تحلیلی جامعه شناختی بر «خرده فرهنگ سوگ» مردم لُر

ardeshir Bahrami
اردشیر بهرامی

مرگ حقیقتی انکار ناپذیر است و تنها چیزی است که در جهان انسانی عدالت در آن محقق می شود. همه انسان ها از قدرتمندترین و ثروتمندترین گرفته تا فقیرترین و ضعیف ترین آنان در برابر مرگ توانایی مقاومت ندارند. اما در هر جامعه ای – از جوامع بدوی گرفته تا جوامع مدرن- مذاهب، آیین ها، مناسک، باورها، اسطوره های متفاوتی در مورد مرگ و جهان پس از آن و نحوه برخورد با آن وجود دارد. بخش زیادی از این آئیین ها ناشی از ترس و جهل انسان از جهان پس از مرگ است. آمیزه های مذهبی این ترس ها را دوچندان می نماید.
وجود انسان با هویت زبانی، جنسیتی، نژادی، قومی، ملی خود در درون بافت در هم تنیده اجتماع همانند سلولی در سیستم پیچیده و منظم اعضای بدن است. زمانی که مرگ یک سلول فرا می رسد سلول های اطراف آن چه حال و هوایی دارند! آیا می توانند نسبت به مرگ یک سلول بی تفاوف باشند! مرگ یک انسان در درون بافت اجتماعی خود درست مانند مرگ یک سلول در سیستم بدن است. اما سیستم حمایت، همدردی، همدلی اطرافیان در مرگ انسان آگاهانه و خودانگیخته است.
جوامع نسبت به مرگ، جهان پس از مرگ و سوگواری باورها، اعتقادات و کنش های متفاوتی دارند. برخی همچون هندوها جسد انسان را می سوزانند و برخی هم مثل ایرانی ها با احترام و مناسک مذهبی جسد انسان را به خاک می سپارند. در بحث مرگ و جهان پس از مرگ مذاهب نقش پر رنگ تری از فرهنگ دارند اما در شیوه تدفین و سوگواری، خرده فرهنگ ها از مذاهب مؤثرترند. در مذاهب به ویژه ادیان توحیدی مجموعه گسترده ای از مفاهیم و مقوله ها و مستندات در مورد مرگ و جهان پس از مرگ و نظام جزا و پاداش وجود دارد که موجب شده است جهانبینی پس از مرگ و نقش تقدیر در مرگ انسان شکل گیرد. در این مقاله تلاش خواهیم کرد با رویکرد جامعه شناختی به تعریف «خرده فرهنگ سوگ» در قوم لر بپردازیم؛ سپس به تبیین و تحلیل این خرده فرهنگ و نقش آن در زندگی اجتماعی مردم قوم لر در گذشته تا پیش از تجربه دوران توسعه خواهیم پرداخت. در این مقاله هدف بررسی جایگاه این خرده فرهنگ در انسجام اجتماعی و یگانگی جامعه ی لر است. البته تحلیل ما از «خرده فرهنگ سوگ» با رویکرد جامعه شناختی معطوف به تاریخ قبل از تجربه توسعه و دنیای مدرن در قوم لر است.
تعریف «خرده فرهنگ سوگ»
اجتماعات بسته سنتی و روستایی و محلی هنوز آئیین ها، مناسک و خرده فرهنگ های پیرامون مرگ و سوگواری خاص خود را دارد. در این گونه فرهنگ ها اگر چه توسعه و دنیای مدرن را به شکل سطحی تجربه نموده اند اما باورها و آداب و رسوم پیرامون مرگ و سوگ واری که ریشه های تاریخی چند هزار ساله دارد به شکلی عمیقی در زندگی اجتماعی مردم حضور دارد. «خرده فرهنگ سوگ» در بین مردم قوم لر که ریشه تاریخی چند هزار ساله دارد هنوز در زندگی مردم با تغییراتی اندک به حیات خود ادامه می دهد. «خرده فرهنگ سوگ» را می توان بدین گونه تعریف کرد:
مجموعه باورها، اعتقادات، مناسک، آداب و رسوم، کنش های مردم قوم لر پیرامون مرگ که با هدف ایجاد پیوندهای عاطفی، روحی و حمایت از خانواده فرد متوفی صورت می گیرد. شادی را مذموم می داند و غم و اندوه را تشویق می نماید. این خرده فرهنگ هماهنگی و سنخیتی با نظام باورهای ماوراء طبیعی، نظام طبیعت و جهان انسانی دارد. ادبیات شفاهی، هنر و موسیقی از همنوایی و هماهنگی کاملی با پدیده مرگ دارند. این خرده فرهنگ عامل انسجام و پایداری جامعه می گردد. در نهایت سامان هنجاری – ارزشی بین اجتماعات و اقوام ایجاد می نماید که همه باید بر اساس رفتار نمایند.
خرده فرهنگ سوگ از مجموعه ای از باورها و اعتقادات است که رفتارهای اجتماعی انسان های این اقوام را تنظیم می نماید و پذیرش درد و رنج های ناشی از مرگ یک انسان را تسهیل می نماید. این خرده فرهنگ سایر آداب و رسوم همچون ازدواج و جشن های شادمانه عروسی را تحت تأثیر قرار می دهد.

جایگاه خرده فرهنگ سوگ در قوم لر
در خرده فرهنگ سوگ همه مظاهر فرهنگ های گذشته به شکل نمادین حضور دارند. به گونه ای که در مویه سرایی که توسط زنان خوش رایحه از رشادت های و جنگ آوری، شکار، رزم و بزم، توانمندی و ارزش های انسانی فرد متوفی با ادبیات شفاهی کهن چند هزار ساله می سرایند.
«خرده فرهنگ سوگ» یکی از قدرتمندترین خرده فرهنگی هایی ست که سایه سنگینی بر سایر فعالیت های شادی بخش انسان دارد. این خرده فرهنگ شادی، خنده، هیجان را و هر مناسکی که نشانه شادی و نشاط است به مدت زمانی محدود و مشخص به حالت تعلیق و تعطیل در می آید. زیرا همه بر این باورند که در هنگام مرگ و پس از آن باید اندوهگین بود. به تأخیر انداختن زمان آداب و رسومی همچون عروسی یکی از اعضای خانواده و اطرافیان به مدت یک سال است. حتی اطرافیان از پوشش سیاه به نشانه عزاداری استفده می کنند. در روز مرگ تقریباً همه زنان مقداری گِل روی سر خود می گذارند و اعضای خانواده مقداری گِل روی سر و شانه¬های خود می گذارند. در کنار این آئیین در گذشته که اسب در همه زندگی ها وجود داشت طبق رسم می¬باید اسب را با چادری سیاه رنگ می پوشاندند و به اصطلاح کُتل اجرا می شد. تا اسب نیز در غم صاحبش که فوت شده سهیم باشد. اصطلاح «کُتل کو» هنوز در ادبیات شفاهی مردم وجود دارد به معنی ناراحتی و سوگواری زیاد می باشد. البته امروزه بخشی از این خرده فرهنگ در حال تغییر است.

kotal
مراسم «کُتل بندی» بختیاری، آراستن اسب متوفی. در لرستان به این آئین «چمر» می گویند

آیین سوگواری قوم لر ریشه در تاریخ گذشته های دور دست دارد. یافته های باستان شناسی در سه هزار سال پیش در لرستان و مناطق اطراف نشان می دهد: در گورهای افراد علاوه بر اسکلت اسب، کلیه ابزارهای زین، یراق و لگام و رکاب اسب، وسایل شکار و رزم نیز به دست آمده است. این موضوع بیانگر نظام هماهنگ باورها و اعتقادات مردم و آئیین ها و مناسک مرتبط با مرگ یک انسان با جهان طبیعت و زندگی فرد دارد. که بعد از مرگ افراد در کنار قبر وی دفن می شد. در دروان بعدی آئیین تغییر می کند. به هنگام مرگ افراد و اجرای تدفین و سوگواری اسب نیز در مرگ صاحبش می باید در پارچه ای سیاه رنگ پویشده، اندوهگین با شنیدن نوای ساز سُرنا بر بالین فرد متوفی حضور داشته باشد. اسب را با چادری سیاه آذین می بستند، موسیقی «چَمریانه» نواخته می شد مردم با صدای بلند ناله و شیون سر می دادند. چَمر (Chamar) به معنی مراسم عزاداری و سوگواری در مرگ یک انسان است. این آئیین سایر عزاداری ها همچون عزاداری عاشورا نیز رسوخ نموده است. یکی از مناسکی که در هنگام سوگ اجرای می شود گذاشتن گِل بر سر و صورت و روی قسمت هایی از لباس است که نشانه ماتم و احساس غم و اندوه فراوان است. این آئیین در مراسم مرگ اجرا می شود و فضای سوگواری را دو چندان اندوهگین می نماید. آیین گِل گذاشتن در ایران خاص فرهنگ محلی و بومی قوم لر است و در سایر خرده فرهنگ های کشور کم تر قابل مشاهده است.
هماهنگی عناصر انسانی، ماوراءطبیعی و طبیعت در خرده فرهنگ سوگ
عناصر و مؤلفه های زیادی در نظام طبیعت، زندگی و ماوراءطبیعی در خرده فرهنگ سوگ در قوم لر حضور پر رنگ دارند. مردم قوم لر در گذشته در هنگام مرگ یک انسان مقداری خاک یا گل بر روی سر و لباس خود قرار می دادند که نشانه غم و اندوه و ناراحتی است. خاک یکی از مهمترین عناصر طبیعت است که در این آئیین استفاده می شود. عنصر آب و آتش که از دیگر از عناصر طبیعت هستند در این خرده فرهنگ نیز دیده می شوند. در گذشته نه چندان دور به هنگام مرگ یک انسان بر روی تژگاه -که محل روشن کردن آتش و روشنایی گرمی بود- آب می ریختند. به معنی خاموش شدن اجاق خانواده بود. اصلاح « اُجاق کور» از این آئیین ریشه دارد. خاموش کردن چراغ فانوس خانه نشانه تاریکی، غم و اندوه بود.
به هنگام مرگ تمامی رفتارها و اعمال انسان های خانواده، دودمان و طایفه بطور عمیق در غم و ماتم فرو می رفتند. مناسک خاکسپاری با اوراد و دعاها به شیوه مذهبی اجرا می شد. در دوران اسلامی آئیین تدفین به شکل اسلامی برگزار می شد. اما سایر آئیین ها به شکل بومی و محلی که خاص قوم لر بود بر گزار می شد. این آئیین ها همان گِل گذاشتن بر سر ور لباس، پوشیدن لباس سیاه، موسیقی چَمریانه، کُتل کردن اسب، تَرم بستن ، شیون و زنان، مویه سرایی زنان، بُونگ زدن به هنگام مرگ یکی از طایفه، رسم پاکُول (Pakoul)، این مراسم و مناسک موجب می شد تمامی افراد طایفه به مدت چند روز در غم و ماتم فرو روند. غم و اندوه، درد و رنج در ناخوادگاه جمعی قوم لر به شکل عمیقی نهادینه شده است. و فرهنگ این مسأله را تعمیق می بخشد. این موضوع موجب شده برخی از باورهای منفی و مخربی نیز حول این باور شکل گیرد. از جمله این باورها باور به بدبختی و سیه روزی است. البته ریشه این باور داشتن به درد و رنج و بدبختی با سطح قدرت انسانها ارتباط عمیقی دارد. یک نوع تقدیرگرایی در باورهای جمعی مردم قوم لر حضور دارد.

ey-shirom-ey

خرده فرهنگ سوگ: سامان هنجاری – ارزشی جامعه
خرده فرهنگ سوگ در جامعه قومی و طایفه ای لر یک نظم و سامان هنجاری – ارزشی ایجاد کرده است. این خرده فرهنگ با داشتن باورها، مناسک، آئیین ها و آداب و رسوم گسترده و اجتماعی و فرهنگی به منزله ستون و چارچوب اصلی ارزشی – هنجاری مناسبات اجتماعی محسوب می گردد. زیرا بخش زیادی از رفتارهای مردم قوم لر در این خرده فرهنگ به منزله بده بستان های اجتماعی میان خانواده ها، اقوام، همساسه ها، دودمان ها و اقوام اجرایب آن ضروری تلقی می گردد. نادیده گرفتن آن و عدم توجه به رعایت هنجارهای مرتبط با آن موجب سرزنش اجتماعی، طرد اجتماعی، کاهش حیثیت اجتماعی فرد و خانواده ای که اصول هنجاری آن را نادیده گرفته است می شود. به طور مثال اگر فرد یا خانواده ای در زمان برای گذارن مراسم خاکسپاری و تدفین و مناسبات متعاقب آن (هفتم و چهلم) شرکت نکند و یا بدون احترام با خانواده عزادار و کسب رخصت از آنها برای اجرای مناسک شادی همچون عروسی اقدام نماید موجب بروز ناراحتی و شکستن پیوندهای اجتماعی خواهد شد. وجود رسم پُرسانه _ اهدای مقداری پول یا حیوانی برای قربانی به خانواده متوفی_ یکی از مهمترین آداب مرتبط با خرده فرهنگ سوگ می باشد، نشان دهنده مناسبات اجتماعی و اقتصادی پایدار این خرده فرهنگ می باشد و سالیان سال حتی برای نسل های آیندگان قابل اجرا خواهد بود و این وسیله ای برای ایجاد نظم و سامان در میان طوایف و اقوام شده است. کمتر کسی توان نادیده گرفتن و شکستن هنجارهای مرتبط با آن را دارد.

مویه سرایی در خرده فرهنگ سوگ
زاگرس سرزمین مردم لر را می توان سرزمین اسطوره ها و رازها و دردها نامید. بخشی از این دردها و رازها در مویه سرایی زنان لر متبلور شده است. تکرار مویه سرایی زنان در رزوها و شبها برای مدت های طولانی فضای غم، اندوه و درد و رنج را برای اجتماع لر موجب نوستالوژی است. البته این مویه سرایی در عین سادگی و غمگینی موجب تخلیه دردها و رنج های زندگی های توأم با درد و رنج که بخشی از آن ریشه در معیشت های سخت شکار، کوچ نشینی و کشاورزی است. مویه سرایی زنان قوم لر با خوانش اشعار لری مینجایی و لکی در وصف و ثنای فرد متوفی با شیوه ای منظم و هماهنگ با اجرای شیون و خراشیدن گونه های خویش و صدای حُزن و اندوه خالق بخشی از این خرده فرهنگ به حساب می آیند. حضور گروه ها و دسته های زنان در ساعات خاصی از روز، ایام هفته و ماه ها به صورت متناوب و مویه سرایی موجب ایجاد احساس همدلی و همدردی خانواده عزادار است. این آئیین خود موجب پیوندهای عمیق عاطفی و اجتماعی میان زنان طایفه می گردد. این مسأله به معنی انسجام بخشی و پایبندی به ارزش ها و هنجارهای جامعه سنتی تلقی می گردد.
مهمترین چیزی که می تواند توجیه کننده آئیین سوگ با این همه شدت و عمیق بودن غم و اندوه در قوم لر باشد مرگ یک انسان به معنی گسستن پیوند اجتماعی فرد در میان خانواده و طایفه است. در این خرده فرهنگ دنیای مردگان از تقدس بالایی برخوردارند. به ارواح آنها سوگند یاد می شود. اسم مردگان تابوست و به راحتی به زبان آورده نمی شود. خود مرگ یکی از مهمترین چیزهایی است که به آن سوگند می خورند. برخی مواقع می گویند: «سوگند به روزی که (روز مرگ) ما را با دو شال در خاک می نهند». معمولاً به ارواح پدر، برادر و یا جوانان قسم می خورند.

انسانیت و انسان دوستی در خرده فرهنگ سوگ
باور و اعتقاد به مرگ و جهان پس از آن موجب شکل گیری آمیزه های اخلاقی و انسانی در اجتماعات قوم لر شده است. در این خرده فرهنگ پیوند مرگ و زندگی، دینا و آخرت، ناپایداری ظلم ظالم، باور به فناپذیری زندگی و فرا رسیدن حسابرسی به اعمال آخرت موجب دوری از ظلم، تجاوز، دروغ و خیانت و… می گردد. باور داشتن به مفاهیم و مقوله های این خرده فرهنگ موجب افزایش خویشتن داری و پایبندی به اصول انسانیت، بخشش، گذشت، صبر و دوری از کینه و نفرت و انتقام می شود. و این یعنی تعالی و کمال جامعه بی آنکه توسعه یا پیشرفته به معنای مدرن و امروزی را تجربه کرده باشد. خرده فرهنگ سوگ با گستره وسیع و عمیق خود انواع باورها و کنش های انسانی و اخلاقی خود علاوه بر شکل دادن و نظم دادن به جامعه، موجب پایداری اصول انسانیت، همدلی، همدردی، انسان دوستی، برادری و همدلی، همیاری، غمخواری، در اجتماعات سنتی می گردد. چیزی که در جوامع شهری انسان ها علیرغم توسعه و پیشرفت و رفاه از فقدان آن رنج می برند. حتی مرگ انسانها برای آنها عادی تر از یکی مسافرت است!.
در خرده فرهنگ سوگ آنچه اهمیت دارد کرامت و تقدس کوچ انسان در این دنیاست. یعنی مرگ و زندگی انسان ها برای همه با ارزش و اهمیت است. در مسأله مرگ مهمترین عنصر اعتقادی زندگی انسان یعنی، قدرت خداوند بر جان، روح و زندگی انسان، تقدیر و سرنوشت حضور دارد. و مردم در برابر آن سر تسلیم فرود می آورند و هر نوع مرگ را ناشی از تقدیر الهی می دانند. در این جامعه در مرگ یک انسان همه به سوگ می نشینند و از انواع روش های جایگزین استفاده می کنند تا جای خالی فردی که مرگ آن فرا رسیده پُر کنند. به طور مثال اگر یک فرزند خُرد سال بمیرد والدین مجدداً اقدام به تولید نسل می کنند و از اسم و شناسنامه همان فرزند استفاده می کنند. با مرگ یک نفر از محل هدایای اقتصادی و رسم پُرسانه خسارت ناشی از مرگ یک نفر نیروی کار سعی در جبران زیان اقتصادی خانواده را جبران می کنند. با حضور صادقانه و عمیق در کنار خانواده فرد متوفی با احساس همدردی و همدلی سعی در زدودن غم و اندوه آنان را دارند و از این رهگذر خانواده عزادار تسکین می یابد و در آینده این همدردی ها جبران خواهند نمود و در نهادیت این مناسبات اجتماعی موجب کاهش اختلافات، دشمنی و عداوت ها در بین مردم خواهد شد. برخی مواقع مرگ یکی انسان در درون قوم و طایفه موجب آشتی و پیوند دوستی افراد و خانواده هایی می گردد که در گذشته در حالت قهر و دشمنی بوده اند. بُونگ برآوردن و سر دادن گریه ها بلند مردان و دست در گردن همدیگر آویختن موجب از بین رفتن همه دشمنی های چندین ساله خواهد شد. رخ دادن یکی مرگ در جامعه قومی و طایفه ای برخی مواقع تنش ها و اختلافات را برای مدت محدودی کنترل می کند و افراد در مدت زمان خاصی به احترام فرد متوفی و خانواده اش از بروز هر گونه اختلاف و درگیری جلوگیری می کنند. این مسأله به دلیل تقدس مرگ و اخترام به عزاداری و سوگ است.
در نهایت استدلال نویسنده این است: خرده فرهنگ سوگ علیرغم ارزش بخشیدن به غم، اندوه و درد و رنج، موجب نهادینه شدن مناسبات اجتماعی و فرهنگی و پیونده دهنده نسل ها، انتقال فرهنگ ها باورها، مناسک، ادبیات شفاهی، آئیین ها از گذشته تا به امروز بوده است. این خرده فرهنگ برای جامعه قومی و طایفه ای دارای ارزش های انسانی و اخلاقی است و به همین دلیل انتظام بخش و انسجام بخش جامعه است و یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده ساختار و نظم جامعه است.

اردشیر بهرامی

برگرفته از سایت: loor.ir

عکس ها به انتخاب ستین لُر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا