لرستان پیشینه ای کهن و درخشان دارد که قدمت آن به چهل هزار سال می رسد. این سرزمین از معدود نقاطی است که بیش از جاهای دیگر وارد دوره نوسنگی گردید. چنان که می دانیم دوره نوسنگی آن مرحله از تکامل فرهنگ است که انسان حیوانات و نباتات را اهلی ساخت و یا به دیگر سخن وارد مرحله ده نشینی، و کشاورزی –دامداری گردید. همچنین لرستان از معدود نقاطی از جهان است که ابتدا وارد مرحله شهرنشینی و یا تمدن گردید. آثار باستانی به جا مانده از ایلامیان و کاسیت ها گواه بر این گفتار است.
مقدمه ناهمواریها
لرستان سرزمینی کوهستانی است که سرتاسر آن را رشته کوههای موازی با جهتی از شمال غربی به جنوب شرقی در برگرفته شده است. میان این رشته های برافراشته و بلند را دشتهای رسوبی و حاصلخیز نه چندان وسیع و دره های ژرف و عمیق قرار گرفته است . این دشتها به خاطر موقعیت مناسب زیست-محیطی از دیرباز محل سکونت و زندگی انسان بوده است و بیشترین جمعیت منطقه را جهت زندگی روستانشینی وشهرنشینی به خود اختصاص داده است.
بدون تردید باید سرزمین لرستان را منطقه دره ها و دشتهای کوچکی دانست که بوسیله رودهایی که از مغازه های کوهستانی عبورکرده ومعابر تنگ وباریک صخره ای ایجاد نموده اند .به یکدیگر وصل میشوند.بیشتر جاده و راههای ارتباطی لرستان با نواحی شمال، جنوب ،غرب و شرق از میان همین معابر و تنگه های کوهستانی عبور می کند و این ویژگی خاص طبیعی لرستان است که آنرا از دیگر مناطق مشخص و متمایز می کند. به طور مثال می توان تنگه های کوهستانی استان لرستان را به ترتیب از شمال به جنوب چنین برشمارد : تنگ زاهد شیر،تنگ شبیخون، تنگ گاوشمار،تنگ و دره شهر خرم آباد،تنگ شیر،تنگ فنی و غیره. تمام این تنگه ها تقریباً در مسیر جاده سرتاسری تهران به خوزستان قرار دارند و همه آنها بدون استثناء در مسیر رودخانه ها واقع شده اند.و حکم گلوگاههایی تنگ و کوهستانی را دارند که از جهت موقعیتهای نظامی و همچنین بستن سد بر روی دهانه آنها جهت عمران و آبادی منطقه اهمیت زیادی پیدا می کنند.
حدود 85% درصد از کل لرستان را کوههای مرتفع در برگرفته و بقیه آنرا دشتها،دره ها و دامنه ها تشکیل می دهد. مهمترین و بزرگترین کوهها لرستان را می توان به شرح ذیل تقسیم نمود :
1-3-کوههای شمالی و شمال شرق: 1-1-3-کوه گری یا گرین (با تشدید حرف ((ر)) ) این کوه را گرو نامیده اند. از بزرگترین کوههای لرستان شمالی است. برجستگی های اولیه آن در ناحیه کوههای کنگاور و کرمانشاه و منطقه بیستون از سمت غرب وارد شمال استان لرستان می شود. و به صورت یک خط ممتد پس از عبور از جنوب شهرهای نهاوند،بروجرد و ازنا،دورود و الیگودرز تا رود کارون و شمال خوزستان می رود و از آنجا به کوههای بختیاری می پیوندد. طول گری را تاحدود 180 کیلومتر (در خاک لرستان)دانسته اند. بلندترین قله نابلغان نام دارد که در جنوب شهر نهاوند واقع شده و بیشتر از چهار هزار متر ارتفاع دارد.
بخش های میانی گری،پونه نام دارد که حد فاصل بین گری و اشترانکوه است. قلل گری در طول سال پوشیده از برف است و به همین خاطر مراتع،چراگاهها و چمن زارهای گری در فصول بهار و تابستان معروف است.
از دامنه های شمالی و جنوبی کوه عظیم گرین در بخشهای میانی آن دو چشمه بزرگ جاری می شود که هر کدام در حکم رودخانه ای بزرگ و خروشان اند. این سرابهای بزرگ که قرینه یکدیگر هستند و از آب برفهای قلل گری مایه می گیرد، عبارتند از : یکی سراب ونائی vanal که در دامنه شمالی این کوه جریان دارد و مشرف به شهرک اشترینان است. بخش مهمی از آب این سراب به مصرف کشاورزی میرسد و بقیه آن بخشی از آب رودخانه سیلاخور بالا را تشکیل می دهد.
دیگری آب مهمی است که از دامنه جنوبی کوه گرین جریان دارد به سراب کهمان معروف است. این سراب در گویش محلی کِیه مو kyamo نامیده می شود.
آب کهمان که خود رودخانه خروشانی است در یک دره ای زیبا و سرسبز با شیبی تند وارد شمال دشت و شهرستان الشتر می شود. بخش مهمی از راضی این منطقه را مشروب می سازد. صدای امواج خورشان آب آن که در برخورد با صخره های بستر پرشیب دره کوهستانی حاصل می شود. از زیباترین پدیده های طبیعی بشمار می رود. بدون تردید آبهای و دامنه های شمالی و جنوبی گرین از بدیع ترین مناظر زیبای طبیعی کوههای لرستان بشمار می رود و می تواند در آینده از قطبهای تفریحی و ورزشی غنی این ناحیه قلمداد شوند و توریستهای داخلی و خارجی را به خود متوجه سازند.
کوه گری در امتداد خود به سوی شرق پس از عبور از جنوب شهرهای بروجرد ،دورود و الیگودرز به سلسله جبال زیبای اشترانکوه می پیوندد و از آنجا سر به سلسله جبال بختیاری می زند و تا سرچشمه کارون می رود.
