آداب و رسوم ازدواج در لرستان (1)
آداب و رسوم ازدواج در لرستان (2)
بعد از اين مراسم خانواده عروس جهيزيه دخترشان را كه شامل: فرش دستباف، لحاف تشك، نالي،بالشت (متكا )، “هور رسبو” hur_rasbo (نوعي خورجين يا كيسه بزرگي كه از وسط دو دهانه دارد و در آن لباس، خوراكي و يا لوازم ديگر مي گذارند و جنس آن از الياف فرش و از موی بز است) “ماشته” (جاجیم يا نوعي رختخواب پيچ كه از پشم درست شده و رنگهاي مختلفي بصورت چهار خانه در آن بكار رفته است) لباس و چيز هاي ديگري كه احتياج دارد و قبلا آماده كرده اند در “خنچه”khonca (طبق جهيزيه) مي گذارند و به همراه دخترشان كه لباس نو پوشيده و سوار بر اسب، و آينه اي در جلويش قرار گرفته به منزل داماد مي فرستند.
البته قبل از بردن عروس برادر داماد شالي را بدور كمر عروس بسته و هفت بار گره مي زند. در اين شال مقداري نان و روغن حيواني يا پنير قرارداده اند پس از آن برادر داماد دست عروس را گرفته و او را سه بار به دور “تژگا” Tzhga (تشگاه يا آتشگاه، چاله ايست كه در آن با چوب آتش درست كرده اند) مي چر خاند كه به نيت پاكي و سعادت مي باشد ناگفته نماند هنگام چرخش عقد نامه را كنار “تژگاه ” مي گذارند. و صد البته هنگامی که کاروان عروس به خانه داماد رسید برادر عروس باید آن شال را باز کرده و هدیه ای به عروس بدهد تا عروس بنشیند .
رسم بر اين است كه هنگام بردن عروس عده اي از بستگان داماد سعي مي كنند لوازمي را در هنگام رفتن از منزل پدر عروس بدون اينكه كسي متوجه شود به منزل داماد بياورند. حال اگر خانواده عروس يا بستگانشان كسي را در هنگام برداشتن لوازم بگيرند، ميبايست از آن لوازم چشم پوشي بعمل آورند و آنها را سر جايشان بگذارند. معمولا در اينطور مواقع خانواده عروس تمام لوازم قابل حمل را از نظر پنهان خواهند كرد. البته اين رسم در گذشته بصورتي ديگر بوده و اكنون به اين صورت در آمده زيرا كه در گذشته اگر پدري جهت خواستگاري و همسر اختيار كردن براي پسرش به نزد پدر دختري ميرفت، پدر دختر از او سوال مي كرد كه پسر شما مرد شب است يا روز؟ منظور اين بوده كه “آيا پسر شما دل و جرات بلند كردن لوازم يا غارت كردن دامها را در شب يا روز از منزل دشمنانش را دارد يا خير”؟ كه اين خود در گذشته افتخاري محسوب مي گشته است. پدر پسر در جواب مي گفته “بله پسر من هم مرد شب است و هم مرد روز” حال اين پسر مي بايست گفته پدرش را به پدر دختر ثابت كند. مثلا اگر شده يك شب به منزل پدر دختر برود و بدون اينكه او بيدار شود فشنگي زير سرش بگذارد و بيايد. در هر حال اين رسم بصورت ياد شده بالا در آمده است.
خلاصه وقتي كه مي خواهند عروس را بياورند براي عروس اسپند دود مي كنند و او را در حالي كه سوار بر اسب مي باشد با جهيزيه و نواختن ساز و دهل و شليك گلوله هوايي به همراه بستگان داماد و عده اي از بستگان خود عروس روانه روستاي داماد ميكنند.
اگر در بين راه عده اي پسر بچه جلوي راه قرار گيرند، آنقدر جلوي راه عروس مي ايستند تا يك نفر كه براي اين منظور مقداري نقل و نبات و شيريني يا سكه همراه خود دارد مقداري از اينها به بچه ها بدهد و آنها هم كنار كشيده و راه را باز ميكنند. اين رسم اكنون طور ديگري انجام ميگيرد به اين صورت كه اگر در بين راه كسي در كنار جاده مشاهده گردد مثلا” چوپانان و عابرين، يك نفر از همراهان عروس در حال حركت دستمالي از نقل و شيريني به سوي آنها پرتاب مي كند و یا از دختران آبادی هایی که عروس از آن مسیر میگذرد با دود کردن اسپند و آوردن بر سر راه عروس و داماد و فرستادن صلوات و گفت: ( هر که چشه بد بشونه چشش درا ده لونه ) یا ( کور باء چش حسیدت ) از داماد شاباش میگیرد .
در نزديكي روستاي داماد عده اي از سوار كاران كه با خود تفنگ حمل مي كنند و قبلا” در روستاي داماد بوده اند به پيشواز عروس مي آيند و با شليك گلوله هوايي و نواختن ساز و دهل به عروس خوش آمد مي گويند در این میان کسانی که دارای توانایی در اسب سواری هستند به انجام حرکاته نمایشی می پردازند و این افراد و اسب هایشان داری جایگاه خاصی در بین مردم بودند به طور مثال در روستای خلیلان شهر زاغه خاطرات مشهدی شاهمیرزا دالوند و مادیان سبزش در ذهن خیلی از عروس ها و دامادها حک شده است .
در اين هنگام بستگان عروس كه براي همراهي كردن او آمده اند با اسب هاي خود به روستاي داماد مي تازند تا بلكه با شليك گلوله گوسفند يا مرغ و خروسي را به حساب پدر داماد شكار كنند.
در اين زمان صداي گلوله و هياهوي مردان و زنان و صداي ساز و دهل و شادي مردم چنان شور و نشاطي دارد كه قلم از وصفش عاجز است.
در حالی که کاروان عروس به منزل داماد نزدیک میشود پدر یا برادر داماد جلوي پاي عروس گوسفندی سر مي برند و عروس را از روي آن میگذرانند سپس عروس را به به “چيت جا” chiteja (چادر و حجله عروس) مي برند.
در اينجا اگر داماد به عروس هديه يا پولي نپردازد، عروس نمي نشيند. به اين رسم “ري گشونه” ri gosona (صورت گشودن) مي گويندکه این ری گشونه شامل پول جواهرات یا گاو و گوسفندی می شده است که اگر ری گشونه پول بوده به عروس میدادند و اگر غیر از آن بوده به عروس قولش را میدادن مثلا میگفتن گئو ی سیت بشین ( یک گاو به شما میدهیم بشینید ) همچنین لر ها بر این باور بودند که اگر برای اولین بار پسر بچه ای را در بغل تازه عروس بگذارند بچه اول آنها پسر خواهد بود.
در گذشته رسم بر اين بود كه مهمانان شركت كننده در جشن عروسي با خود گوسفند و بز يا پول براي داماد مي آوردند و خانواده داماد هم بعد از صرف ناهار يا شام به هر يك از مهمانان خود دستمالي پر از شيريني و نقل و نبات مي دادند تا به این وسیله کام تمام اقوام از این عروسی و این جشن شیرین شود . اما اكنون معمولا بعد از صرف غذا يك نفر از طرف خانواده داماد سيني بزرگي بدست ميگيرد و اول آنرا نزد بزرگ مجلس مي برد و او هر چه قدر پول در سيني انداخت ساير مهمانان مي بايست كمتر از آن پول در سيني بيندازند، و اين خود براي محترم شمردن بزرگ مجلس است.
خلاصه بعد از صرف ناهار بستگان عروس با بستگان داماد به صحبت پرداخته و در باره شكار كردن امروز خود، بالحن شوخي خواهند گفت: “ديديد كه تير اندازان واقعي چه كساني بودند.”
معمولا بعد از اين صحبتها بز يا گوسفندي را در فاصله بسيار دوري روي تپه مي گذارند و با هم مسابقه تير اندازي ميكنند و بعد از آن بستگان عروس مي روند.
صبح روز بعد مادر عروس همراه با يكي دو زن از بستگان خود جهت دخترش غذا مي آورد كه به اين غذا شام عروس گفته مي شود. و معمولا در اين شام غذايي به نام “جوجوش” jujus است كه از آرد گندم (آرد آن به صورت ريز مي باشد و با آرد نان فرق ميكند) و زيره و روغن حيواني و شكر درست مي شود.
پس از سپري شدن سه روز بستگان داماد براي عروس غذايي بنام ” گنم دونه” ganemdona (گندم دانه) درست ميكنند كه از انواع حبوبات مي باشد و عده اي زن اين غذا را همراه با عروس كه مشك خالي از آبي در دستش است به لب چشمه مي برند و همگي تا جايي كه ميتوانند از غذاي گندم دانه مي خورند و باقيمانده آنرا بروي زمين و آب چشمه مي پاشند. سپس عروس هفت بار مشك را ازآب چشمه پر و خالي مي كند. اين رسم از گذشته ها بجا مانده چون آب، يكي از هفت آفريدگان يزدان پاك بوده است.
در هر حال هفت بار پر و خالي كردن آب از چشمه اكنون بخاطر پاك بودن آب و پاك زيستن عروس و آوردن هفت پسر مي باشد.
بعد از سپري شدن هفت روز پدر و مادر عروس و عده اي از بستگان خود به منزل داماد مي آيند و عروس را به منزل خودشان ميبرند و البته طی این هفت روز عروس در خانه خود کاری انجام نداده و مادر یا خواهران داماد کارهای او را انجام میدهند و میگویند که او هنوز نوبئیه nobeei-a))كه بعد از چندي داماد براي آوردن عروس خود به منزل پدر عروس مي رود. به اين رسم “پاگشا” pagosa (پا گشودن) مي گويند.
پدر عروس هم مقداري گاو و گوسفند و پول به دختر خود مي دهد كه به آن “باووني” bawvni (پدري) گويند، يعني هديه اي كه پدر به دخترش مي دهد. سپس عروس و داماد با هديه ها به منزل خودشان برميگردند.
بعد از مراسم “پاگشا” داماد مي تواند هميشه به منزل پدر و مادر عروس برود. و به از این دیگر عروس زندگی خودش را شروع میکند – همچنين عده اي از بستگان عروس و داماد آنها را به منزل خودشان دعوت ميكنند كه به عنوان “پاگشا” مي باشد.
پایان
جلال قربانی