نامه غلام حسينخان سردارمحتشم به انجمن ولايتي
«غلام حسين خان سردار محتشم» پسر امام قليخان حاجي ايلخاني بود که پيش تر مدتي سمت ايل بيگي بختیاری را داشت . پس بنا به موقعيت، موضع او راجع به تحولات جديد بسيار مهم به نظر ميرسيد.غلامحسین خان سردار محتشم در آغاز تحت فشار حکومت مرکزی دویست سرباز به قشون دولتی فرستاد اما با آمدن سردار اسعد به ايران او نيز حمایت خود را از مشروطه خواهان اعلام کرد وبه همراه سردار اسعد در منطقة بختياري به جمع آوري و اعزام نيرو مشغول شد. اما به دلیل آسیب دیدگی ، مدتي خانه نشین شد و از معرکه کناره جسته بود.
در این فاصله عده ای از هواداران دولت استبداد در اصفهان شایعه کردند که سردار محتشم با مشروطه خواهان نیست، و اين سؤ ظن را در مورد او به وجود آوردند که شايد با طيف سردار اسعد همراه نيست.
وي از این سوء ظن رنجیده شد و با اين نامه اين مطلب را از خود دور ميکند.«حضور مبارك حضرت مستطاب حجه الاسلام آقاي ثقه الاسلام و اولياي محترم انجمن مقدس ولايتي اصفهان ـ دامت تأييداتهم.بعد از اداي مراسم ارادت و اثبات خلوص عقيدت به شرف عرض ميرساند : خداوند علّي و اعلي را كه بر ضماير و حقايق اشياء واقف و بينا است، به شهادت ميطلبم كه از بدو تأسيس مجلس مقدس ملي قصد و نيت باطنية بنده حب وطن و خير خواهي ملت بوده و هست و اشخاصي كه با بنده ملاطفت و معاشرت داشته، گواهند و ميدانند كه هرگز قدمي به خلاف انسانيت بر نداشته و اقدامي كه بر ضد حريت عامه باشد و بيجهت موجب خونريزي شود ننموده، كما اين كه دو سال قبل در داخلة بختياري اختلافي روي داد و با وجود جمعيت مواد نزاع، راضي به سفك دماء نشدم.
حضرتين صمصامالسلطنه و آقاي حاجي عليقليخان ـ مد ظلهما ـ كاملاً بر صدق اين دعوي گواه و آن را تصديق ميفرمايند.حضور مبارك مستور نيست كه هيچ وقت راضي به تقلبات و دروغ گويي و نقضعهد نبوده و نيستم و شرف خود را در اجتناب از اين گونه رذايل ميدانم و صد هزار افسوس دارم از اين كه در اين موقع كه بايستي آن چه مقدور بود كوشش نمايم، بدبختانه قضاي جسماني و مقدرات… و علت مزاج كه كه اختلال حواس پنج گانه است، مانع گرديده، نگذاشت به طوري كه شايد و بايد براي انجام به خدمت اقدامات صادقانه كنم، زيرا كه تمام اعضاي بدنم مجروح بود و قادر به حركت و سواري نبودم، معلوم است از شخص عليل جريح خدمتي به شايستگي ساخته نيست.
چنان چه ميخواستم بدون اقدامات شخصيِ خودم، اين خدمت بزرگ را به عهدة ديگران واگذار كنم، ترسيدم مبادا اختلال امور داخلي روي دهد و باعث خانه خرابي دو فاميل بزرگ و بر بادي تمام خيالات و مقاصد عمده] شده[ و بيشتر مانع انجام چنين خدمت مقدس شود، لذا بهتر آن دانستم كه مشغول معالجة امراض جسماني در موقع موانع و عوايق روحاني شده، اسباب و لوازم اين خدمت را به نوعي كه شايسته است فراهم آورده با تمام قوا از روي قوت قلب، بدون دغدغة خاطر، شخصاً حاضر اجراي اين مقصود شوم. بعضي موانع ديگر نيز در كار بود كه بايستي به مرور رفع و دفع شده، با جمعيت حواس بتوان اقدام در پيشرفت اين آرزو نمود، لهذا جناب ميرزا مسيح خان ناظم الاطباء را زحمت داده به معالجه و استعلاج امراض جلدي پرداخته و ضمناً ترتيبات و لوازم اين كار را مهيا گرداند، عازم بودم كه در اين بين تلگراف جانسوزِ خانه براندازِ تبريز مبني بر تعديات و اجحافات خارجه رسيد. اي كاش كور شده و چنين خبر موحشي را ارجاع بصر نميكردم!
شرط وطن پرستي مهيج گشت كه به صرف قواي شخصي ايستاده و تا آخرين نفس جان بر كف بكوشيم و تن به اين ورطة هايل نداده شرف ميليت كه تحصيلي تاريخي ماست از دست ندهيم و بيشتر از بيشتر ضربالمثل و ننگ ملل عالم نشويم.اينك فضل الهي شامل شد، اسباب موجود. موانع مفقود. به صرف هستي از روي حقيقت نه هوا و هوس و خودپرستي، متوكلاً عليالله براي موافقت و همدستي حضرتين اجل صمصامالسلنه و حاجي عليقليخان ـ دام اقبالهما العالي ـ به مرافقت و اتحاد و مؤالفت جناب اجل سالار اشرف، برادر گرام خود، اداي قرضي را كه بر ذمة وطن دوستي داشتند، به عهده گرفته، بدون ريب و ريا، خالي از تملق و نفاق بيمبالغه و اغراق، جان بر كف نهاده، « يا بر مراد بر سر دولت نهيم يا مردوار در ره ملت دهيم جان »اميدوارم به مضمون « العفو عندالكرام الناس مقبول» عذرم پذيرفته آيد و عن قريب حضوراً برائت ذمه حاصل كرده، به تلافي مافات اقدامات مجدانة صادقانة خالصانه كنم.
مستدعيم عين عبارات را مقرر فرمايند محض رفع اشتباه بعضي مشتبه شده، كأن درجِ جرايد مقدس ملي نمايند كه موجب مزيد افتخار شود. چون زمان شرفيابي نزديك است زياده تصديع نميدهد. ايام افاضت مستدام 0
( غلام حسين )
ارایه سند:استاد عبدالمهدی رجایی
آسماری- سایت خبری گروه بختیاری