اشترانکوه
از نقاط دیدنی اشترانکوه دریاچه زیبا و فیروزه ای رنگ گهر ghahar است که چون نگینی زیبا در حلقه سلسله های اشترانکوه در ارتفاع بیش از دوهزار متری آن واقع است.
کوههای جنوبی و جنوب غربی لرستان : از بزرگترین و معروفترین کوههای این بخش از لرستان کبیرکوه است که در زبان لری کَوَر kavar و کوثر kuer نامیده میشود.. این کوه چون دیواری عظیم و برافراشته از ناحیه قصر شیرین و منطقه زهاب در استان کرمانشاه وارد لرستان غربی می گردد و بطور طبیعی دو استان ایلام(پشت کوه) و لرستان(پیش کوه) را از هم جدا می کند. طول آنرا حدود 170 کیلومتر دانسته اند که بصورت دیواری ممتد از سمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است.
عرض آن را در برخی از نقاط حدود 20 کیلومتر ذکر کرده اند.
کوههای مرکزی لرستان:این ارتفاعات خود به چند شاخه تقسیم می شوند که به شرح مهمترین آنها می پردازیم.
سفیدکوه نامِ این کوه در گویش لری اِسبی کوه Assbi-koh است وجه تسمیه آن معلوم نیست. شاید به دلیل اینکه صخره ها و قلل آن در طول سال پوشیده از برف است آنرا چنین نامیده اند. شاید به خاطر سفیدبودن سنگهای آن مردم چنین نامی را بدان داده اند.
سفیدکوه از ناحیه غرب از محلی بنام ((تنگ گاو)) شمار وارد لرستان می شود. در سمت شرق و در دره رود خرم آباد به کوه مدبه modaba میرسد. طول آنرا در بخش لرستان حدود 30 کیلومتر دانسته اند. قلل آن بویژه در ناحیه غربی در طول سال پوشیده از برف است. در دوره های اخیر پیش از ورود کارخانه های یخ سازی در ایران کاروانهایی از شهر خرم آباد روانه برفچالها این کوه می شدند و برف را به شکل قطعات بزرگ می بریدند و بوسیله حیوانات بارکش به شهر می اوردند و در میادین آن به معرض فروش می گذاشتند. و نیاز مردم شهر را در فصل تابستان برطرف می کردند. بلندترین نقطه سفیدکوه در بخش غربی آن واقع شده و حدود سه هزار متر ارتفاع دارد. اسبی کوه در گذشته از پوشش گیاهی فراوانی برخوردار بوده است.
کوه یافته : یافته در واقع بخشی از دنباله جنوبی سفیدکوه و در چند کیلومتری جنوب شهر خرم اباد، مشرف بر منطقه ویسیان و سراب زیبای چنگایی می باشد. صخره های برجسته آن با دیوارهای عمومی بسیار زیبا و تماشائی است. قله بلند آن برای مسافرانی که از جنوب وارد خرم آباد می شوند از دور کاملاً نمایان و مشخص است. یاغته را می توان دماوند لرستان نامید.
یکی از راههای باستانی غرب ایران از پای کوه یافته می گذرد. این راه باستانی جلگه و شهرهای خایدالو و شاپورخواست را از طریق پل شکسته امروز و با گذر از پل تاریخی کشکان به ناحیه کرمانشاه و بین النهرین متصل می کرده است.
کوه چِنگروی Chengervi یا چنگری Chengeri . در منابع تاریخی و جغرافیایی لرستان این کوه را در زمره ی کوههای مرکزی لرستان معرفی نموده اند.
کوه چنگروی مانند گاز انبری است که از طرف شمال دشت کوهدشت را در بر می گیرد. شاخه شمال غربی آن از غرب کوهدشت گذشته و تا ناحیه سر طرهان می رود و مقبره شاه محمد در قسمت انتهایی آن قرار دارد. شاخه دیگر این کوه از شمال خاوری کوهدشت به سمت جنوب رفته، پس از عبور از منطقه مادیان رود به نزدیکی های رود سیمره می رسد و در ، همین قسمت است که آثار قلاع اتابکان لر در آن مشاهده می شود.
مخمل کوه : یکی از کوههای لرستان مرکزی است. شاید این کوه را بدان جهت مخمل کوه نامیده اند که روی سنگها و صخره های آنرا قشری از گل سنگها و جلبک های قهوه ای مایل به رنگ سیاه فراگرفته است.
مخمل کوه را در اصطلاح محلی سیاه کَمَر یا سیِ کَمَر هم می گویند. این کوه از سمت غربی بصورت شاخه ای موازی با سفیدکوه از شمال شهر خرم آباد می گذرد و در شرق به کوهها منطقه پاپی و جبال بختیاری می پیوندد. مخمل کوه چون دیواری عظیم دشت حاصل خیز ده پیر،بادیه روستاهای رباط نمکی ،سَراسان،پیریایی، چنار حمام، اسکین، ده نوروز،دره دزدان، دره ساکی، رکرک تنگ،خانجان خانی، دلی زالبک،میرآباد، تجره و غیره را از دره رود و شهر خرم آباد جدا می کند. تنگ شبیخون در سمت غرب این کوه و تنگ زاهدشیر و قبر سرباز گمنام بر سر راه تهران –خرم آباد در بخش شرقی آن قرار دارد. ارتفاع این کوه حدود 2500 متر است و بلند ترین قله آن در گویش محلی بَرد بُویله Bardbovila یعنی ((عروس سنگی)) نام دارد. این کوه در گذشته پوشیده از انواع درختان جنگلی بوده است ولی امروزه حتی ریشه های آنها هم باقی نگذاشته اند و به کوهی لخت و عریان تبدیل شده است. این کوه در بخش میانی تقریباً فاقد آب است.
از بخش های مهم این کوه دره سراسان و آب انبار،بنه سَرَ (بام بلند) در اشکفت(غاری است بزرگ) می باشد. در دره سراسان گورستان قدیمی وجود دارد که متعلق به طایفه چنگایی ها می بشد و قدمت این گورستان به صدها سال می رسد.
سایر کوههای مرکزی لرستان : از مهمترین این کوهها میتوان از کوههای هشتاد پهلو،تاف taf کوه کلا و غیره نام برد. این کوه ها که در جنوب به کوههای کیالو Kyalo و دلیج Dalich در جنوب لرستان مربوط می شوند. در جنوب شهر خرم آباد قرار دارند و در شرق به کوههای بختیاری می پیوندند. قله های هشتاد پهلو اغلب در طول سال پوشیده از برف است. آبشارهای نوژیان Noziyan در بخش کوههای مذکور یکی از زیباترین مناظر طبیعی لرستان بشمار می رود. کوههای نامبرده در ناحیه بالاگریوه لرستان جای گرفته اند. دامنه های کوه کلا و منطقه گریت یا گریت یکی از سکونتگاههای تابستانی اتابکان لر کوچک بودهو احتمالاً در این ناحیه شهری باستانی بنام گریت یا کریتKarit وجود داشته. این نام اسم خدای کاسیان را به خاطر می آورد. و احتمال می رود. این واژه بازمانده فرهنگ این قوم بوده باشد.
دشتها
در حد فاصل رشته کوههای موازی لرستان، دشتها و دره های نه چندان وسیعی قرار گرفته است که تقریباً کل خاک لرستان را در بر گرفته است. این اراضی رسوبی و حاصل خیز که از ته نشست رودخانه بوجود آمده است. از قدیمی ترین مراکز زندگی مردم این منطقه و از کانونهای اولیه تمدن روستانشینی و شهرنشینی و مرکز فعالیتهای کشاورزی و باغداری بوده است. و به همین جهت همواره بیشترین جمعیت انسانی را در خود جای داده اند.
از مشخصات مهم جلگه ها و دشتهای منطقه لرستان این است که اغلب آنها در آغاز گودالهای بزرگی بوده اند که بوسیله جریان رودها از مواد رسوبی پر گردیده اند. رودهایی که رسوبات را با خود آورده اند با دیوارهای کوهستانی برخورد نموده اما اثر آنها در اثر شدت جریان،سنگهاو دیواره های سخت کوهها را دچار فرسایش نموده و به مرور زمان راه خود را باز کرده اند. در نتیجه اغلب کوهها را در یک عرض کوچک برده اند و به راه خود ادامه داده اند و به همین خاطر است که در منطقه لرستان دشتها و تنگه های باریک که در ناحیه لرستان دشتها پشت سرهم بوسیله رودهایی که از کمرکش و مرمره ها می گذرد بهم متصل می شود. ما در ذیل به وصف کوتاهی از مهمترین این دشتها می پردازیم.
دشت سیلاخور : سیلاخور را وسیع ترین دشت لرستان دانسته اند. “مساحت آن با دشت الیگودرز 130 هزار هکتار نوشته اند”. طول آن شرقی –غربی و خاک آن بسیار موغوب و حاصلخیز است. شهرهای اشترینان،بروجرد،ازنا،دورود و الیگودرز به ترتیب از غرب به شرق در طول آن قرار دارند. رودخانه سیلاخور از غرب به شرق خاک آنرا مشروب می کند و شاهرگ حیات این منطقه محسوب می شود.
در طول دشت سیلاخور شاید صدها روستا و آبادی قرار گرفته است که اغلب مردم این دهات از طریق کشاورزی امرار معاش می کنند.
دشت سیلاخور در گذشته های نه چندان دور سراسر پوشیده از مرغزارها –چراگاهها،مراتع ،بیشه زارها،باغات،چمن زارها و قلمستانهای وسیع بوده است. اما امروزه متاسفانه به علت توسعه زندگی شهرنشینی و گسترش صنایع، این اراضی سرسبز و حاصل خیز روز به روز به زیر ساختمان کارخانه ها بویژه کارخانه های سنگ بری و سایر تاسیسات صنعتی فرو می رود.
دشتهای خاوه و الشتر : این اراضی نه چندان وسیع ولی بسیار آباد و حاصل خیز در شمال غربی لرستان و در دامنه های جنوبی کوههای پربرف و برافراشته گرین(گری و گرو) واقع شده اند. مساحت انها را که در مجاورت یکدیگر قرار دارند روی هم حدود سی هزار هکتار نوشته اند. خاک آنها مرغوب است و آب نسبتاً فراوان (بویژه منطقه الشتر) دارند. هوای این نواحی در زمستان سرد و در تابستان مطبوع و معتدل است. شغل بیشتر اهالی این نواحی (سلسله و دلفان)دامداری و کشاوری است.
گویند اسکندر مقدونی به هنگام تسخیر ایران در دوره آخرین شاه هخامنشی (داریوش سوم) در حدود سال 323 ق-م ضمن یک توقف یکماهه در لرستان و سرکوب کاسیتها در قلب زمستان شمار زیادی از اسبان ناحیه خاوه و الشتر را به یغما برد.
از جمله دیگر موقعیتهای تاریخ دشت خاوه واقع شدن جنگ داریوش اول شاه هخامنشی با بردیا(486-521 ق-م) در آن است. کتیبه بیستون محل جنگ داریوش اول با گئوماتای مغ (526 ق-م) (بردیا=سمردیس) را در دژ ((سِی کَه یَه اُواتیش)) در سرزمین نیسا nisa در ماد نوشته است. این مکان را دانشمندان به شکل سکاوند و سیکاوند نوشته و محل آنرا در محدوده بین هرسین و نورآباد دانسته اند.
دشت هُرو : این محل را باید یک دره وسیع دانست تا یک دشت بزرگ. در مورد وجه تسمیه واژه هرو Horuظاهراً سندی وجود ندارد. به نظر می رسد که این کلمه از دو بخش هُر Hor یا هور Hur و، رو=رود تشکیل شده است.
هُرو دره وسیعی است که از سمت شرق به جاده سرتاسری تهران –خوزستان و شهرکهای پل هرو و زاغه و از جنب غرب به شمال منطقه الشتر مربوط می شود. شمال آنرا کوههای ((مله تخت)) (مله=گردنه) پونه که دنباله کوه گرین می باشند فرا گرفته و جنوب انرا کوههای ریمله،بلومان و نمکلان در برگرفته است. رودخانه ((با والی)) که بخش عمده آب کشکان را تشکیل میدهد از شرق به غرب آن در جریان است. هرو منطقه ای است حاصلخیز و پرآب . هوای آن در زمستان سرد و پربرف است و در تابستان خنک و معتدل.
