کلمهی مهرگان دارای دو جزء است « مهر+گان»؛ مهر دارای معنیهای متعددی است که از جملهی آنها، یکی از بزرگترین ایزدان دین زرتشت که ایزد عهد و پیمان، محبت و دوستداری و مهربانی است. همچنین نام هفتمین ماه هر سال و شانزدهمین روز هر ماه میباشد. جزء دوم کلمهی (گان) نیز پساوند نسبت است بنابراین مهرگان به فارسی یعنی« مهری» و آن جشنی است که مربوط و منسوب به ایزد مهر است. در ایران باستان روزی را که نام آن روز با نام ماه یکی بود، جشن میگرفتند. بنابراین آیین «مهر روز» شانزدهم مهرماه جشن بزرگ و فرخندهی مهرگان است ( به عبارت دیگر در روزشمار کهن ایرانی روز مهر که شانزدهمین روزاز ماه مهر بود جشن مهرگان برپا میشد و تا بیست و یکم مهرماه به مدت پنج روز ادامه داشت. روز شانزدهم مهرگان کوچک و روز بیست و یکم مهرگان بزرگ معروف بوده است.)
شایان ذکر است دومین جشن بزرگ ملی-دینی ایرانیان بعد از نوروز، مهرگان بوده، و ایرانیان باستان مهرگان را با دست پر و با تأمین آینده و آمادگی برای گذرانیدن زمستان جشن میگرفتند، بدیهی است که در بزرگداشت آن نیز بسیار میکوشیدند زیرا گذشته از هر چیز، تقریباً آخرین جشنی بود که در هوای خوش و معتدل و در حال آسایش و آرامش برگزار میشد. مهرگان مانند نوروز سه جنبهی نجومی، تاریخی و دینی داشت.
از نظر نجومی، مهرگان چند روز پس از اعتدال پاییزی جشن گرفته میشد (اعتدال پاییزی اول مهر صورت میگیرد) و جشن برداشت محصولات کشاورزی است.
از نظر تاریخی و اساطیری نیز، همانگونه که جشن نوروز را به جمشید و سده را به هوشنگ نسبت میدهند، جشن مهرگان نیز منسوب به فریدون است. فریدون پادشاهی است که با یاری و پایمردی کاوهی آهنگر بر ضد ستم هزار سالهی ضحاک قیام کرد و دستگاه بیدادگری او را درهم فروریخت و او را بگرفت و فریدون به شاهی رسید. نیک میدانیم مبارزه راستی و دروغ، داد و ستم در ایران ریشهی دینی دارد و همهی جشنهای ملی هم بهگونهای این مبارزه و پیروزی نهایی حق بر ناحق را نشان میدهد.۲
همچنین از مدارک تاریخی پیداست که این جشن نه تنها در سراسر ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب رایج بوده، بلکه در ملتهای مجاور نیز، با داشتن آیینهایی غیر از آیین ایرانیان، جشنهایی برابر و شبیه به این جشن برگزار میشده است، مثلاً ماه بابِلی معادل ماه مهر عبارت است از ماه تشری که ماه شَمَش (=خدای آفتاب) بوده است. نیز در تقویم ارمنی ماهی که معادل این ماه است «مهکان» نام دارد که ظاهراً از نام مهرگان گرفته شده است.
اسم ماه سُغدی معادل آن نیز «فغکان» یعنی ماه فغ یا بغ است که مراد از آن همان خدای آفتاب است.
تشریفات جشن مهرگان بسیار مفصل بوده است: گویند نخستین پادشاه ساسانی اردشیر بابکان، در این روز تاجی که بر آن صورت آفتاب را نقش کرده بودند بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز چنین تاجی بر سر اولاد خود نهادند و روغنبان (روغن دانه درختی به همین نام که معطر و خوشبو است) به جهت تبرک بر بدن میمالیدند و اولین کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم میآمد از موبدان و دانشمندان بود و هفتخوان از هفتگونه، همچون شکر، برنج، سیب، بهی، انار، عناب، انگور سفید و کُنار (=سدر) با خود میآورد، چه عقیدهی پارسیان آن است که هر کس در این روز از هفتگونهی مذکور بخورد و گلاب بیاشامد و بر خود و دوستان خود بپاشد از آفات و بلیات محفوظ باشد.۲
در اواخر دوران ساسانی بهوسیلهی هرمزد پسر شاپور ایام جشن مهرگان به سی روز رسید. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقبه و التفهیم نکاتی ارزنده نگاشته که ذکر آن سودمند خواهد بود. در آثارالباقیه در ضمن شرح جشن مهر گوید: « روز بیستویکم ماه که «رام روز» است مهرگان بزرگ می باشد و سبب آن ظفر یافتن فریدون است بر ضحاک … و زردشت امر کرد که بزرگداشت مهرگان و رام روز یکی است. پس ایرانیان هر دو را با هم عید گرفتند تا اینکه هرمزبن شاپور آن دو را به هم وصل کرد و ایامی را که بین آن دو بود عید گرفت. پس پادشاهان و مردم ایران شهر از اول مهرگان تا تمام سی روز را بین طبقات مردم عید قرار دادند به همان ترتیب که ذکرش در نوروز است و برای هر طبقه پنج روز تعیین کردند.»
طرز قرار گرفتن این روزها، همچنان که در نوروز، چنان بوده است که ماه به شش قسمت بخش میشد و به گفتهی جاحظ، پادشاهِ وقت پنج روز نخستین را به اشراف و دومین را برای بخششِ اموال و دریافت هدایا، و سومی را به خدمتگزاران خویش، چهارمین را به خواص خود و پنجمین را به لشکریان و ششمین را به عامهی مردم اختصاص می داد، بوده است.
همچنین ابوریحان در جایی دیگر از آثار الباقیه مینویسد: «در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید.»
و در جایی دیگر آورده است که: «سلمان فارسی میگوید: ما در عهد زردشتی بودن میگفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد. و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبر جد است بر جواهرهای دیگر و باز هم در جایی دیگر میگوید: «این عید مانند دیگر اعیاد برای عموم مردم است. از آیین ساسانیان در این روز این بود که تاجی را که به صورت آفتاب بود به سر میگذاشتند و در این روز برای ایرانیان بازاری بر پا می شد. و ملوک خراسان رسم است که در روز مهرگان به سپاهیان و ارتش رخت پاییزی و زمستانی میدهند.»
همچنین ابوریحان در کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم در مورد مهرگان چنین نوشته: «شانزدهم روز از مهرماه و نامش مهر و اندرین روز آفریدون ظفر یافت بر بیوراسب جادو، آنکِ معروف است به ضحاک و به کوه دماوند باز داشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشن است بر کردار آنچ از پس نوروز بود و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز (بیست و یکم )نام است و بدین دانندش»
مهرداد مهرین در مورد مهرگان از کتاب تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی چنین نوشته: در ایام مهرگان و نوروز معمولاً پارسیان مشک و عنبر و عود هندی به یکدیگر هدیه میدادند و به شادی و سرور مشغول میشدند. از الحان و آهنگهای آن دوره اکنون جز اسامی الحان مهرگانی و مهرگان بزرگ و مهرگان خردک چیزی باقی نمانده است، ابوریحان بیرونی فیلسوف عالیقدر ایرانی مینویسد: «روز بیستو یکم که رام روز نام دارد مهرگان بزرگ است علت برپا داشتنِ این عید پیروزی فریدون بر ضحاک است که مردم از شر او خلاص شده و عید گرفتند و فریدون آنان را گفت گنج (گویا نوعی کمربند مخصوص بوده است) بر میان بندند و زمزمه کنند و به هنگام خوراک از سخن باز ایستند، بشکرانه از آنکه پس از هزار سال ترس و هراس اکنون میتوانند به آسودگی بزیند و این سنت عادی شد و باقی ماند. ضمناً ناگفته نماند که ایرانیان از روز شانزدهم مهر تا رام روز (=۲۱ مهر) جشن میگرفتند و روز ۲۱ را مهرگان بزرگ میخواندند. در بخش مهرگان کوچک که روز ۱۶ مهرماه برگزار میشد، شاهنشاهان ساسانی تاجی که به صورت خورشید بود بر سر مینهادند در این روز در کاخ پادشاهان ایران مردی زورمند هنگام برآمدن آفتاب در سرای میایستاد و به آواز بلند میگفت که ای فرشتگان به گیتی فرود آیید و دیوان را براندازید و از جهان برانید. مهرگان نموداری از رستاخیز سرآمدن جهان است زیرا که هر چیزی که میروید در آن به بالاترین رویش رسیده است و از آن پس از بالیدن باز میماند و مهرگان برعکس نوروز است که نمودار آغاز جهان است.
