یکشنبه 11 نوامبر 2012
گرچه شب گذشته استاد علی اکبر شکارچی موسیقی دان و کمانچه نواز نامدار لُرتبار بهمراه دختر هنرمند خود آساره در شهر گوتنبرگ کنسرت داشت اما امروز قبراق و سرحال سر ساعت 14.00 در سالن اجتماعات انجمن ستین حاضر شد و طی سخنانی اهمیت موسیقی محلی و سنتی را برای حاضران تشریح کرد.
شکارچی قویا اعتقاد دارد که موسیقی پناه انسان است و تا مشکلات بشر وجود دارد موسیقی هم گره گشایی موثر باقی میماند. او گفت که طی سالهای دراز مطالعه و تحقیق در موسیقی ایران و کشورهای شرقی و همچنین تدریس موسیقی در دانشگاه به این نتیجه رسیده که ترانه های بختیاری و لری سرچشمه بسیاری از گوشه های موسیقی سنتی میباشند.
این پدر و دختر هنرمند لُر از ایران برای اجرای کنسرت به نروژ آمده بودند که انجمن موسیقی کاروان از فرصت استفاده کرد و اجرای کنسرتی برای آنها در سوئد و شهر گوتنبرگ تدارک دید که بااستقبال خوب دوستدارن موسییقی سنتی ایران از جمله تعدادی از سوئدی های علاقمندان به موسیقی ملل دیگر قرار گرفت.
شکارچی در بخشی از سخنان خود در سمینار گفت و شنود انجمن ستین اظهار داشت:
«شاید هزاران ملودی موسیقی محلی سنتی وجود دارد ولی من انتخاب کردم که کدام موسیقی محلی را کار کنم و خدا را سپاس دارم که این انتخابی که کردم انتخاب درستی بوده. چرا چون این موسیقی و این شعرهایی که من روی آنها کار کردم روح مردمگرایی و مردم خواهی بیشتری دارد و طیف گسترده تری را جذب خودش کرده است.»
او همجنین گفت:
«موسیقی پاپ آمد و جهان را دگرگون کرد و ریشه های ادبی و شعر و ریشه های موسیقییایی از نطر ملودی و ریتم و بیان اندیشه تمام کشور ها را دگرگون کرد. من به خوب و بدیش کاری ندارم اما وقتی من می بینم که فلان موسیقی پاپ در کشور من نه شعر و نه ملودی و نه آهنگش هیچ نسبتی با سرزمین من ندارد میگویم که این موسیقی راه بجایی نخواهد برد و مثل گلی علیرغم لطافتش بسرعت پرپر میشود. بنا براین من هر شعر و آهنگ و ترانه ای که بتوانتد نیاز روح و روان انسان را تامین کند و بشر از آن احساس رضایت کند را موسیقی خوب میدانم. از سویی معتقدم که یک موسیقی به تنهایی نمیتواند نجات بخش موسیقی یک سرزمین باشد. بنابراین حضور موسیقی پاپ، موسیقی سنتی، محلی، ملی و کلاسیک را برای تامین نیازهای فرهنگی و شنیداری مردم سرزمین- هرجامعه ای – مفید میدانم.
الان حضور بالقوه و بالفعل موسیقی های مردمگرا بیشتر و پررنگ تر و عینی تراست. من وقتی مقایسه میکنم اصلا باور ناکردنی است که امروزه مردم رویکردشان به موسیقی اصیل اینهمه جلوه کرده است. در زمینه آموزش، از افراد خردسال تا کهنسال حضورشان را میتوان دید. جالبتر آنکه حضور زنان و دختران هیچ کمتر از مردان و پسران نیست. در زمینه تولید و همچنین در زمنیه گردآوری شعر و آهنگ، امروز اتفاقی افتاده که هیچ موقع در طول تاریخ نیفتاده است. گرایشی که امروز به آموختن هم سازهای موسیقی سنتی و هم موسیقی محلی و ایرانی هست، در طول تاریخ سابقه نداشته.»
علی اکبر شکارچی در بخش دیگری از سخنانش در انجمن ستین گفت: «در آخرین کار من بنام «ایل بانگ» موسیقی محلی لرستان و بختیاری را با دستگاه راست پنجگاه تطبیق داده ام. به بیان دیگر موسیقی خواص را با موسیقی عوام تطبیق داده ام. همیشه در این اندیشه بودم که چرا موسیقی محلی از کم توجهی برخوردار است. یعنی بخشی از مردم نه خودشان و نه شعر و ترانه شان در طول تاریخ مطرح نبوده است. این دیدگاه نسبت به موسیقی عوام و خواص از نوار «خلق لُر» شروع شد. در این نوار من به سه حوزه از موسیقی محلی که تا کنون معمول نبود پرداخته ام.
یکی موسیقی که خاص زنان بود و ننگ بود مردان بخوانند. مثل آهنگهای ویژه عروسی و بطور مثال آهنگ «سیت بیارم» که من آنرا خواندم در حالیکه قبلا معمول نبود.
دیگری موسیقی «مویه» ها که باز هم مال زنها بود و خواندن آن توسط مردان عیب بود.
سومی هم موسیقی کار بود که اصلا میگفتند موسیقی کار، موسیقی نیست. مثل آهنگ خرمن کوبی «دوره دوره».
پرداختن به این سه حوزه، با صدای مرد و نگاهی جدید، خون تازه ای در رگهای موسیقی محلی جاری کرد.
شکارچی در بخش دیگری گفت
«اتفاقی که در موسیقی محلی و موسیقی سنتی ایران ، بعد از انقلاب افتاده است در طول تاریخ موسیقی ایران بی سابقه است. چون علاوه بر آموزش، در زمینه تولید و پژوهش ساختن ساز نیز میتوان این رشد و دگرگونی را بوضوح مشاهده کرد بطور مثال چهار سال پیش از این در جشنواره کمانچه نوازی سراسری ایران در خرم آباد لرستان که من داور بودم، از 5 کمانچه ساز آماری گرفتم برای سخنرانی ام. معلوم شد که اینها 10 هزار تا کمانچه ساخته بودند. بدون هیچ تعصبی باید بگویم که موسیقی محلی و حتی سنتی که قبل از این هیچ مطرح نبود حالا چنان بالا آمده که بارو کردنی نیست.»
در پایان این گفت و شنود، استاد شکارچی به پرسش های شرکت کنندگان در سمینار پاسخ گفت.
ویدئوهای کنسرت را اینجا ببینید
گزارش: محمد حسین زاده
عکس: حجت بیرانوند
این مطلب با ذکر منبع در نشریه غرب منتشر گردید