دشت ده پیر : این دشت نسبتاً کوچک در حدود بیست کیلومتری شمال شهر کنونی خرم آباد قرار دارد. از شمال به کوههای بلومان،نمکلان ،ریمله Rim ela و از جنوب به مخمل کوه محدود است. از سمت غرب به اراضی رود کاکارضا وگردنه ((ایوان دَر)) و رباط نمکی و از جانب شرق به روستاهای گراب،تجره و جاده تهران خرم آباد می رسد. طول آن حدود بیست کیلومتر و عرض آن حدود 15 کیلومتر است. هوای آن در زمستان نسبتاً سرد و در تابستان معتدل است. خاک این دشت در منطق روستاهای رکرک و چنگایی بسیار هموار و حاصلخیز و از نوع خاکهای سیاه رُسی و هموسی است که شاید نتوان نظیر آنرا در دیگر نقاط ایران مشاهده نمود. با وجود آنکه اغلب اراضی این منطقه ، زمین آبی می باشد ، اما در پهنه این دشت متاسفانه چشمه یا رودخانه مهمی وجود ندارد و همین عامل از دیرباز یکی از مشکلات مهم کشاورزی این محل محسوب می شده است.
ده پیر منطقه ای است تاریخی،آثار تپه ها و ویرانه های زیادی در گوشه و کنار آن وجود دارد که متاسفانه نه تنها مورد کاوشهای باستانی قرار نگرفته اند بلکه در زمره آثار تاریخی و ملی ثبت نشده اند. در برخی از نقاط این منطقه سکه هایی از دوره هخامنشایان و ساسانیان یافت شده است.
دشت کوهدشت : دشت هموار کوهدشت در غرب لرستان واقع است. مساحت آنرا حدود چهل هزار هکتار ثبت نموده اند. ارتفاع آن از سطح در پائین 1000 تا 1500 متر است.
دشت کوهدشت منطقه ای است خشک و بی آب بطوری که در پهنه آن تقریباً چشمه یا رودخانه ی مهمی وجود ندارد. شغل اهالی آن بیشتر کشاورزی و دامداری است . شهرستان کوهدشت در مرکز این دشت قرار دارد و در فاصله صد کیلومتری غرب شهرستان خرم آباد واقع شده است. منطقه کوهدشت به خاطر واقع شدن بر سر راههای باستانی ایران به نواحی بین النهرین و جنوب ایران از اهمیت و موقعیت ارتباطی ویژه ای برخوردار است.
کوهدشت منطقه ای است باستانی و یکی از مراکز سکونت کاسی ها بوده است. معبد دم سرخ که بوسیله دکتر اشمت کاوش شده است در حدود ده کیلومتری شرق شهرستان کوهدشت قرار دارد. در این پرستشگاه تعداد زیادی از اشیاء برنزی لرستان بویژه میله های معروف به ((نذری)) در آن بدست آمده است. همچنین در دره های کوههای همیان Homyan ،میرملاس و غار دوشه تصاویر و نقاشی های مربوط به دوره پیش از تاریخ بوسیله محققین و باستان شناسان شناسایی و کشف گردیده است.
دشت کره گاه : این اراضی بسیار کستعد و حاصل خیز که از آبرفت رودخانه خرم آباد تشکیل شده است. در جنوب شهر کنونی خرم آباد واقع شده است. جنوب آنرا کوههای هستاد پهلو و دادآباد فراگرفته از ناحیه غرب کوههای مرتفع و صخره ای سفیدکوه و یافته بر آن سایه افکنده است. خاک آن مرطوب و حاصلخیز است. در گذشته های نه چندان دور سراسر آن را باغات ،مزارع،کشتزارها،مراتع و چمن زارها پوشانیده بود. باغات آنار و آنارستانهای این دشت هنوز معروفیت خود را از دست نداده است. با وجودآنکه به علت محدود جنوبی شهر خرم آباد و ایجاد تاسیسات مسکونی و واحدهای صنعتی و پادگانهای نظامی ،در دشت کره گاه هنوز هم این اراضی سرسبزی خود را از دست نداده است.
از واژه های کرگاه و اِسبستان =اَسبستان چنین بر می آید که این جلگه آبرفتی در گذشته از مراکز مهم پرورش اسب بوده و یکی از نیسایه های مهم غرب ایران بشمار می رفته است.
آب و هوا
ویژگیهای کلی : استان لرستان به خاطر واقع شدن در بخش سلسله کوههای زاگرس و برخوردار بودن از مناطق گسترده کوهستانی و قلل برف گیر،وجود دشتها و دره های پراکنده و نسبتاً پرآب و دامنه ها و مجاورت با نقاط سردسیر و گرمسیر منطقه، آب و هوایی متنوع و متغیر دارد. نواحی شمال،شمال شرقی و غربی بعلت کوهستانهای مرتفع جنگلها و پوشش گیاهی نسبتاً خوب، دارای زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل است. در حالی که نواحی دشتهای مرکزی زمستانی سرد و تابستانی نسبتاً گرم دارد. بخشهای جنوبی و جنوب غربی لرستان از زمستانهای معتدل و تابستانهای گرم برخوردارند. این بعلت مجاور بودن با استان گرم خوزستان می باشد.
از ویژگیهای آب و هوایی منطقه لرستان این است که نه تنها در طول فصول سال هوا به طور ناگهانی تغییر می کند بلکه در طول شبانه روز هم بسیار متغیر می گردد. بهار این استان در اوایل اسفندماه آغاز می شود و در اواسط اردیبهشت ماه به اتمام میرسد. این تغییر فصل بسیار ناگهانی است. بطوریکه مردم لرستان از بهاری معتدل و سرسبز ناگهان وارد تابستانی گرم خشک می شوند . در چنین حالتی گلها و سبزها به سرعت خشک و ژمرده می شوند و زمین مبدل به کویری خشک می گردد و این امر موجی از تاثر و تاسف را در دل انسان طبیعت دوست ایجاد می کند.
رودها
ویژگی های کلی : نظر به اینکه استان لرستان در طول فصول سال از نزولات جوی قابل توجهی برخوردار است به همین علت دارای سفره های آب زیرزمینی و روزمینی نسبتاً فراوانی است. در اغلب نقاط این استان رودخانه ها،تالابها،نهرها،سرابها و چشمه سارهای فراوانی وجود دارد. بخش مهمی از منابع آب استان از ذوب برفهای قلل مرتفع و ارفاعات آن در فصل بهار تامین می شود. این امر موجب فصلی بودن برخی از رودخانه های این منطقه شده است.
رودهای غربی و جنوب غربی : بزرگترین رود این بخش رود سیمره (صمیره) است این رود در گذشته رود اسب (خواسپس) نام داشته است.در این مورد ژنرال پری سایکس می نویسد : ((…اکنون به ذکر رودی که شهر شوش در ساحل یسایر آن می گذرد می پردازیم… در نزد یونانیان به ((کواسپس)) موسوم بوده و از کوه نهاوند جاری است…)) راولینسن در این مورد می گوید : ((به نظر من صیمره در اصل سمبنه sambaba بوده که آنهم تحریفی است از سبندان sabadan یعنی همان شهری که ((دیودور)) از آن نام برده است)) برخی هم نام رود سیمره را از نام قوم کیمریان یا سیمریان دانسته اند. شاید هم سیمره در اصل سین مره بوده است. خدای ماه و لقب شاهان در تمدن سومر بوده است و مانند نام شاهانی چون نارام سین،ابی-سین و غیره.
رودهای مرکزی لرستان : رود کشکان kashkan کشکان یکی از بزرگترین رودهای مرکزی لرستان است. این رود در گویش لری کشگُو kashgo گفته می شود. بنابر نظر برخی از دانشمندان واژه کشکان از کلمه های کشو kashu و کاسکان گرفته شده است که آن هم شکلی دیگری از واژه معروف کاسی است. این واژه نام،قوم باستانی مقیم لرستان یعنی کاسیان بوده است که حدود پنج هزار سال بیش از یکی از نقاط آسیای مرکز از گروه اقوام آریایی جدا شده و وارد سرزمین لرستان شدند. نام رود کشکان سند زنده ای از حضور تاریخی قوم کاسیت در لرستان است.
رود خرم آباد : این رود به خاطر اینکه از شهر خرم آباد می گذرد به این نام موسوم شده است. آبهای اولیه آنرا آبهای منطقه رباط نمکی واقع در چند کیلومتری شمال غربی شهر خرم آباد تشکیل می دهند. این رود که از آب زیادی برخوردار نیست پس از گذر از تنگ شبیخون (در گویش محلی شُوَه خو) و روستاهای منطقه پاپی خالدار دره خلدبرین را (قُلتُ وری) را که در میان دو کوه سفیدکوه(اسبی کوه) و مخمل کوه (سیاه کمر) واقع شده است به سمت شرق طی می کند در انتهای شرقی سفیدکوه ضمن چرخش به سمت جنوب دره باریکی ایجاد نموده است که دره خلدبرین را به جلگه کره گاه و اسبستان وصل می کند. شهر خرم آباد کنونی درست در مدخل این بریدگی قرار گرفته است. رود خرم آباد از مرکز شهر می گذرد و شهر را به دو بخش غربی-شرقی تقسیم می کند. قلعه معروف فلک الافلاک را به صورت نیمدایره ای از شمال،شرق و جنوب دور می زند و در جنوب شهر اراضی کشاورزی جلگه ماسور و دشت کره گاه را مشروب می کند و سرانجام پس دریافت آبهای منطقه ویسیان، شوراب، سراب چنگایی و منطقه چگنی در بخش جنوبی به رود کشکان می پیوندد.
رودهای شرقی و شمال شرقی : از بزرگترین رودهای این بخش از لرستان رود دز یا سزار sezar است. آبهای اولیه آن از دامنه شمالی کوه گری(گرین=گرو) مایه می گیرد. از جمله این سرچشمه ها آب سراب معروف وِنائی venal است که از ذوب برفهای گرین تامین می شود. جهت این رود غربی –شرقی است. این رود بعد از اینکه آب مناطق غرب شهرستان بروجرد را دریافت می کند، از جنوب این شهر می گذرد و در پهنه دشت معروف و حاصلخیز سیلاخور جریان مییابد و به همین جهت به رود سیلاخور معروف است. در بخش شرقی از شهرک چالان چولان و شهرهای ازنا و دورود می گذرد. این رود از نظر کشاورزی شاهرگ حیاتی شهرها و روستاهای دشت پهناور سیلاخور محسوب می شود.ژاک دومرگان از رود سیلاخور بنام ((لاکو-رود))یاد می کند. رودی که به طرف بحرین (دورود)میرود.
همچنین در ناحیه ززzaz و مارو، شاخه دیگری بنام رود ((زز)) را دریافت می کند. رود دز پس از عبور از مغازه ها، مغاکها و پرتگاهها و تنگه های صعب العبور اشترانکوه وارد جلگه خوزستان میشود و به رود دز معروف می شود. چون از شهر دزفول می گذرد به این نام معروف گردیده است. سد معروف ((دز)) بر بروی این رودخانه که مرز طبیعی استان لرستان را با استانهای اصفهان و چهارمحال بختیاری تشکیل می دهد بسته شده است. این سد که در شمال شهر دزفول قرار گرفته نقش مهمی در عمران و آباد و پیشرفت برنامه های صنعتی، کشاورزی و تامین نیرو در استان خوزستان و سایر نقاط ایران بر عهده دارد. رود دز سرانجام در محلی بنام ((بند قیر))وارد کارون می شود.
مختصری در مورد زبان لری
زبان مهمترین وسیله ارتباط اجتماعی انسانهاست و عامل مهم در انتقال علوم و معارف فرهنگی نسلهای متوالی و بارزترین شاخصه ها و هویت قومی و فرهنگی در میان جوامع انسانی می باشد. زبان آئینه تمام نمای فرهنگ هر جامعه است که می توان ابعاد مختلف زندگی اجتماعی مردم آن جامعه را در آن تماشا کرد. زبان هر کشور یک عنصر فرهنگی پویاست که همراه با تحولات و تغییرات اجتماعی هر کشور متحول می شود و تغییر و تکوین می پذیرد. زبان شیرین فارسی ما مردم ایران هم از توصیفات بالا برکنار نیست.
زبان لری متداول امروزی شاخه ای از زبان پارسی باستان است که آنهم خود شاخه ای از زبانهای هند و اروپایی و هند و ایرانی است. برخی زبان لری امروز را دنباله زبان پهلوی ساسانی میدانند همانطور که زبانهای محلی شمال و شمال غربی ایران را دنباله زبانه پهلوی اشکانی (پارتی) دانسته اند.
وضعیت طبیعی دره : وجود کوهها و طرز قرار گرفتن آنها در حالت یک دره باریک و بهم فشرده، منابع آب فراوان، چشمه سارها، رودها،مواد سوختنی آسان وجود غارهای متعدد،پناهگاههای کوهستانی در طول این دره و همچنین وجود منابع فراوان جانوری و گیاهی و هوای مناسب(باتوجه به اینکه هوای دره خرم آباد از صدها هزار سال پیش تاکنون تعبیر محسوسی نکرده است) در دورانهای ماقبل تاریخ روی هم رفته شرایط مناسبی را برای اسکان انسان اولیه در این مکان بوجود آورده است و امکان زندگی او را در اینجا از هر جهت فراهم نموده است. شاید در کمتر نقطه ای از فلات ایران این همه عوامل طبیعی و جغرافیایی مساعد برای زندگی انسان فراهم شده باشد. در نتیجه دره رود خرم آباد به صورت یکی از کهن ترین مراکز سکونت انسان پیش از تاریخ درآمده است. آثار مشکوف در غارها ،تصاویر و نقاشهایی که بر دیواره کوهها، دره ها و غارهای این ناحیه موجود است این ادعا را ثابت می کند.
از جمله آثار دیگری که از انسانهای پیش از تاریخ در منطقه لرستان اخیراً کشف شده است. تصاویر و نقاشی های منطقه کوههای همیان ،میرملاس و غار دوشه است.
آغاز دوره زندگی اسکان یافته و تولید خوراک (10000 تا 5500 هزار سال پ-م )
براساس بازیافتهای برخی از دانشمندان بعد از سپری شدن دوران بارانهای سیل آسا در فلات ایران دوران دیگری آغاز گردید که تا به امروز ادامه دارد و به دوره ی خشک معروف است. در این دوره کم کم آب دریاچه های داخلی رو به کاهش رفت و جریان تند رودخانه ها از سراشیب کوهها و دامنه ها به سوی سواحل پست کندتر شد و در نتیجه به مرور و زمان در اثر ته نشست شدن رسوبات حاصل از جریان رودها بستر آنها به اراضی رسوبی و حاصل خیز تبدیل گردید و به تدریج این اراضی جدید پوشیده از انواع گیاهان،سبزه زارها و چمن زارها شد. این دگرگونی طبیعی باعث شد تا جانوران و حیواناتی که تاکنون اغلب در پناهگاههای کوهستانی و در میان جنگل ها و ارتفاعات به سر می برند، کم کم به خاطر فرار از سرما و تعلیف علوفه راهی سواحل پست و هموار گردند. احتمالاً انسان بدوی این دوره که از راه شکار این جانوران زندگی می کرد از کوهها و جنگل ها و غارها بزیر امد و به دشتها و سواحل پست گام نهاد و از این پس در تاریخ نوع بشر دور تازه ای آغاز گردید که می توان آنرا سرآغاز دوره زندگی اسکان یافته انسان و تولید خوراک نامید. از این پس انسان ابتدایی بیشتر تحت تاثیر عوامل اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی قرار گرفت تا عوامل طبیعی و جغرافیایی و سرنوشت دیگری علاوه بر آنچه داشت پیدا کرد و در طی هزاران سال به فن و حرفه کشاورزی پی برد و در همان حال هم به رام کردن و پرورش برخی از حیوانات وحشی پرداخت و همان طور که گفته شد در این دوره از زندگی انسان مسکون در فلات ایران بیشتر این عوامل اجتماعی و فرهنگی و رشد جمعیت،مهاجرتها –جنگلها و مانند اینها بودند که تاریخ او را ورق می زدند تا عناصر و نیروهای طبیعی.
اسکان در دره رود خرم آباد
(10000 تا 5500 پ-م )
به نظر می رسد مساکن مربوط به اواخر دوره زارزی (در حدود 9000هزار سال) در کوههای لرستان(استان لرستان) محو شده باشد. تاکنون ما نتوانستیم در این مورد آثاری نه تنها در لرستان بلکه در تمام خاورمیانه پیدا کنیم که متعلق به فاصله زمانی بین اواخر پالئولتیک و اوایل دوره تولید غذا باشد ولی توانستیم در دره خرم آباد اردوگاههای شبانی را که مربوط به 6000 هزار سال تا 5800سال پیش از میلاد هستند پیدا کنیم که این دو لایه در سطح فوقانی غار کنجی kongi و غار قمری قرار دارد. ولی تاکنون نتوانستیم آثاری از دهکده های مربوط به این مرحله پیدا کنیم. در این اردوگاهها مقداری استخوان بزهای اهلی شده و قطعات دو نوع کوزه که نمونه کوزه های مربوط به 6000سال قبل می باشد. در این منطقه پیدا کنیم.
