ایرانیان باستان معتقد به وجود چهار عنصر اصلی آب، خاک، باد و آتش در هستی بودند. هرکدام از این عناصر در نزد ساکنان فلات ایران از دیر باز مورد تقدس و احترام بوده و بختیاریها نیز به عنوان بخشی از ساکنان این سرزمین در این راستا خود را ملزم به رعایت این حرمت و اعتقاد می دانستند. نمود این حرمت در ادبیات و فرهنگ این مردمان به خوبی آشکار است .
یکی از این عناصر که نقشی ویژه و ارزش غیرقابل انکاری در زندگی و باور بختیاریها دارد، آتش است. ما دراین نوشته سعی خواهیم کرد به بررسی جایگاه آتش در نزد بختیاریها بپردازیم
مدخل ( الف)
در باورهای مردمان نخستین دین شکل خاص خود را دارا بوده. آنان از یک سو به ناتوانی ذات انسان معترف بودند و به ناچار در جستجوی مأمن و پناه گاهی بوده اند تا در وقت ناتوانی به آن پناه بیاورند و از سوی دیگر به توان موجود در قوای طبیعی دنیای پیرامونشان سخت معتقد بودند. انسان اولیه در مواجه با نیروهای طبیعی مانند رعد وبرق، سیل، طوفان، کسوف و خسوف خود را مقهور میدیدند و همین امر موجب شد آنها به توان موجود دراین پدیده ها ایمان بیاورند و در برابر این نیروها کرنش کرده به آنها جنبه قدسی داده و آنان را مورد پرستش قرار دهند و شاید بتوان گفت دین نتیجه این کوششها ی اولیه انسان برای کسب نوعی احساس امنیت در جهان است.
مدخل (ب)
هگل می گوید: «هرقومی دارای روحی ویژه است که پرتوی از روح هستی است و هر قومی به فرا خور گنجایشها و ظرفیت های خود دارای زمانی است فراخور شایستگی تا به آرمانهای خود جامه عمل بپوشاند و به تعبیری آگاهی هر قوم آگاهی از هستی خویش است که باید این آگاهی را در روح هستی متجلی سازند.» و قوم بختیاری قومی ست که از دیرباز درسلسله کوههای زاگرس در فلات ایران ساکن بوده و سعی در جامه عمل پوشاندن به آرمانهای خودداشته است.ا گرچه در طول هزاره های تاریخی از این مردمان و ساکنان اولیه آن و اعتقاداتشان رد پاهای کم رنگی برجای مانده اما به نظر می رسد همین ادامه حیات به منزله آن است که این قوم دارای این ظرفیت و شایستگی می باشد تا اندیشه های ارزشمند خود را به سایرین ارائه نماید.
زندگی مردمان اولیه در سلسله جبال زاگرس نیز تحت تأثیر جغرافیای زیستگاهیشان بوده است و همین اثر پذیری از شرایط اقلیمی و نیز نوع خاص زندگی آنان که کوچ نشینی مبتنی بر اقتصاد دامداری بوده سبب گردید که باورهای منحصر بفردی در نزد این مردمان پدید آید. اگرچه برخی از باورها نیز در جوامعی که ریشه در سپیده دم تاریخ دارند به صورت مشترک به حیات خود ادامه می دهند.
قومی که امروزه به نام بختیاری خوانده می شوند به عنوان بخشی از ساکنان منطقه زاگرس نیز از این خصایص برخوردار بوده اند یعنی از یک سو دارای اختصاصات فرهنگی درون قومی بوده اند و از سوی دیگر با سایر اقوام ساکن در منطقه نیز دارای اشتراکات فرهنگی بوده اند. اعتقاداتی بسیار زیبا و کهن به قدمت تاریخ بشریت که تا به امروز کمابیش به حیات خود ادامه داده اند .
اگر چه این میراث هرگز مکتوب نگردیده اما از آنجا که سینه های این مردمان روایتگر آن بوده نسل به نسل روایت شده تا به امروزیان منتقل گردیده. طبیعت و عناصرآن نقشی جدایی ناپذیر و غیر قابل انکار در زندگی این مردمان دارد. باورهایی برگرفته از خرد و شعوری والا که هیچ منافاتی با تفکرات یکتا پرستی ندارد زیرا عالم محضر خداست و به هر جا که رو کنی خدا همانجاست و هر پدیده ای جلوه ای از ذات خداوند است.
آتش عنصری ست دو وجهی که نزد بیشتر اقوام کهن دارای ارزش و اعتبار است. همچنین در نزد ادیان بزرگ جهان مانند یهود، مسیحیت و اسلام و نیز ادیان مردمان آسیای جنوب و جنوب شرقی چون بوداو شینتو موردستاییش بوده است. از سوی دیگر در اساطیر جهانی ازجمله روم ،یونان و هند باستان آتش ستایش می شده و نیز درنزد سرخ پوستان و وایکینگها فاصله ای که آتش با سه عنصردیگردارد آن را بعنوان عنصری با مقام و منزلتی مینوی قلمداد می نماید. کاربرد دو وجهی آن از آنجا سرچشمه می گیرد که آتش هم در دوزخ شعله ور است و هم در بهشت و جهان مینوی و مادام که این اصل پویا مانا باشد انسان به درک روشنی ازحقیقت هستی نایل خواهد آمد. به زعم ایرانیان باستان، آتش دارای انواعی بوده که در اوستا از پنج نمونه آن یاد نموده که عبارتند از:
1-آتش بسیارسودمند و مقدس که سرچشمه در آسمان دارد
2-آتشی که دربدن انسانها وموجودات وجود دارد (غریزه)
3-آتشی که در نباتات و چوب وجود دارد
4- آتش آسمانی یا برق جهنده
5- آتشی که در بارگاه اهورا مزدا می درخشد.
اگر چه این تقسیم بندی در نزد بختیاریها به وضوح قابل تمیز و تفکیک نیست اما این ردپا هنوز که هنوزاست که به اشکال مختلف وجود دارد.
در گاهشماری ایران باستان نهمین ماه سال را تیرآذر و روز نهم هرماه را نیز آذرخوانده اند و این انطباق باعث می گردید چنین روزی را جشن گرفته و فرخنده بدارند.
اما آتش نزد بختیاریها نیز کاربردی دو وجهی دارد. از یک سو مقدس و پاک است ازسوی دیگر مخرب و ویرانگر.
آتش مقدس دارای شأن و منزلتی ویژه دربین این مردمان داشته تا آنجا که بی حرمتی به آتش گناهی بزرگ و نابخشودنی شمرده می شد و خاموشی آنرا روا نمی داشتند زیرا اعتقاد به حیات جاودانه آتش داشتند و معتقد بودند که هرکس به آتش بی حرمتی کند به خشم خدا دچارمی گردد.
همانگونه که در اوستا اشاره شده است به حرمانهایی که نصیب گرشاسب گردید آنهم در زمانی که با گرز خود بر آتش می کوبید یعنی بی حرمتی به آتش موجب عذاب وی گردید.
از سوی دیگر بختیاریها قایل به ویژگی اهریمن ستیزی آتش بودند و معتقد بودند که آتش افروختن موجب گریختن نیروهای اهریمنی از فضایی که آتش در آن افروخته شود میگردد.
از جمله مظاهر این باور برافروختن آتش هنگام زایمان زنان بود، که معتقدبودند آتش هرگونه پلیدی و نیروهای اهریمنی را از مادر و کودکش دور نگه می دارد.
همچنین از دستورات اکید در رسالهء شایست نشایست آمده است که شب هنگام به گاه زایمان زنان به غیر از زیر نور آتش یا ماه و ستارگان نباید زایمان صورت گیرد. در اوستا نیز در یشت نوزدهم اشاره به پیکار ایزد آذر با دیوان گردیده و بختیاریها نیز به این وجه آتش اعتقاد دارند و این باور اهریمن ستیزی آتش در مثلها وارد شد. این قوم به عنوان مثال در مواجه با شرایط بحرانی که باید به خود توجه داشته باشند میگویند تش وا کنیم پری نزنمون ( آتش برافروزیم اهریمن به ما صدمه نزند) و در پناه آتش باشیم دربرابر پیشامدهای منفی.
آتش بعنوان عامل قدسی
بختیاریها به آتش به عنوان یک نماد مقدس می نگرند تا جایی که به آن سوگند یادمی کنند مثلاً می گویند به ئی تش قسم (به این آتش قسم) یا به تش و چاله هُونِت قسم (به اجاق و آتش خانه ات قسم) و نیز هرگاه فردی مظنون به خطا و اشتباهی می شد و یا در مظان اتهام قرار می گرفت او را به ادای سوگند دربرابر مقدسات وادار به سوگند می کردند و یکی از این مقدسات آتش بود و جالب این که فرد اگر گناهکار بود هرگز راضی نمی شد به دروغ سوگند به آتش یاد نماید، چون معتقد بودند سوگند دروغ به آتش تاوان جبران ناپذیری دارد.
در ایران باستان نیز جهت اثبات بی گناهی از« وَرِ گرم» استفاده می شد بدین گونه که جهت اثبات بی گناهی هر فرد باید از آتش عبور نماید اگر به وی صدمه ایی وارد نمی شد او بری از خطا بوده و چنانچه آتش در وی اثرمی نمود به معنای خطاکار بودن فرد مورد امتحان بود.
همچنین کورتیوس روایت کرده، ایرانیان در برابر آتش به این عنصر مقدس سوگند یاد می نمایند از سوی دیگر زمانی که بختیاریها می خواهند آتشی برافروزند نام خدا را بر زبان جاری می کنند که اینها از جمله موارد مقدس بودن آتش است. نیز بختیاریها معتقد بودند که آتش را نباید آلوده نمود و چیزهای ناپاک در آتش انداخت و هرگز نباید به حریم و حرمت آتش توهین شود.
نقش آتش در زندگی
در بختیاریها رسم بر آن بوده که هرگاه زوجی جوان قصد ازدواج داشته باشند خرمنی از آتش فراهم می نمودند و پس از برافروختن آن عروس را به گرد آتش می چرخانیدند زیرا حرمت آتش موجب زایایی زنان و باروری عروس می شده و اهریمن نازاییی از گرد او می گریخت. از سوی دیگر نمادی از زایش نور و افزون شدن نیروهای نور بر علیه ظلمت قلمداد می شده. زوج پس از آنکه به خانه ای مستقل می رفتند چاله ایی در بهترین نقطه خانه یا سیاه چادر انتخاب و آتشدان یا همان چاله را در آن نقطه برقرار و آتش را روشن می کردند به نشان آنکه اهریمن به گرد بام این خانه نچرخد.
از سوی دیگر هیچگاه در شب اجازه نمی دادند که آتش از محیط خانه خارج شود و اگر کسی بعد از غروب آفتاب به قصد تهیه آتش نزد همسایه می رفت دست خالی برمی گشت زیرا معتقدبودند آتش بعنوان بخشی از حیات و زندگی این خانواده در تیرگی شب مورد تازش نیروهای اهریمنی واقع می گردد، زیرا تیرگی را مظهر اهریمن می دانستند و نیز خاموشی آتش را گناهی نابخشودنی قلمداد می کردند به ویژه معتقد بودند که آتش را نباید با آب خاموش کرد زیرا معتقدند که دو عنصر برگرفته از نور نباید به ستیز برخیزند، و اَو به چاله ریز (آب به آتش اجاق ریز) فردی خاطی و نالایق بوده که نوعی گسست و ناتوانی در عملکرد او بوده است. در ایل بختیاری در مراحل مختلف کوچ، همیشه آتش چاله را با ریختن خاک روی آتش خاموش می کنند و هرگز از آب استفاده نمی کنند.
همچنین از آنجاکه آتش نماد و تجسم خانواده محسوب می شده در بین بختیاریها مردها به عنوان سمبل و نشان هر خانواده به حساب می آمدند و اگر مردی صاحب پسر نمی شد او را اجاق کور می گفتند زیرا معتقدند که مردها عامل برپا دارنده آتش در خانواده می باشند و فردی که فاقد فرزند پسر باشد آتش در خانواده اش پایدار نخواهد ماند.
به نظر می رسد که واژه دودمان نیز برگرفته از همین اصل باشد یعنی دودی که از اتش خانه برمی خیزد، همچنین در طبقه بندی طایفه ای هر طایفه به چند تش تقسیم می شده یعنی هر پسری که ازدواج می کرده صاحب آتشی اختصاصی بوده و به طبع آن تکثر خاندان و عامل شناسه هر خاندان بوده و هر فامیل را به یک تش منتسب می نمودند. همانگونه که در ایران باستان نیز آتش نماد تقسیم قدرت و وابستگی خانوادگی بوده است. از جمله در اسناد کهن آمده است که فره ایزدی از طریق آتش در وجود زرتشت منتقل شده است. بَردِشیر نمادی از آتش نامیرا در ایران باستان اعتقاد به نیاکان پرستی قرابتی نام داشته است، و چون بزرگ خاندان در می گذشت او را در صحن آتشگاه خانه دفن می کردند و آتش مقدس همیشه بر گور او زبانه می کشید.
در بختیاری نیز زمانی که بزرگ خانواده در می گذشت به صورت نمادین آتش و چاله خانواده را خاموش می کردند و گاه تا یکسال به نشان عزا و ماتم و به نشان تازش اهریمن به آن خانه آتش افروخته نمی شد و در اصطلاح چُل سرد (اجاق خاموش) خانواده نشان از مرگ بزرگ خانواده می بود.
اما در سر قبر متوفی حکایت بگونه ای دیگر بود. بختیاریهای پیشین برگرد گور متوفی آتش می افروختند ولی از آنجا که روشن نگاه داشتن آن بر گور دشوار بود به نماد پردازی و رمز پردازی روی آوردند و تنها به برافروختن چراغ که نماد آتش است در چند روز و گاه تا چهل روز اکتفا می کردند و پس از آن از نماد بهره بردند. در رمز پردازی شیر را بعنوان نماد محافظ و نگهبان آتش قلمداد می نمودند و از آنجا که مردان نگهبان آتش بودند از این رو بر سر قبر مردان بزرگ خاندان نمادی از شیر سنگی (بَردِ شیر)می نهادند تا آتش همواره به صورت نمادین رحمت و لطف خود را از فرد متوفی دریغ ننماید و از سوی دیگر سایرین بدانند در این قبر که بَرد شیر ی برآن ایستاده، بزرگ مردی که حافظ آتش خاندان بوده خفته است.
وجه منفی آتش
همانگونه که اشاره کردیم آتش در نزد بختیاریها دارای دو وجه کارکردی است
الف – وجه مثبت که ذکر آن در بالا رفت
ب- وجه منفی آن
در بختیاری هرگاه می خواستند فردی را نفرین کنند گاهی می گفتند تش به جونت بیفته یعنی نیست و نابود شوی و یا تش به هونت بیفته یعنی آتش به خانه ات بیافتد و از هستی ساقط شوی که این نفرینها به خوبی بر کارکرد مخرب و ویرانگر آتش اشاره دارد و نیز هرگاه فردی دچار مصیبت می شد و عزیزی را از دست می داد می گفت تش وست به جونم (آتش به جانم افتاد) و یا اگر فرد دچار ضرر و زیان مادی میشد می گفت تش وست به هونم (آتش به خانه ام افتاد) و نیز هرگاه فردی دچار مشغله فکری و گرفتاری شدید شده بود در اصطلاح می گفتند تش منه سرس اِسوسه (آتش در سرش می سوزد). اینها نیز جنبه هایی از کاربرد منفی آتش در نزد بختیاریها بوده است.
آرمان موری احمدی
برگرفته از: setin.blogfars.com
تش منه کارت زیو بهتر نیبوه مو که خیلی کیف کردم ایر کوم محمدرضا زایل کپ اسیوند بازم عکس بنه البته ز عکسهای لالی قدیم یاکپو ایل اسیوند