شعری از: سید علی صالحی شاعر مسجدسلیمانی
تنها پيراهنِ تو میداند
آنجا
چه رازی از لذتِ ليمو خواب است.
آيا دخترانِ پرتقالچين میدانند
سه پنجشنبه مانده به آخرِ پاييز
عروسی باغ است؟!
زير درختِ سپيدار،
خواب میديد
معلمِ جوانِ دهکده.
آن سو تر
انبوهِ زائران
به جانبِ فانوسِ روشنِ بالای کوه میرفتند.
دختری ميانِ دخترانِ پرتقالچين
برای معلمِ جوان
نان و سرشير و پتو آورده بود.
——————————-
از کتاب: سمفونی سپيدهدم