فرهنگ تپه گوران
((در خاکبرداریهای که بوسیله (مرتن سن) در تپه گوران در قسمت شمالی دره هیلان صورت گرفت. اطلاعات بسیار جالبی درباره لرستان بدست آمده است. در سطح پائین تپه گوران آثار دهکده ای نیمه دائم با خانه های ساخته شده از چوب که مربوط به /6500 سال پیش از میلاد هستند کشف گردید. این خانه های چوبی بعداً جای خود را به دهکده های دائم با خانه های خشتی داده اند..))
فرهنگ بُز مرده(7600 تا 6750 ق-م)
او نوشته است که ساکنان بز مرده =بس مرده! از خاک رس خشتهای خام به طول 25*15 و ضخامت 10 سانتیمتر درست کرده اند و بوسیله آنها خانه هایی یا کلبه هایی با اندازه متر و ضخامت 10 تا 40 سانتیمتر ساخته اند. آنان بطور منظم دانه نباتاتی مانند ماش و یونجه وحشی و میوه درختان را جمع آوری و ذخیره می کردند. گندم و جو را می کاشتند آنرا با داس سنگی مو چیدند پس از خشک کردن دانه با قطعات سنگ از پوسته جدا می کردند و با سنگ می کوبیدند و به مصرف می رسانیدند. علاوه بر کار زراعت به نگهداری حیوانات می پرداختند و یکی از حیواناتی که قسمت اعظم معاش مردم بُز مرده را تامین می کرد بُز بود(از همین جا احتمال بیشتر می رود که نام محل بُز مرده بوده باشد تا بس مُرده) که بطور وحشی در کوههای نزدیک دهلران یافت می شود.
((فرهنگ علی کش)) (6750 تا 6000 سال ق-م)
در فرهنگ کشاورزی مردمان علی کش جمع آوری دانه های وحشی کاهش یافته در عوض زراعت غلاتی مه در زمستان قدرت رویش داشته اند افزایش یافته است و طبق نظر نویسنده 40% درصد کل دانه هایی که به شکل کربنیزه بدست آمده است را دانه گندم و جو تشکیل داده است و این مقدار بیش بیشتر از روستای بُز مرده بوده است. در علی کش تعداد خانه های چند اطاقه زیاد شده و اطاقهای بزرگتر از 3*3 بوده ضخامت دیوارها به یک متر رسیده است و دیوارها را از خشت خام از گل رس باندازه 5*10*25*40 سانتیمتر ساخته اند و آنها را از گل اندود می کردند و همچنین کف اطاقها را با لایه ای از گل رس می پوشانیدند و روی انرا با حصیرهایی که از ((نی)) می بافتند فرش نموده اند. خانه های آنها شبیه به حیاط بوده است. در خانه های آنان تنورهای گنبدی شکل و اجاقهایی که از خشت خام ساخته می شد یافت شده/فرانک هول می نویسد که این تنورها در خارج از اطاقها قرار داشته به نظر او این امر بخاطر گرمای منطقه (ایلام) در فصل تابستان بوده است.
بافت خانه های مردم علی کش طوی بوده است که آنها بوسیله راهروها و کوچه های باریک از هم جدا می شده اند. بیشتر خوراک آنان را گوشت بُز تشکیل می داده است. البته آنان میش را هم نگهداری کرده اند ولی تعداد کمتر از بُز بوده است. مردم علی کش مردگان خود را با گل اُخرا می پوشانیدند و سپس به حالت دولا آنرا تا کرده و در حصیر میپیچیدند و در کف خانه دفن می کردند. در مراسم تدفین ده نشینان علی کش وسایل شخصی و زیورآلات مرده را در کنارش دفن می کردند.
دولت ایلام : بنابر نوشته های تاریخی بابلی ها نواحی کوهستانی و مرتفعی را که در شرق سرزمین بابل قرار داشت. ایلامتو Elametu و اِلام Elam یعنی کوهستان دانسته اند. شاید مفهوم این واژه به معنای سرزمین خدا یا کشور طلوع خورشید و مشرق بوده است. گویند مردم ایلام سرزمین خود را انزان یا اَنسان یا سوسونکا خوانده اند.
از قرار معلوم واژه ایلام به معنای سرزمین کوهستانی بوده است و این خود نشان می دهد که این کشور تنها به دشته خوزستان و جلگه کارون محدود نمی شده است بلکه بخشهای کوهستانی شمال و شمال شرقی یعنی نواحی استانهای لرستان،ایلام (پشت کوه) و چهارمحال بختیاری را هم در بر می گرفته است. از شواهد تاریخی چنین برمی آید که لرستان تا پیش از ظهور کاسیان بخشی از قلمرو این کشور بوده است.
بنابر متون تاریخی کشور ایلام از سرزمین های زیر تشکیل شده بود : استانهای خوزستان، لرستان، ایلام، چهار محال بختیاری،کهکیلویه و بویراحمد،بخش غربی استان فارس،استان بوشهر و غیره،حدود مزبور همیشه ثابت نبوده است بلکه همواره با قدرت و ضعف سیاسی و نظامی دولت ایلام کم و زیاد می شده است. در دوره پادشاهان قدرتمند بخش اعظم جلگه بین النهرین به تصرف آن دولت درمیامده است. گاهی نفوذ آن دولت به حدود کویر مرکزی ایران می رسیده است. از سوی دیگر متصرفات کشور ایلام از جهت ویژگیهای طبیعی به دو بخش جلگه ای و کوهستانی تقسیم می شد. ایالات یا دولتهای کوچک ایلام شامل این ایالات می شده است : ایالت انشان یا انزان که بیشتر نواحی شرق خوزستان و غرب فارس را در بر می گرفت. ایالت شوش که مرکز آن شهر باستانی شوش بود و دیگر ایالت سیماش که شامل لرستان و نواحی چهارمحال بختیاری می شد.
