«مالکنون» آيين ديرين عشاير بختياري

پاییز قدم زنان در راه رسیدن به کوه و دشت است، همه سبزه ها را به زردی می کشاند و دشت با همه خاطرات خوشش سر بر دامن کوه آرام آرام به خواب می رود، تا فصل زایش بادها آغاز شود.

پاییز که از راه می رسد، به رسم سنت دیرین و دیرگاهی، “مالکنون ” با بغض گلوگیرش آغاز می شود.

” مالکنون” آیین تاریخی و دیرین عشایر بختیاری است، که به لحظه آغاز کوچ ایل گفته می شود و در آن از دو واژه “مال ” به مفهوم آبادی و مجموع سیاه چادرها و ” کنون ” به معنای از جا کندن استفاده شده است.

” بنگ بکنین همه مالِ “(صدا بزنید همه طایفه را که هنگامه کوچ  فرارسیده ) را سر می دهند و فریاد زنان جرس کوچ در کوه می پیچد و زنان عشایر بار و بنه بر استر و اسب می نشانند و حرکت آغاز می شود.

ایل از دهانه دره های برنده و تیز کوه “تازار” و در پهنه تنگ تنگه “دولنبار” و دشت ” زری” و” شیرین بهار” در بالاترین ارتفاع زاگرس عبور می کند و کوه از بلندترین قله رها شده در بادها و آبها، میانه این جدایی قرار می گیرد.

ایلراه ” دژپارت ” و پل ” خداآفرین ” نشان از تاریخی کهن از کوچ عشایر بختیاری در فلات مرکزی ایران دارد و حفظ این سنت شاید حفظ تاریخ یک سرزمین باشد.

از کناره های رودخانه کارون و شوشتر و رامهرمز تا اندیکا و مسجد سلیمان لالی و شیرین بهار (شیمبار) و دهستان “چلو” و تا ” دشت بهاری ” و دزفول ، کاروانیان عبور می کنند و کوچ همچنان ادامه می یابد.


زنان بختیاری بنه بسته اند و برای حرکت پیش قراول ایل اند، راه را می شناسند و کوه را چونان اسبهای لگام گسیخته زیر گام های خود رام می کنند و همچنان” تاراز” ستیغ کوه بلنداست، که در پس آن برف و سنگ به سازش نشسته اند و پشت آن بلوط و گون آرمیده و اکنون کوچ ایل بختیاری جاری است.

زن در کوچ ایل بختیاری، از هر “تشی” (کوچکترین واحد ایل) که باشد، تحرک می زاید و کار، صخره می پیماید و کوه رام می کند، تا نظم کوچ برآشفته نباشد و کودک در آغوش خویش خفته دارد و پشته ای هیزم بر شانه و چوب چوپانان به دست تا رمه را که محصول اقتصادی یک چند خانواراست از گردنه ها ی بلند کوه به دشت برساند، تا چرخه زندگی بچرخد و چه نیکو و بی منت سنگ و صخره و کوه را زیر پا می گذارد.

زنان بختیاری به هنگام کوچ و مالکنون چنان شیفته کارند و کوه را مانند فرزند خود نوازش می کنند، که فراموششان می شود، دستان رنج کشیده شان نیازمند استراحت است.

رمه آرام از کوه رام شده سرازیر و چرخه کوچ تندتر و تندتر می شود و بنه بر دوش از زمین دل می کنند، زنان بختیاری همچنان نگران سلامت ایلند و آنها هنوز دل نگران مردان مانده در سردسیرند.

می گوید: ” ما به کوچ زنده ایم و کوچ به ما، پس باید زندگی کرد ” و چه زندگی زیبایی که در هر کوچ دفتر نقاشی طبیعت عصیانگر را ورق می زنند و کوچ برای عشایر به ویژه در قوم بختیاری، تحرک و زندگی است.

عشایر بختیاری بر محور دامداری و کشاورزی در سال دوبار به صورت کوچ برون استانی و منطقه ای و کوچ درون استانی محل زندگی خود را تغییر می دهند و در ابتدای بهار از مناطق گرمسیری یا قشلاقی به طرف مناطق سردسیری و ییلاقی به کوچ می روند.

ایل بزرگ بختیاری در مناطق چهارمحال و بختیاری، اصفهان، خوزستان و لرستان ساکن هستند و در این بین کوچ بزرگ و کوچ کوچک را انجام می دهند.

کوچ بزرگ همان ییلاق و قشلاق عشایر است و کوچ کوچک، کوچ درون منطقه ای است، که عشایر برای یافتن چراگاه ها و مراتع مناسب دست به تغییر مکان خود می زنند.

در مسیر راه زنان، کودکان خود را سوار بر اسب و استر می کنند و از دره ها و پرتگاه های زاگرس مرکزی به مسافت 250 کیلومتر برای رسیدن به مناطق خوش آب و هوا راه می پیمایند.

زمان کوچ را پیران ایل بر اساس تقویم نجومی تعیین می کنند و اگر ” ماه در عقرب” باشد از جلوی مسیری که در آن ستاره ای نمایان باشد، عبور نمی کنند و زنان هنگامی که از ایل جدا می شوند و برای رفتن به ییلاق خود را آماده می کنند، نوای غمگنانه سر میدهند و ” باوه رو” یا همان اشعار برزگری می خوانند.

به هنگام کوچ چندین خانوار از یک ایل با هم کوچ می کنند، تا بر مشکلات پیشروی خود غلبه کنند و این تعاون و همکاری بزرگ در ایل بختیاری است.

کوچ پاییزی که از چهارمحال وبختیاری به طرف خوزستان انجام می شود و به مالکنون شهرت دارد، با حزن و اندوهگینی خاص و ویژه ای همراه است و عده ای از مردان برای برداشت محصول و یا فروش محصول در مناطق سردسیری (ییلاق) باقی می مانند و مابقی با بستن بار و بنه ایل و طایفه بر چارپایان رهسپار سرزمین خوزستان می شوند.

شواهد تاریخی نشان از باستانی بودن کوچ عشایری بختیاری دارد و در برخی از تحقیقات محققان و پژوهشگران داخلی و خارجی این کوچ را به 10 هزار سال پیش از میلاد مسیح نسبت می دهند.

بسیاری از محققان موسیقی کتابهایی را در زمینه کوچ منتشر کرده اند و بزرگان موسیقی مقامی و محلی ایران همچون” مسعود بختیاری” نیز آثاری در زمینه مالکنون را اجرا و روانه بازار کرده اند.

عشایر چهارمحال و بختیاری برای کوچ خود از پنج ایلراه اصلی عبور می کنند تا به خوزستان برسند.

عشایر این استان از پنج طایفه بزرگ، 24 زیرطایفه، 32 تیره و دو هراز و 940 تش تشکیل شده اند.

اکنون جمعیت عشایری چهارمحال و بختیاری 132 هزار و 321 نفر در قالب 19 هزار و 561 خانوار است که دارای یک میلیون و 500 هزار واحد دامی هستند. چهارمحال وبختیاری از نظر جمعیتی پس از استان فارس دومین جمعیت عشایری کشور را در اختیار دارد و دو ایل بزرگ هفت لنگ و چهارلنگ مهمترین و اصلی ترین عشایر استان هستند.

منبع: ایرنا

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا