گروهی از محققین ژنتیک در دانشگاه پورت موس انگلیس، به سرپرستی یک محقق ایرانی به نتایج جالبی درباره نژاد ایرانیان رسیدهاند. این گروه معتقدند اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بودهاند. این تحقیقات که قسمتی از تحقیقات جهانی ژنتیک است به سرپرستی دکتر مازیار اشرفیان بناب سالها پیش در دانشگاه کمبریج شروع شده و در دانشگاه پورت موس به نتیجه رسیده است.
نکته ی دیگر که آقای بناب در تخقیقات خود آن را مسکوت گذاشته و اشاره نکرده تفاوت ژنتیکی زرتشتیان ما با مردم دیگر ایران است
چون زرتشتیان ایران و پارسیان هند خارج از خود با کسی ازدواج نمی کنند و کسی را که پدر و مادرش جد اندر جد زرتشتی نبوده به دین خود نپذیرفته و وارد خود نمی کنند. یعنی برای زرتشتی اصیل بودن و ازدواج با زردشتی باید زردشتی زاده باشید. همین مورد نشان می دهد که ورود و اختلاط مجدد اقوام مهاجم دیگر با اقوام ایرانی چه تاثیر مضاف دیگری میان ایرانیان از پایان دوره ی ساسانی تا امروز داشته است.
پس آریا معرف هویت نژادی-قومی-فرهنگی خاصی بوده و اصولا در ایران باستان مالکیت و خون بسیار مهم بوده اما به باور مردمان باستان این خون و نژاد از پدر منتقل می شده و مادر در آن نقشی نداشته اما فی الواقع داشته و دارد و ژن های مغلوب آریایی اسیر ژن های تیره ی غالب کنیزان و مادران و مردمان غیر آریایی فلات ایران یا نژاد زرد در آسیای مرکزی (تاجیکان چشم بادامی) و افغانستان شدند.
در پارسی باستان نام هایی که پسوند “چهر”=تخمه، نژاد داشتند بسیار بکار می رفته. از جمله “آریاچیشه” به تلفظ پارسی باستان که تلفظ مادی آن می شده “آریاچیثره” که معنی اش از تخم و بذر آریایی یا آریانژاد باشد. ایران در فارسی میانه (=پهلوی ساسانی) از کلمه ی جمع “اریانام” ایرانی باستان آمده به معنی آریاها. انیران یعنی غیر آریاها.
فرضیه ی مهاجرت آریاها به فلات ایران و هند دلایل بسیار محکم تاریخی و زبانشناسی دارد!
یعنی هزار و یک دلیل متقن تاریخی، زبانشناسی و حتی باستانشناسی هست که مهاجرت اقوام آریایی را که با اسلاوها و اقوام اروپایی زبان و ریشه ای مشترک داشتند، به شبه قاره ی هند و فلات ایران ثابت می کند و نه برعکس آن را!
اما پس این اختلاف ژنتیک چه چیز را نشان می دهد؟ چرا مردم امروزی ایران به قول آقای بناب خصوصیات ژنتیکی بومیان فلات ایران را نشان می دهند و نه مردمان آسیای مرکزی امروز یا اروپا را؟ جواب بسیار ساده است و کسی که راجع به گرگور مندل و آزمایشهایش راجع به ژن های غالب و مغلوب در کتاب علوم تجربی در مدرسه چیزی یادش باشد شاید جواب را گرفته باشد! همین امروز هم در روسیه و اروپای شرقی سیاه پوست هایی که با همسر روس سفید پوست ازدواج کرده اند و صاحب فرزند شده اند در همین نسل اول فرزندانشان در بیش از 80 درصد موارد خصوصیات چهره و اندام و رنگ پوست تیره یا سیاه را نشان می دهند نه سفید را! گاهی ممکن است رنگ پوست کمی روشن تر از والد سیاه باشد اما شکل اندام و بینی پهن و چهره و موی فرفری تیره همان است! عرب ها و خاورمیانه ای ها همینطور فرزندانشان بیشتر شبیه و رنگ خودشان می شود تا شریک اروپایی یا اسلاوشان!
بنابراین تعجبی ندارد که پارس هایی را که در 2500 سال پیش حکومت تشکیل دادند و چند قرن بوده که در جنوب ایران و عیلام و انشان مستقر شده بودند و در این چند قرن با مردم فلات ایران مراوده داشتند در نقش برجسته ها دارای ویژگی های مردم بومی یعنی موی فرفری و اندام و چهره ای نه چندان متفاوت ببینیم! یعنی این اختلاط نژادی و غالب شدن ژن های تیره و دراویدی ساکن فلات ایران بر اقوام مهاجم آریایی در همان دوران باستان انجام شده نمود پیدا کرده بوده! که زنان مردم مغلوب حین جنگ تصاحب شده یا در همزیستی و مسالمت کنار یکدیگر زندگی و ازدواج کرده و اقوام فلات ایران بندریج داخل اقوام آریایی می شدند و به زبان و عادات اقوام پیروز در می آمدند اما ژن های غالب ایشان که قوم مغلوب بودند بر ژن های مغلوب قوم غالب برتری پیدا می کرد/
حال آن که آلان ها (=آریان ها) در قفقاز و جنوب روسیه که ایرانی زبان بودند به شهادت مورخین یونانی و گورهای کشف شده در اوکراین و روسیه مردمی قدبلند با موها و چشمانی روشن بودند. حتی تیره ای از ایشان روکسالان یعنی روشن-آریان =آریاهای سپید نام داشتند (گویا اختلاط نژادی کمتری با دیگر اقوام داشته و سپیدتر مانده بودند) در شرق نیز هپتالان (=هپته-آریه= هفت-آریا) که به هون های سفید معروف بودند در واقع هون و از نژاد زرد نبودند بلکه از سکاهای شرق و ایرانی زبان بودند.
در وداها به این مهاجرت اقوام آریایی به سرزمین هند مستقیما اشاره شده و خصوصیات آریاها که دارای پوست سپید و روشن بودند و مردمان بومی هند دراویدها که دارای پوست تیره و موی مجعد هستند بیان شده، در اوستا نیز به کرات واژه ی “اریانام ویجه” به معنی تحت الفظی “بیضه ی آریاییان” یا سرزمین اصلی آریاییان که متون اوستایی و پهلوی چنین توصیفش می کنند که دو ماه در آن تابستان بود و ده ماه زمستان (یعنی محل آریاییان در شمال و خارج فلات ایران بوده نه در فلات ایران) بارها اشاره شده و واژه های “اریانام دخیونام” یعنی سرزمین های آریایی =ملک طلق آریاییان، که دارای مراتع وسیع و خرم بوده و ایزد میترا با ده هزار چشم آن را برای احشام و مردم آریایی مراقبت می کرده، مخصوصا در مهریشت اوستا بارها و بارها ذکر شده.
در کتیبه ی بیستون داریوش زبان پارسی باستان “آریایی” نامیده شده، به گفته ی هرودوت یکی از هفت قوم اتحادیه ماد، “اریو -زنتو” (= آریا-زند یعنی “قبیله ی آریایی”) نامیده می شده است. بنا به اسناد به جای مانده از مورخان باستان، سکاها و سارماتها و آلان ها (=آریان ها) که با پارس ها و مادها و پارت ها و سغدیان و دیگر اقوام ایرانی، زبان، فرهنگ و اسطوره هایی مشترک داشتند و اصلی از یک ریشه و قوم که در سرزمین های اصلی آریاییان یعنی در شمال باقی مانده بودند، خود را آریایی نامیده و دارای موهای بور، قدی بلند و چشمانی روشن بودند.
مدارک باستانشناسی ورود اسب را در نیمه ی دوم هزاره ی دوم قبل از میلاد در فلات ایران و سپس تجارت آن را به بین النهرین تایید می کند و تغییراتی که نشان از ورود اقوامی تازه وارد می دهد! تا پیش از آن اسب در فلات ایران و جلگه های بین النهرین وجود نداشته و بعدها اسبان مادی (نسایی) شهرت جهانی در دوران باستان کسب می کنند.
مشکل کار اینجاست که هر کدام از این آقایان بناب و دیگران به شناخت فیل در اتاق تاریک پرداخته اند! یکی صرفا بر اساس آزمایش ژنیک نظر می دهد آریایی با مهاجرت وارد ایران نشده از ایران به جاهای دیگر رفته!!! یکی هم حرف نادرست و سوء استفاده ی هیتلر را به کل مطلب تعمیم می دهد! آقای بناب محقق علم ژنتیک است اما زبانشناس و مورخ و محقق تاریخ و شرق شناس نیست. یعنی نگاهی همه جانبه به قضیه نداشته تا از یافته ها تحلیل درستی داشته باشد.
واژه ی آریا از ابتدا کاربرد نژادی قومی داشته اما مطلب قدری پیچیده است من سعی می کنم کوتاه نظر خودم رو بیان کنم.
اول این که ما باید بین اقوام آریایی و اقوام هندو اروپایی تمایز قایل بشیم. طبق مدارک موجود زبانشناسی و تاریخی، که در وداها و منابع سنسکریت از دوره ی باستان و اوستا و مورخان یونان باستان برجای مانده و ثابت شده است، اقوام آریایی بخشی از اقوام هندو اروپایی بودند که خود را به این نام یعنی آریایی نامیده بودند و در میان ملل دیگر هم به این نام مشهور بودند. یعنی از نظر نژادی و زبانی با اقوام هندواروپایی از یک ریشه و زیرمجموعه ی ایشان محسوب می شدند. اگر این گونه نیست و آریایی با مهاجرت وارد ایران نشده بلکه از ایران به جاهای دیگر رفته پس چرا در اروپا زبان های اقوام اروپایی با ایران و هند ریشه ی مشترک دارد اما ژنتیک ایرانی آقای بناب آنجا پیدا نشده؟؟؟؟ آریاها ها شامل هندیان و اقوام ایرانی و احتمالا بخشی از طبقه ی حاکمه ی مردمان میتانی و هوری مهاجر به غرب آسیا بودند که خدایان آریایی مثل میترا و ایندرا در میان ایشان پرستیده می شد. بنا براین بله ژرمن ها را آریایی نامیدن سوء استفاده و تحریف تاریخی توسط ایادی هیتلر و نژادپرستان نازی بوده، یعنی ژرمن ها و انگلو ساکسون ها و اسلاو ها و یونانی ها و … با آریاها همه زمانی دارای ریشه ی مشترک قومی بوده اند و با مهاحرت به نقاط مختلف اروپا پراکنده شدند.
این تحقیق خوبی می تواند باشد چرا که تا حالا می گفتند آریایی ها کسانی بودند که از سیبری دسته ای به هند دسته به اروپا و دسته هم به فلات ایران آمدند .چطور سیبری با این همه سردی که دارد این همه دسته های مردم در این منطقه رشد کرده بودند .سیبری حداقل از یکصد هزار سال پیش تاکنون سرد یخ بندان بوده با آن امکانات اولیه بشر رشد انسان در آن مناطق دور از ذهن است بطوریکه هم اکنون نیز ساکنان چندانی ندارد . با این تحقیقات مشخص می شود که این همه نظریات و حدسیات را می بایست مجدد باز نویسی کرد .و این تحقیق با این ایده که اصل ایران همان عیلام باستان است که در حوزه رودخانه های کارون و کرخه و سلسله کوه های زاکرس شامل لرستان بختیاری می باشد نزدیکتر است .بنا به این تحقیق که اصل ایرانیان مربوط به مردمان 10هزار سال پیش هستند – تمام شواهد و مستندات مربوط به ایران باستان در همین حوزه رودهای کارون و کرخه و کشفیات عصر برنز ایران باستان (در لرستان)است.
تحقیقات بسیار جالبیه اما معلوم نمیشه با چه اهدافی این تحقیقات انجام می شود و اگر نتایح آن بطور کامل اطلاع رسانی شود بهتر است.به نظر من مهم نیست که انسان از چه نزاد یا تیره ای باشد از نزاد سامی یا آریایی و…. این اسامی یک واژه بیشتر نیستند .ما بایستی به نقش تیره و اقوام در سرنوشت بشر توجه کنیم – به نظر من سرنوشت سازان بشری تا یک قرن پیش در این مناطق مثل حوزه دجله فرات-کارون-کرخه – مصر(نیل)و یونان بوده اند.
شما به همین شبه جزیره عربستان نگاه کنید که مردم آن حتی از کوچکترین امکانات اولیه بشری چه از لحاظ فکری چه از لحاظ مادی محروم بودند اما چگونه این عده کم با آمدن پیامبر(ص
) و انتشار افکار نو توانستند قدرتهای بزرگ روزگار خود مانند ایران و روم را شکست دهند و بر مردم دنیا حکمفرمایی کنند.با اینکه مردم مناطق آن هنگام ایران و روم کوچکترین ارزشی برای آنها قائل نبودند و آنها را از نژاد پست می دانستند .
برخلاف نظر شما اکثر ایرانیان نزاد اریایی دارند
بخصوص لر ها .شماها میخواهید مردم را گمراه کنید
علی آقا سلام اتفاقاً این تحقیقات خوبی می تونه باشه برای اثبات قدمت ما لرها (عیلام باستانی)که از ساکنان اصیل و اولیه ایران زمین هستیم و عصر برنز یکی از دورانهای سرنوشت ساز بشر مربوط به اقوام لر ساکن در ضلع جنوب غرب ایران می باشد.
در آن دوران چگونه این مردمان توانستند این فلز را کشف و آنر ذوب و کاربردهای فراوانی جهت آسایش بشر با ساخت انواع ابزار از گاری گرفته تا ساخت خانه ها تا سپر و سلاح های جنگی و ابزار آشپزخانه و بسیاری ابزار دیگر…
به احتمال قوی نتیجه این تحقیق اثبات خواهد کرد که دیگر اقوام ایرانی از پارس، کرد، ترک و بلوچ و…ریشه نژادیشان در همین منطقه(جنوب غرب ایران ) است
درود بی پایان بر میراث داران این خاک پاک.
نوشته خوبی بود منتظر نوشته های بیشتری در این رابطه هستم.
بسیار جالب و آموزنده بود
ممنون