دکان آقا علیاکبر سفیدگر، دیگر مشتری ندارد. قدیمها که آفتابه و لگن و دیگ و دیگچه مسی اثاثیه معمول خانهها بود، هر از گاهی ظرف و ظروفشان را به یکی از پنج شش سفیدگر بازار میدادند تا سفیدشان کنند و حسابی برق بیندازند اما حالا حتا در این شهر کوچکِ کویری هم، چینی و ملامین و آرکوپال و کریستال و تفلون و استیل جای ظرف و ظروف مسی را گرفتهاند و دیگر گذر کسی به دکان سفیدگر پیر نمیافتد.
البته فرقی هم به حال آقا علیاکبر نمیکند. چند سال است که رمق از دست و پایش رفته و اگر هم کسی چیزی برای سفید کردن بیاورد، او دیگر توان کار کردن ندارد. با این حال، مثل ۵۴ سال گذشته هر روز صبح در دکانش را باز میکند و بر درگاه چوبیاش چشم به راه مشتری مینشیند. خودش هم میداند که کسی نخواهد آمد اما خب، یک جور عادت است، یک جور فرار از دلتنگی! هرچه باشد بهتر از این است که در خانه بنشیند و در و دیوار را تماشا کند. جدید آنلین>>>
[]