هنوز رَدِ بالِ دُرناهای رفته از اینجا … پیداست
پیداست که پنهان و پوشیده رفتهاند،
اما حالا کو تا اوایلِ پائیز؟
پس این همه عجله برای چه بود!؟
برای چه تا هنوز …
که تا اوایلِ پائیز
که تا کوچ این فصلِ بیگفتوگو،
یکی دو باغِ بوسه هنوز باقی بود!
پس کی این تیرکمانِ کهنه
از خوابِ سنگپارههای بیسوال
سَبُک خواهد شد؟
هنوز هم
گاه سراغ از اجاقِ اهلِ راه که میگیرم،
اول به احتیاط
پایین و بالای بادیه را میپایم
بعد آهسته از آفتابِ از تیر گذشتهی پابهراه میپرسم:
صاحبانِ این رَختهای شسته وُ
این کفشهای پُرغبارِ خسته کجا رفتهاند؟!
باد میآید
رَدِ بالِ دُرناها در باد …
سیدعلی صالحی– سراینده لُر بختیاری