هنوز اوئل اسفند است و تا رسیدن روزهای خشک و نفس بُر تابستان خوزستان خیلی مانده اما تشدید گرد و غبار در این استان، مراکز آموزشی اهواز را به تعطیلی کشانده است. بر اساس گزارش اهل فن، میزان آلایندگی هوا ناشی از خاک و غبار 2600 میکروگرم بر سانتیمتر بوده است.
البته این اولین سالی نیست که خاک بر سر اهواز میشود! الان چند سال آزگار است که همین سناریو تکرار شده و کسی هم به کسی نیست. نه اینکه نگران این باشیم که «دسته به دسته دختران اهوازی» لب کارون بیایند و باقی قضایا که روزگارش گذشته و خوابش را ببینید! اما بالاخره مردم نفس خشک و خالی که باید بکشند.
نوجوان که بودیم و زندگی در اهواز و عشق لب کارون ما را کشته بود، مسئولین پروژه جنگلکاری غرب اهواز را پیاده کردند. گمانم بوته های مخصوصی از نمیدانم کدام کشور وارد کرده و سراسر شنزار غرب اهواز کاشته بودند. این بوته ها بتدریج دیواری کوتاه اما سمج ایجاد کرده بود و شنهای روان که از طرفای عراق دودلخ میکرد و میآمد را مهار میکرد. اما حالا شنها نه تنها روی زمین که هوایی حرکت میکنند و حلق و گوش و بینی برای کسی باقی نمیگذارند. یکی عربستان را مقصر آلودگی هوای خوزستان میداند دیگری عراق را و سومی لابد جای دیگری را اما آیا راستی هیچ چاره ناچاری برای رفع این مشکل وجود ندارد؟ وقتی در المپیک 2008 در چین ابرهای باران زای بالای شهرها را به کمک تکنولوژی میفرستند پشت کوه قاف و آسمان را صاف و صوف میکنند تا بازیها بسلامتی انجام شود قاعدتا بایستی برای جلوگیری از گرد و غبار هرساله خوزستان هم راه حلی باشد.
از من نپرسید کدام راه حل، اگر بلد بودم که میگفتم!
محمد حسین زاده