واژة فارسی پاییز را برگرفته از pāti-z(a)ya- به معنی «نزدیک زمستان» دانستهاند. این واژه مرکب از pāti- پیشوند بمعنی «نزدیک، کنار» و z(a)ya « زمستان»، برگرفته از اوستایی zyam «زمستان» است.
پاییز در زبانهای ایرانی تنها فصلی است که اشتراک و اشتقاق لغوی با پاییز در زبانهای هند و اروپایی ندارد. از دلایل مهم آن این است که اصطلاح پاییز در دوران متاخرتری ساخته شده، که باید بعد از مهاجرت نخستین هند و اروپاییان بوده باشد. بر اساس منابع ایرانی و با توجه به متن اوستا فصلها در دورههای مختلف تقسیم بندیهای گوناگون داشتهاند، آنگونه که در وندیداد فرگرد 1 بند 2و3 اشاره شده سال به دو قسمت تقسیم میشده زمستان 10 ماهه و تابستان 2 ماهه و یا زمستان 5 ماهه و تابستان هفت ماهه. (تقیزاده: 44) و بعدها با شناخت انسان ابتدایی با کشاورزی فصل دیگری به فصلهای قبلی افزوده شده است. خود واژة پاییز نیز از نظر معنایی در قیاس با نام فصلهای دیگر نشان میدهد که معنای مستقل ندارد و به معنی «نزدیک زمستان» است. مالری نیز (504: 2006) دربارة واژة autumn « پاییز» در انگلیسی به همین نکته اشاره کرده است که سال در نزد اقوام هند و اروپایی به سه فصل زمستان، بهار و تابستان تقسیم میشده است. او در ادامه دربارة واژة autumn «زمان برداشت» شرح میدهد که دلیل غیبت واژة پاییز در زبانهای ما قبل هند و اروپایی نشناختن کشاورزی و در نتیجه در نظر نگرفتن زمانی برای برداشت محصول بوده است، اقوام ابتدایی صرفا به دامپروری مشغول بودهاند. بنابراین این اقوام بعد از مهاجرت با کشاورزی آشنا شدهاند. در نتیجه نام این فصل در اقوام هند وایرانی با دیگر اقوام هند و اروپایی برخلاف نام دیگر فصلها متفاوت است. فصل بندی سال در میان اقوام ایرانی بیشتر متاثر از تقویم مصری است.
چهارمین گاهنبار ( براساس اسطورة آفرینش در یک سال در پی هر آفرینشی جشنی برپا میشود و چون شش آفرینش وجود دارد، شش جشن نیز در سال برگزار میشود. این جشنهای ششگانه را گاهنبار مینامند) دراوستا ayāθrima- و در فارسی میانه ayāsrim «بازگشت به خانه» نامیده شده است، که به معنی برگشت احشام از چراگاه و صحرا به خانه و جفت شدن گوسفندان است( تقیزاده،104) و منظور از آن آغاز فصل پاییز است. این چهارمین آفرینش مربوط به گیاه است. این گاهنبار را از دویست و ششمین تا دویست و دهمین روز سال جشن میگرفتند. چهارمین گاهنبار بر اساس تقویم امروزی مطابق با 26 شهریور تا 19مهر ماه و با پنج روز درنگ تا 24 مهر ادامه داشته است (بهار51:1376). البته مفهوم پاییز در دورانهای کهن کاملا با مفهوم امروزة آن متفاوت بوده است منظور از پاییز همان ادامة زمستان بوده که تا بهار به طول میکشیده.
جشنها پاییزی
مهرگان
روز شانزدهم ماه مهر به نام ایزد مهر نامیده شده است، که تلاقی این دو نام هنگام برگزاری یکی از جشنهای ایرانی است به نام مهرگان، این جشن شش روز طول میکشیده تا روز بیست و یکم (رام روز) که مهرگان بزرگ نامیده میشد. جشن مهرگان قطعا پیش از زردشت وجود داشته است. زمان آن تقریبا در آغاز نیمة دوم سال و رفتن به پیشواز زمستان است. دربارة پیدایش آن روایتهای مختلفی در دست است اما مشهورترین آنها در بزرگداشت این جشن پیروزی فریدون بر ضحاک و به بند کشیدن ضحاک در کوه دماوند است.
آبانگان
روز دهم ما آبان به نام ایزد موکل آب، آناهیتا نامگذاری شده است که در این روز جشنی موسوم به آبانگاه برگزار میشود. در روایتها آمده در این روز زو یا زاب، پسر طهماسب به پادشاهی رسید و مردمان را فرمود تا جویها بکنند و آبها را در آن روان کنند. جشن آبانگان تا ورود اسلام به ایران با حضور در کنار آبها و با شادی و خوردن و نوشیدن و نیز خواندن نیایشهای مربوط به ایزدان آب برگزار میشده است. این جشن در تقویم امروزی روز چهارم آبان است.
آذرگان
روز نهم از ماه آذر که به نام ایزدآذر از ایزدان مهم ایران باستان نامگذاری شده، جشنی به نام آذرگان که از جشنهای مربوط به آتش است برگزار میشده است. مطابق تقویم امروزی این روز سوم آذر است و تنها زردشتیان با رفتن به آتشکدهها و خواندن نیایش آن را گرامی میدارند.
منبع:anthropology.ir (انسانشناسی و فرهنگ)