از زیباییهای آن است. هر یک از اقلیتهای قومی در ایران عضوی از بدنه ی فرهنگ ایرانی ماست و نباید دلیلی برای لطمه زدن به آن داشته باشیم. در مقالهای که بیتا بقولیزاده اخیرا نوشته، او در مورد ایرانیان جنوب ایران که قسمتی از نسب آنها به آفریقا برمیگردد صحبت میکند:
“زمانی که حرف از تنوع فرهنگی در ایران میشود، بیشتر مردم گروههای قومیتیی که به طور مساوی در فلات ایران بومی هستند و در طول قرون گذشته به ایران مهاجرت کردند را به یاد میآورند، مانند فارس ها، آذری ها، گیلک ها، بلوچی ها، و غیره. اما ایرانیان آفریقایی، یا “afro-iranians”، معمولا نادیده گرفته میشوند. شاید دلیل آن حضور کمرنگ آنها در فرهنگ عامه ایران باشد. یا شاید دلیلش این باشد که تاریخ برده داری آفریقاییها در ایران متناقض با اسطوره ی بینقص و متمدن قوم آریایی میباشد. به هر حال، خیلی از ایرانیان “afro-iranian”ها و فرهنگ غنی آنها را از یاد میبرند، با وجود تاثیر فرهنگیی که تا امروز در فرهنگ ایران داشته اند.”
همانطور که میبینیم، مشکل لطمه زدن به اقلیتهای قومی در ایران به جوکهای اقلیتی ختم نمیشود. باید با دیدی باز تر به این مشکل نگاه کرد. ما بایستی تمام راههایی که از طریق آن در فرهنگ ما به اقلیتهای قومی لطمه وارد میشود را شناسائی و از بین ببریم.
ما ایرانیان همیشه به تاریخ خودمان و امپراطوری پارسها که باور داریم آزادی بیان و مذهب را ترویج میداد، چه درست چه غلط، میبالیم. با نگاه بر حکّاکیهای روی دیوارهای تخت جمشید، میتوان دید که چطور نمایندههای قومها و ملیتهای گوناگون در سر تا سر این امپراطوری زمان جشنهای نوروزی در صلح کنار یکدیگر جمع میشدند. با اینکه اشکالی در افتخار کردن به تاریخمان نیست، گاهی باعث میشود به مشکلاتی که امروز با آنها مواجه هستیم پی نبریم.
آیا ما امروز به اندازهای که باید بتوانیم، قابلیت این را داریم که در کنار دوستان و فامیلی که از قومیتهای متفاوت هستند بنشینیم بدون اینکه قسمتی از هویت آنها را به تمسخر بگیریم؟ ما بایستی یاد بگیریم که به سمت آیندهای روشنتر حرکت کنیم. از خودتان بپرسید، آیا شما به عنوان یک انسان رنجیده نمیشوید زمانی که موضوع خنده ی شخصی قومیت، مسائل جنسی، فرهنگ، یا هر قسمت دیگری از هویت شما باشد؟ آیا شما در به پایان بخشیدن به تبعیض در جامعه ی ایرانیان کاری کرده اید؟
یک لحظه به تاثیر فوقالعاده منفی این نوع جوکها فکر کنیم. اگر به بیان این نوع جوکهای توهین آمیز قومیتی ادامه دهیم، راه رسیدن به اتحاد را برای خودمان دشوارتر میکنیم. بجای تکرار این جوکهای توهین آمیز در مورد اقلیتهای قومی در ایران، خودمان و دیگران را تشویق کنیم که این تنوع فرهنگی در ایران را با ارزش شمرده و بیاموزیم که چطور میتوانیم با این کار فرهنگ و جامعهای غنیتر و استوارتر بسازیم.
برگرفته از: iranian.com
با سلام و درود خدمت به همه ی دوستان ، در جواب نظر قبلی از دوست خوبم آقای حسینی : به شما تبریک و آفرین میگویم که به قوم و نژاد و فرهنگ خود ” پایبند ” بوده و بدان افتخار میورزید . اما باید حواس مان باشد که این حس خوب تبدیل به نژاد پرستی نشود . تقدیر اینگونه رقم خورده که من لر نباشم . اما دوستان بسیاری از این قوم و همه ی دیگر قوم های ایرانی دارم . از گچساران و نورآباد و … تا … از اینکه چنین مطلبی رو گذاشته اید سپاسگزارم .با مطلی زیر موافقید همه ؟؟ لطفا جواب و همچنین دیدگاه و نظراتتون رو برام ایمیل کنید . سپاسگزارم .
یه روز یه ترکه…
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان… ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس… ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.
یه روز یه رشتیه…
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛ اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.
یه روز یه لره…
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛ ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد.
یه روز یه قزوینه…
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بوده و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد.
یه روز ما همه با هم بودیم…، ترک و رشتی و لر و اصفهانی و…
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند… ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم !!!!
این از فرهنگ ایرونی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند.
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه(چون باعث میشه قلب ها از هم فاصله بگیرن)
به امید آگاهی و سربلندی . به امید همکاری بیشتر در زمینه های فرهنگی .خداوند حامیتان باد . بدرود و خدانگهدارتان .
shemirani7575@yahoo.com
سلام . نقطه نظرات شما کاملا منطقی و قابل تحسین است .
بنده بعنوان یک لر به فرهنگ قوم لر افتخار میکنم .