گفت‌وگو در باره رضا سقایی

سید فرید قاسمی در این گفت‌وگو ابتدا به این نکته اشاره می‌کند که تاریخ درست تولد «رضا سقایی» به گفته‌ی خواهرش سال ۱۳۱۴ است نکته‌ای که در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها به اشتباه آمده است. «قاسمی» عمر ۷۵ ساله‌ی «سقایی» را به سه دوره تقسیم می‌کند، دوره نخست سی سال اول زندگی «سقایی» است که «قاسمی» آن را دوره‌ی «امید و بالندگی» می‌نامد. «قاسمی» دوره‌ی ۱۵ ساله‌ی بعدی را دوره‌ی «آوازه و شهرت» و دوره‌ی سی ساله بعدی را دوره‌ی «رنج و عزلت» او نام‌گذاری می‌کند.

«قاسمی» با بیان این که خود شاهد دو دوره از سه دوره زندگی «سقایی» بوده است می‌گوید: در تمام این دوران در حال او هیچ تغییری ایجاد نشد و «سقایی» همان آقا رضای دوست‌داشتنی، نازنین، بردبار، وفادار با روحی حساس و محضری دل‌نشین بود و به داده‌ی حق همیشه رضا بود. نه شهرت توانست او را از اصالت‌اش دور کند و نه عزلت. سی ساله بود که صدای‌اش از رادیو پخش شد و در چهلمین سال زندگی‌اش تصویر او را از تلویزیون دیدیم، او مثل همه‌ی آدم‌های موفق دشمنان پیدا و پنهان داشت اما رضا به همه‌ی نامهربانی‌ها لبخند می‌زد و اهل ستیز و جدال نبود.

مولف «مجموعه‌ی خرم‌آباد‌شناسی» ادامه می‌دهد: با این که رضا را در همه‌ی عمر آزردند اما محبت‌پیشه و بی‌آزار بود. سال‌هایی که شهرت ایران‌گیر پیدا کرده بود و در زمانی که روزنامه‌ها روزانه آگهی‌های کنسرت‌های او را چاپ می‌کردند در رفتار و گفتارش تغییری حاصل نشد، همانی بود که پیشتر دیده بودیم. خود را موظف می‌دید که به دیدار دوستان و خویشان و آشنایان برود، به یاد دارم که حتا به دوستان مادرش و همسایه‌های دوران کودکی ونوجوانی‌اش که در آن سال‌ها سالخوردگان شهر ما بودند سرکشی می‌کرد.

«سید فرید قاسمی» درباره‌ی علاقه‌ی آن زنده‌یاد به ورزش می‌گوید: او عاشق فوتبال بود و پس از مجامع فرهنگی و هنری او را در ورزشگاه‌ها می‌دیدیم. بی‌مزد و منت برای ورزشکاران می‌خواند تا روحیه‌ای دوچندان پیدا کنند، او آداب و ترتیبی نداشت و بسیار خاکی بود.

نویسنده‌ی کتاب «تاریخ خرم‌آباد» ادامه می‌دهد: صدای سقایی دست‌کم خاطره‌ی جمعی دو نسل است، نسل‌های پسین نیز در خاطره‌های فردی و یا شاید هم جمعی خود در غم و شادی با رضا زندگی می‌کنند. «خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد». درگذشت رضا سقایی تاثرانگیز و غم‌افزاست به خصوص برای آواگستران و نواپروارن، لرزبانان، دوستان و دوست‌داران هنرپرورش.

«قاسمی» در پایان اشاره می‌کند که «رضا سقایی» درگذشت اما باید «رضاها» را دریابیم تا زنده هستند و حیات دارند.

فایل صوتی: گفت‌وگوی رضا ساکی با «سید فرید قاسمی» به زبان لری است

منبع: rezasaki.com

[media id=154 width=320 height=240]

1 دیدگاه دربارهٔ «گفت‌وگو در باره رضا سقایی»

  1. محمد مرادياني

    آري مانيز صداي دوران بالندگي اش را شنيديم ولي زماني اين شنيدن برايمان ثقيل شد!! كه دوره رنج و عزلت را ميديديم و لمس كرديم كه چگونه جلوي ديدگانمان آب ميشود وبا خود ميگفتيم واقعا آن صدا از اين جسم رنجور خارج شده ؟!وافسوس به چه سختي!! هم ميتوانستيم عرض ادبي حضورا به ايشان بكنيم و صورتش راببوسيم آن هم در خيابان ! افتخار اين را داشتم به مدد همسايه خوش مرامي كه رضا پاتوقش آنجا بود هر روز ايشان را ببينم
    تا در دست توام مرهمتي كن
    هنرمندان زنده در سايه را دريابيم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا