مدیر کل حفاظت محیط زیست استان تهران گفته است: “علمای فقهی و حقوقی باید به مسئله آلودگی هوا ورود پیدا کنند.” به گفته آقای حیدرزاده “اگر مرگ بر اثر آلودگی هوا را براساس ادله فقهی و حقوقی بتوانیم نوعی قتل به حساب بیاوریم، کسانی که آلوده کننده هستند و به تکالیف دستگاهی خود عمل نمیکنند، جرمشان معاونت در قتل محسوب میشود و لذا این مساله برخورد جدی حقوقی و فقهی میطلبد.”
این مدیر کل گرامی سپس اشاره میکند که سالانه 27000 نفر در کلانشهر تهران در اثر آلودگی هوا میمیرند و علاوه برآن تهران در ردیف شهرهای اول دنیا از لحاظ کودکان سرطانی است. او جدای از اینکه 17000 صنعت آلوده کننده هوا در تهران را باعث همه مشکلات زیست محیطی میداند به یکباره رفته و یقه آغا محمدخان قاجار را هم گرفته که انتخاب تهران برای پایتخت توسط ایشان بکلی غلط بوده و بقول «قاطبه» شکر خورده و قند شکسته که این اشتباه را کرده است.
بهرحال اگر سروکار آلوده کنندگان هوای پایتخت ایران به مقولات فقهی و جزایی بکشد بزودی با قاتل و مقتول هایی سروکار خواهیم داشت که عمرا همدیگر را ندیده و نشناخته اند! بعد هم باید نشست و دید که اگر مثلا ثابت شود دود و دم یک تاکسی بخصوص کسی را به دیار نیستی فرستاده، آیا شخص تاکسی قاتل بحساب می آید یا راننده و یا صاحب آن؟ تازه فرهنگ لغت هم گذشته از واژه های هواخوری؛ هوابُرد، هوانیروز، هواپیما و هواکش، لابد به واژه های هواقاتل و هوامقتول نیز مزین خواهد شد.