شهرهای مهم ایلام عبارت بودند از : شوش،اهواز،ماداکتو و خایدالو شهر اخیر در نزدیکی شهر خرم آباد کنونی قرار داشته است. شهر باستانی شاپورخواست بعداً در دوره ساسانیان بر خرابه های خایدالو بنا گردیده است. در مورد اصل و منشاء قومی و جغرافیایی ایلامیان اطلاعی در دست نیست. شواهد امر نشان می دهد که آنها در چند هزار سال پیش از میلاد از ناحیه شمال خراسان امروز و منطقه آسیای مرکزی به ایران مهاجرت نموده اند و یکی از نخستین امواج مهاجران مناطق یاد شده به فلات ایران بوده اند و به احتمال زیاد با اقوام هند و اروپایی و هند و ایرانی قرابت داشته اند. دانشمندان آثار تمدن ایلام را در نواحی رودهای سیحون و جیحون در ماوراء النهر مشاهده نموده اند. پرشل عالم معروف فرانسه می گوید : زبان ایلامیان با زبانهای اورال آلتایی نزدیک دارد. همچنین نوشته های تاریخی می گوید : که زبان ایلامی ها و کاسیان قرابت دوری باهم داشته اند و ایلامیان و سومریان را منسوب به هم دانسته اند.
ایلامیان قدیمی ترین قومی بودند که بر لرستان (به مفهوم عام کلمه) حکومت کرده اند. اما بعداً در اواسط هزاره سوم کاسیتها در ناحیه مذکور به قدرت رسیدند و جانشین ایلام در لرستان شدند . روی هم رفته تاریخ سرزمین لرستان و تمدن کاسیان در هزاره های پیش از میلاد با تاریخ ایلام به مقدار زیادی باهم تداخل یافته است و این دوبخش جلگه و کوهستان در طول تاریخ سرنوشت مشترکی داشته اند.به همین علت نمی توان بدون توجه به تاریخ و فرهنگ ایلام،تاریخ و تمدن قوم کاسی را در لرستان مورد بررسی قرار دارد.
سرانجام قوم متمدن ایلام بعد از عمری در حدود طول سه هزار سال و فراز و نشینهای فراوان در اثر جنگهای داخلی و اختلافات خانواده شاهی به ضعف گرائید و در حدود 645 ق-م عمر آن به دست آشوربانی پال شاه خوانخوار آشور به پایان رسید و از صفحه روزگار محو شد. شاهان آشور سرزمین ایلام را به گورستانی تبدیل نمودند و خاک شهرهای آنجا را جاروب کردند و همراه ثروت آن به غارت بردند. سران سپاه ایلام را زنده زنده پوست کندند. آخرین پادشاهان آن سرزمین را به عرابه سلطنتی بستند و تا معبد ایشتار در بین النهرین بردند. سپس سر آنها را بریدند و در یک جشن باشکوه به طررز وحشیانه ای به معرض نمایش گذاشتند.
تمدن و فرهنگ کاسیان:
کاسیان دارای زندگی ساده امّا پر غوغا بوده و نفوذ زیادی در دولتهای مجاور و همزمان خود داشته اند حتی زمانی که از نظر نژادی با بابلیان درآمیختند باز با نام کاسیان نامیده میشدند و در زمان حکومت بر بابل با لباس و فرهنگ مخصوص به خود خدایان کیش کاسیان را پرستش می کردند .هنوز هم ردّ آئین ها و باورهای اعتقادی ساکنین لرستان باستان را علیرغم سرعت تحولات تاریخی میتوان در زندگی مردم لرستان یافت و آن را نماد پیوستگی و اصالت فرهنگ کهن این مرز و بوم دانست.حتی آشوریان با افتخار اسبهای خود را از نژاد کاسی می گزیدند. قابل توضیح است در زندگی کاسی پرورش اسب دارای نقش عمده در حمل ونقل و جنگ و پیکار و سرعت عمل در انتقالها بود که بعدها برای سواری نیز از آن استفاده شده در هر صورت اهلی ساختن اسبها با نام کاسیان پیوستگی دارد و به عنوان حیوانی افسانه ای در کنار نقشهای تزئینی ویژه کاسیان دیده میشود.(دیاکنف،1357، صص 165-164 ) بنابراین لرستان نخستین دیاری است که اسب را در آن اهلی،پرورش و معرفی کر ده اند ت کردند و36 نفر از شاهان کاسی حاکم-مفرغ لرستان:
همه دانشمندان و محققان به اتفاق مفرغهای لرستان را به کاسیها نسبت می دهند.نمونه این مفرغها اولین بار در سال 1304 به وسیله مردم روستاها پیدا شد و بعد از آن بررسی محققین در این زمینه دامنه دار و مفرغ لرستان شهرت جهانی یافت. -رمان گیرشمن در کتاب تاریخ ایران از آغاز تا اسلام می نویسد : “به ندرت می توان تمدنی خودجوش مانند هنر برنز لرستان را یافت که بدون هیچ نشانه ای از یک پیوند عمیق باتمدن عصر ماقبل خود شکوفا شده باشد. اگر مجموع این اشیاء متعدد با آن همه تنوع سبک و شکل و با آن غنای نمادین تزئینی را کنار هم قرار دهیم، اولین اندیشه ای که به ذهن متبادر می شود، این است که اشیاء یاد شده متعلق به قومی است جنگجو وسرباز که سوار بر اسب و با ارابه می جنگیده و به ندرت می توان اشیایی خارج از این چهارچوب در لرستان یافت”.(رومان گیرشمن، ، 1385، ص90)
و فرمانروای ویژگی دیگر مصنوعات به دست آمده ارتباط صاحبان آنها با خدایان اساطیری است که صورت آدمیان و حیوانات به طور جالبی بر آنها نقش بسته است.و یا بتهایی مانند سروش یا مظهر عدالت و الهه مادر به نام “اشی” که برای بارداری از او استمداد شده است و … .به عقیده گیرشمن و روسوروکش تیردانی که در موزه “متروپولیتن نیویورک” نگهداری میشود دارای نقوشی است که مرتبط به روز قیامت در مذهب ایرانی پیش از زردتشت است .همچنین دکتر اشمیت در معبد”سرخ دم” کوهدشت،میله هایی مدور یافت که معرف عبادتگاه ساکنان لرستان است.(ایزد پناه ،1376،ص42).
سهرابی، محمد، 1376، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، خرم آباد: انتشارات افلاک
برگرفته از: انسانشناسی و فرهنگ