نقش حس بویایی در بررسی های انسان شناختی

smelling-orange

بوییدن جزء ابتدایی ترین و اساسی ترین روش های ارتباطی است. در یک نگاه کارکردی وقتی به رفتارهای حیوانات که توسط رفتارشناسان جانوری بررسی شده می نگریم، می بینیم که هر جانور بنا به نیازی که دارد و برای سازگاری با شرایط محیطی اطرافش از حواس خود استفاده می کند. به عنوان مثال برای کوسه ماهی حس بویایی در هنگام شکار بسیار تعیین کننده است و کوسه برای شناسایی شکار خود از طریق بوی خون حیوان زخمی او را ردیابی می کند. این در حالی است که به خاطر نیاز کمتر به حس بینایی، این حس در او پیشرفت نکرده و بسیار ساده است.

در مورد انسان بینایی آخرین و اختصاصی ترین حسی بوده که تکامل یافته است. موقعی که اجداد انسان زمین را ترک کرده و به درختان پناه بردند، حس بینایی در آنها اهمیت بیشتری یافت و نیاز به حس بویایی کمتر شد.

بو به عنوان یک ابزار شناختی

در بررسی ها و تحقیقات اخیر در مورد سبک زندگی روزمره و بدن، از بدن انسان به عنوان یک سمبل یاد می شود. یکی از عواملی که بدن را به سمبل تبدیل می کند بو است که ابعاد جدیدی را برای تجزیه و تحلیل و بررسی تجربی عرضه می کند. بو یکی از عواملی است که فرد را به دیگران معرفی می کند. با درک بوی یک شخص می فهمیم که او را دوست داریم یا از او متنفریم. به طور کلی اخلاقیت (morality) و اجتماعیت (sociality) با بویایی در تجربه زندگی روزمره در هم بافته شده است. سینوت معتقد است که روشی که با آن جامعه دیگران را قضاوت می کنیم شبیه قضاوت ما در مورد غذا و محیط است، مثلا اگر شخصی بوی بدی بدهد یا از بوی نرمال یک فرهنگ خارج شود می تواند چیزهای غلطی در مورد سلامت فیزیکی، احساسی یا ذهنی فرد در ما به وجود آورد و این نشان می دهد که بو ایجاد کننده یک سمبل از فرد است که خود او را مورد قضاوت دیگران قرار می دهد.

برای روشن شدن اینکه بدن انسان چگونه همزمان هم اجتماعی و هم فیزیکی است می توان به بررسی شیوه های مختلفی پرداخت. از جمله این روش ها حس بویایی است که با ابعاد مختلف شخصیت (personhood) گره خورده است و با موضوعاتی مانند تنفر و تخلف های اجتماعی و اخلاقی در هم پیچیده است:

1- بوهای بدنی نه فقط به عنوان آلودگی بلکه به عنوان یک نقض کننده اخلاقی و اجتماعی محسوب می شوند.

2- بی توجهی مدنی نشان دهنده این موضوع است که بوها با نمایش های اجتماعی افراد، انسجام اجتماعی آنها و قابلیت پذیرش شان در جامعه ارتباط دارد.

3- مدیریت بوهای بدن از طریق تمیز کردن، عطر زدن و پیشگیری از آن به عنوان نمایش و معرفی در جلو صحنه محسوب می شود.

این سه فاکتور شخصیتی بدن را به عنوان عنصری فعال معرفی می کند. استقرار یافتن بدن اجتماعی در بدن فیزیکی متاثر از کنشگران اجتماعی است که به طور ثابت با انتظاراتی حرکت می کنند که آنها را با نیاز به مدیریت بدن هایشان شکل داده و این بیانگر قلمرو امر اجتماعی است به عنوان یک ساختار بین الاذهانی انضمامی که از طریق کنش های تجسد یافته بازتولید شده اند …

بو در فرهنگ های مختلف

تعیین خوب و بد، مطبوع و غیر مطبوع، در سطح معنایی در یک بستر فرهنگی شکل می گیرد. بو یکی از مولفه هایی است که در ایجاد بعضی تابوها نقش داشته است. ریشه این نهی ها و تابو شدن ها را هم می توان در دور کردن انسان از خطرها مسمومیت ها و بیماری ها دید ـ مثل بوی لاشه که در انسان بسیار تنفر انگیز است چون خوردن آن بسیار خطرناک است ولی برای کفتارها بسیار لذیذ و مطبوع است ـ هم می توان ریشه فرهنگی برای آن یافت. محیط اطراف انسان، دنیای متنوعی از رنگ ها، بوها، و مزه های مختلف است که باعث رنگ آمیزی زندگی انسان شده است. این رنگ آمیزی در حیوانات کارکردی، و در انسان علاوه بر کارکرد و استفاده برای تطبیق با محیط، معنابخش به زندگی است. توجه به مزه غذا، تقسیم بندی مزه ها و بوها به مطبوع و غیرمطبوع، خوشمزه و بدمزه چیزی است که در انسان دیده شده نه در حیوانات. البته این توصیف مربوط به همه جوامع نمی شود بلکه در دنیای جدید و در بعضی فرهنگ ها با از بین بردن بوها و مزه ها و یا تقلیل آنها به تعداد کم بو و بی مزه روبه رو هستیم که جهان پیرامون را به سمت یکسان شدگی محیط های مختلف و دنیای عاری از تنوع پیش می برد…

شهرهای مدرن عاری از هرگونه تنوع مربوط به حس بویایی است. در شهرهای جدید بویی نیست تا بتواند تاثیر خاصی در کسی ایجاد کند. بوهایی که می توانند نوعی احساس از زندگی را در فضا پدید آورند و این تنوع نه تنها چاشنی زندگی روزمره اند بلکه به افراد قدرت مکان یابی فضایی می دهد. چون ذهن انسان همیشه مایل است که مسایل پیرامونش را تجزیه و تحلیل کند و به وسیله آن قبلا مکان ها و انسان های اطرافش را طبقه بندی کرده و به طور ناخو آگاه قادر به تشخیص مسایل است. بو می تواند معیاری برای ایجاد این تمایز باشد. از طرفی چون بو نسبت به دیدن اجسام و شنیدن صدا محفوظات عمیق تری را انتقال می دهد یک حافظه قدرتمند در انسان به وجود می آورد (هال، 1990). مثلا نوستالژی که از فصل های مختلف ایجاد می شود یا بعضی ماه ها مانند ماه رمضان با بوی غذاهای خاص آن ماه یا تداعی خاطره یک دوست یا افراد درگذشته با احساس بوی عطری که استفاده می کردند، بوی محله قدیمی و خیلی محفوظات دیگر به وسیله بو ایجاد می شود. در ادبیات که منبعی از اطلاعات در مورد استفاده انسان از حواسش است می توان ردپای حس بویایی را که نویسنده برای القاء فضای مورد نظرش از این حس استفاده کرده دید…

فرازهایی از مقاله منتشرشده در: انسانشناسی و فرهنگ 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا