کسی می گفت: “یک عکس مثل یک عتیقه می ماند. هر چه از تاریخ ساختش بگذرد، گران بهاتر می شود.”من هم وقتی به عکس هایی که مربوط به گذشته است، نگاه می کنم، به همین نتیجه می رسم. آنها خاطرات زیادی را برای من زنده می کنند. مثل خاطرۀ پدربزرگ. من او را بسیار دوست داشتم. آخرهای عمر نمی توانست سر کار برود. در خانه می ماند و برای مادربزرگ که خسته از زمین کشاورزی برمی گشت، غذا درست می کرد. آبگوشتش را روی یک چراغ گردسوز نفتی بار می گذاشت و همیشه درونش لوبیا می ریخت. بوی آن آدم را دیوانه می کرد.
آن وقت ها همیشه آرزو می کردم دوربینی می داشتم و از آنها عکسی می گرفتم و برای خودم نگاه می داشتم. بعدها که بزرگتر شدم، زیاد به این در و آن در زدم، بلکه دوربینی قرض کنم و کار ناتمام را تمام کنم، اما نمی دانم، هر دفعه چه می شد که نمی شد.
روزی که پدربزرگ مرد، مادرم دوان دوان رفت و تنها عکسی را که از او موجود بود، برداشت و به عکاسی برد. یک عکس سه در چهار سیاه و سفید کوچک. عکاس هم آن را به حساب، رنگی کرد و به اندازه نیم برگ آ- چهار درون قاب به مادرم داد. آن عکس تنها تصویری است از پدربزرگم که روی دیوار خانه پدر است.
از آن روزها سال ها می گذرد. مدتی قبل دوربین دیجیتالم را برداشتم و رفتم به خانۀ، به اصطلاح، پیر قوم که همه او را دایی بزرگ صدا می کنند. خواستم یک دل سیر از او عکس بگیرم، تا ماجرای پدر بزرگ تکرار نشود. اما هر کار کردم، اجازه نداد. من هم تلفن همراه پسرعمه را برداشتم و یواشکی چند تا عکس از او گرفتم.
راست است که هر عکسی دنیایی از سخن است. برخی برای ارتباط با دیگران از آن استفاده می کنند. عکس می تواند زبان مشترک همۀ ما آدم ها باشد.
شاید هر کسی از عکاسی و نخستین عکس هایش خاطراتی داشته باشد. در این میان مسلماً محمد جعفری مستثنی نیست.
سلطان مستبد و بی رحمی که پسران خود را کور کرد و کشت، اما در میان مردمانش ارج و اعتبار یک قهرمان را داشت.
این جمله ای است که دیوید بلو در معرفی شاه عباس، فرمانروای بنام صفوی در سده های ۱۶ و ۱۷ میلادی به کار برده است. وی همچنین شاه عباس صفوی را جنگجوی توانایی می داند که با راندن نیروهای اشغالگر بیگانه، آبرو و افتخار ایرانیان را تجدید و تمامیت ارضی ایران را برقرار کرد.
پیش از این با محمد جعفری و شاگردانش در گزارش خانۀ هنر آشنا شدیم . این بار او تجربیاتش در مورد عکاسی را به شاگردانش هدیه داده است. حاصل آن نمایشگاهی است شامل ۱۵۲ عکس در موضوع آزاد با عنوان “نگاه اول” که در محل خانۀ هنر شهر مشهد برگزار شد.
شاگردان جعفری گویی چون کبوتران از بام خانه هنر پرواز کرده اند و به بام خانه های شهر نشسته، هر یک سوغاتی آورده اند. از کوره های آجر پزی، نگاه معصومانه کودکان، آرامگاه و زیارتگاه، جوان و پیر، تا طلوع ها و غروب ها.
علی فاضلی : بر گرفته از جدید آنلاین