توضیح: اصل گفتگوی «ستین لر» با محسن زمانیان (عضو انجمن ستین ) به زبان سوئدی بوده است که در اینجا ترجمه آنرا میخوانید.
آقای زمانیان لطفا خودتان را کوتاه معرفی کنید و بفرمائید چند سال است در کشور سوئد زندگی می کنید.
من محسن زمانیان هستم. متولد و بزرگ شده در تهرانم اما اصلیتم بختیاری است و اجداد پدریم ریشه در خاک بختیاری دارند. در جولای سال 1979 به سوئد آمدم و در دانشگاه Uppsala تحصیل کردم و در رشته اقتصاد لیسانس گرفتم.
پس از آن دکترای فلسفه خود را در دانشگاه Göteborg (گوتنبرگ) به اتمام رساندم. از سال 1994 هم در دانشگاه Skövde با سمت معلم و محقق به کار مشغول شدم. از آن ببعد در دانشگاهها و مدارس عالی متعددی در سوئد و خارج از سوئد تدریس کرده ام که از جمله میتوانم از تدریس در کشورهای آلمان، مجارستان، یونان، فرانسه، فنلاند و استلند نام ببرم.
نظرتان در مورد انجمن هایی نظیر ستین چیست و اصولا بود و نبود این ها چه فرقی میتواند داشته باشد؟
خاصیت وجودی انجمنی چون «ستین» اینست که یک کانال ارتباطی ایجاد میکند بین آدمهایی که دیدگاه ها و علاقمندی های مشترکی دارند. من تصور میکنم که اگر یک انجمن به درستی کارش را انجام دهد هم در جامعه و هم در بین اعضاء خود بازتابهای مفیدی ایجاد خواهد کرد که در واقع نفعش برای همه هست. چیزی که مهم است اینست که یک انجمن روی اساسنامه و اهداف اصلی خودش حرکت کند. منظورم اینست که بالفرض اگر بعضی از اعضاء عقاید شخصی خاصی دارند بایستی توجه داشت که این عقاید و تفکرات شخصی ابدا نباید در سیاست کلی و خط و مشی انجمن -که اهداف مشترک یک گروه را دنبال میکند- تداخل کند و تاثیر گذار باشد. حتی در رابطه با حوادثی مثل حوادث سیاسی اخیر در ایران، که البته برای همه ما مهم و سرنوشت ساز هستند، باز هم انجمن ستین ضمن توجه به آنچه که در کشورمان میگذرد بایستی درچهارچوب قوانین و اهداف مشخصه خود باقی بماند و راه خود را حفظ کند. و مسائل سیاسی را که باید از مجرای خاص خودش بگذرد به داخل انجمن نکشاند.
برای باز شدن و معرفی انجمن ستین در سطحی بالاتر چه متیوان کرد؟
این یک سئوالی ست که در واقع به همه سازمانها و تشکیلات گروهی مربوط میشود. و جوابش هم اینست که یک سازمان – حالا اینجا بگوئیم انجمن- بایستی توجه خود را معطوف بدارد به اهداف اساسی و آنچه که بخاطر آن ایجاد شده است، تا در کار خود موفق بشود. من فکر میکنم یک انجمن غیر انتفاعی که کارها از روی علاقه محض افراد در آن صورت می گیرد باید همچنان که هست باقی بماند و نه اینکه بتدریج مبدل به یک شرکت تجاری بشود که تنها به منافع اقتصادی خود توجه دارد.
آیا بنظر شما ارتباط فرهنگی انجمن با همتباران بایستی بیشتر با آنهایی که درایران هستند باشد یا با آن گروه از همتباران که در خارج از کشور بسر می برند؟
به گمان من اینجا مسئله انتخاب این یا آن مطرح نیست بلکه آن گروه از آدمهایی که در دل انجمن قرار می گیرند و تشکیل آنرا باعث میشوند مطرح هستند. پر واضح است که تماسها باید هم با ایرانیان در داخل و هم آنهایی که در اقصاء نقاط جهان زندگی می کنند صورت گیرد.
فکر میکنید چه عاملی باعث شده که اقوام مختلف و دراین مورد لرتباران بفکر تشکیل انجمن در خارج از کشور بیفتند؟ مگر یک اقلیت کوچک چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
همانطور که در پاسخ به سئوال دوم شما گفتم، یک کانال ارتباطی، مثلا یک انجمن، در واقع تاثیرات خود را در جامعه و بین اعضاء خودش میگذارد و وجودش خواهی نخواهی مطرح میشود. در دنیای امروز ما خوشبختانه امکانات تکنیکی بالایی – اینترنت- وجو دارد که بتوان حتی با نیروی کم یک تشکیلات ارتباطی را بخوبی گرداند و آنرا توسعه داد که بنظر من بسیار جالب توجه است.
جوانهای ما از کل فرهنگ ایرانی فاصله دارند که البته در کشورهای مختلف متفاوت است. بنظر شما چطور میتوان مثلا یک جوان سوئدی ایرانی تبار را نه تنها به فرهنگ ایرانی بلکه به فرهنگ مثلا لری نزدیک کرد؟
برای علاقمند کردن جوانان به جریانی البته بایستی چیزی ارائه داد که توجه آنها را جذب کند. حالا اگر بخواهیم جوانها را با فرهنگ پدری و ریشه هایشان آشنا کنیم، روشی که بکار می بریم باید روشی باشد که با دنیای مدرن و متفاوت با گذشته حرکت کند. منظورم اینست که فرهنگی را که تجربه نکرده اند را وقتی میخواهیم به آنها بیاموزیم بایستی جوری با مسائل روز این جامعه ای که در آن زندگی می کنند همخوانی داشته باشد. شکی نیست که اگر همان قالب های سنتی و روشهای قدیمی خودمان را بخواهیم بکار ببریم جوانها علاقه ای نشان نخواهند داد و ما بجایی نمی رسیم. کل حرفم اینست که با زبان خودشان پیام خودمان را برسانیم!
خوب همینجا به بازدید کنندگان سایت ستین لر بگوئید که شما بعنوان یک کارشناس و استاد دانشگاه چه همکاریهایی در زمینه آگاهی های اجتماعی میتوانید با ما داشته باشید.
تخصص من در اقتصاد و مسائل مالی است. من میتوانم با نوشته هایم شما را از اخبار تازه در دنیای اقتصاد و مسائلی که در حاشیه آن میگذرد و در زندگی همه ما تاثیر دارد آگاهی بدهم. من علاوه بر این کار تدریس کار دیگری هم که دارم که عنوانش «live coach» است. در این خصوص هم گاه به گاه میتوانم برایتان مطالبی بنویسم که آموزش راهبرد ساده «چطور باید زندگی کرد تا به خوشبختی و موفقیت رسید» را نشان میدهد. آموزش اینکه موفقیت و خوشبختی چیست؟ اخلاق کدام است؟ و اینکه آیا انسان باید به زندگی معنوی توام با اخلاق روی بیاورد و چرا باید این کار را بکند.