ثعالبی در کتاب یتیمهالدهر مینویسد که در دورهی امیر نصر بن احمد روز مهرگان برپا داشته میشد و بزرگان و فضلا به حضور شاه میرسیدند و در یکی از همین جشنها به گفتهی ثعالبی «ابی غسان تمیمی) بدین مناسبت کتابی به امیر تقدیم کرد که احتمالاً حاوی مطالبی پیرامون آیینها و رسوم ایرانی بوده است.
همچنین صابی در متاب رسوم دارالخلافه ذکر میکند که در دولت علویان طبرستان، مهرگان بزرگ داشته میشد چنانکه به روایت وی در زمان یکی از داعیان علوی (حسن ابن قاسم علوی آخرین شخصیت خاندان علویان طبرستان) شاعران در روز مهرگان شعرخوانی میکردهاند.
دکتر مهرداد بهار در کتاب پژوهشی در اساطیر ایران در مورد نوروز و مهرگان معتقد است که: «به احتمال بسیار این اعیاد، به اعیاد اقوام بَرزگر میماند و نه اعیاد اقوام گلهدار، میبایست این اعیادی سخت کهن در نجد ایران بوده باشند (نوروز و مهرگان) و به پیش از تاریخ بازگردند و از آنِ اقوام بومی این سرزمین اجداد غیر آریایی ما باشند این اعیاد به همراه سومریان به بینالنهرین برده شدند و دو عید ازدواج مقدس و«آکیتی» را پدید آوردند… جشن مهرگان، همانگونه که (صورت قدیمی جشن پاییزی یا همان آیین آکیتی) در بینالنهرین باستان مرسوم بوده، شش روز طول میکشید که از روز شانزدهم مهر آغاز میگردید و آغاز آنرا مهرگان عامه و پایان آنرا مهرگان خاصه میگفتند.»
محمدجعفر یاحقی در کتاب فرهنگ اساطیر مینویسد: «در روز مهرگان به خصوص پادشاهان ساسانی تاجی مرصع و پرتو افکن بر سر مینهادند و سپس بار عام میدادند تا هدایا و تحف مرسوم را دریافت کند. جشن مهرگان در میان مردم دارای یک سری آداب و مراسمی بود که با تشریفات فراوان برگزار میشد، قبل از آغاز جشن خانه تکانی میکردند و لباس نو تهیه مینمودند، در روز جشن زردشتیان لباس نو میپوشیدند و سفرهی الوان میگستردند (در روز جشن سفرهی ویژهایی میگستردند و آنرا وِدرین Vederinمینامیدند، و روی آن کتاب انواع میوههای فصل و نان، حلوا، سیر، آینه، گلاب و … بهویژه انار میچیدند) اگر نوزادی در این روز متولد میشد، اسم او را کلمهیی میگذاشتند که واژهی «مهر» در آن باشد.»
جشن مهرگان همانند نوروز از فروغمندترین نمودهای فرهنگ ایرانی است. زیرا مهر یکی از خدایان پیش از زرتشت بود که پس از زرتشت به فرشتهِ آفریده اهورامزدا درآمد. روشنایی و مهر، همیشه با روشنایی بیپایان خدایی یکی بودهاند.
چون نور که از مهر جدا هست و جدا نیست/ عالم همه آیات خدا هست و خدا نیست/ ما پرتو حقیم و هم اوییم و نه اوییم/ چون نور که از مهر جدا هست و جدا نیست
همانگونه که ذکر شد تاجگذاری اردشیر بابکان مقارن با جشن مهرگان بوده. بدون شک پادشاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی جشن مهرگان را بزرگ میداشتند. در روزگار ما به مناسبت آغاز سال تحصیلی و گشایش آموزشگاهها در آغاز مهر، جشن مهرگان جشن فرهنگی اعلام شده بود، همچنین میتوان آنرا بهعنوان جشن کشاورزان، جشن ملی نگاهداشت.
بنیامیه با تعصب ضد ایرانی در روز مهرگان، زرتشتیان را مجبور میکردند هدایایی تقدیم کنند و مقدار این هدایا را جرجی زیدان در کتاب تمدن اسلامی پنج تا ده میلیون درهم ذکر کرده است. ابومسلم خراسانی، بر مکیان و دولتمردان زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاری داشتند. جشن مهرگان همواره موضوع چکامههای سخنسرایان پیشین بوده و شعر شاعران بهخوبی نشاندهندهی وجود آیینها و پسندهای ایران باستان است از آنجمله رودکی در مورد مهرگان چنین میگوید:
ملکا جشن مهرگان آمد جشن شاهان و خسروان آمد…
و یا منجیک تِرْمَدْی که از هم عصران رودکی است، میگوید:
ای امیر مهربان این (مهرگان) خرم گذار/ فرّو فرمان فریدون ورز با فرهنگ وهنگ
همچنین فردوسی، دقیقی، اسدی توسی، عنصری، منوچهری، مسعود سعد سلمان و… در وصف این جشن و تجلیل و حرمت گستردهی آن در میان طبقات مردم ایران اشعار نغزی سرودهاند.
مثلاً فردوسی در داستان به بند کردن ضحاک آورده:
فریدون چو شد بر جهان کامکار/ ندانست جز خویشتن شهریار/ به روز خجسته سر مهر ماه/ به سر برد نهاد آن کیانی کلاه…/ کنون یادگار است از او ماه مهر/ بکوش و برنج، ایچ منمای چهر
دقیقی گوید:
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا/ آن کجا گاو به پروردش برمایونا
و اسدی توسی در انتساب این جشن به فریدون گوید:
فریدون فرخ به گرز نبرد/ ز ضحاک تازی برآورد گرد/ چو در برج شاهین شد از خوشه مهر/ نشست او به شاهی سر ماه مهر/ بر آرایش مهرگان جشن ساخت/ به شاهی سر از چرخ مه بَرفراخت
عنصری گوید:
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال/ نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک حال
و مسعود سعد سلمان که حبسیات غمآلودش بیان حدیث گرفتاریهای اوست در مورد مهر چه شیوا میفرماید:روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزای، ای نگار ماه چهر مهربان/ مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر/ مهربانی به، به روز مهر و جشن مهرگان/ جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ/ و اندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
سوای اشعار شعرا در وصف جشن مهرگان، در دورهی غزنویان، ابوالفضل بیهقی از برگزاری جشن مهرگان در زمان سلطان مسعود غزنوی در سالهای ۴۲۸ و ۴۲۹ و ۴۳۰ هـ. ق که خود شاهد بوده خبر می دهد و مینویسد: «روز یکشنبه چهارم ذیالحجه سال ۴۲۸ هـ.ق به جشن مهرگان نشست و از آفاق مملکت هدیهها که ساخته بودند پیشکش را، در آن وقت بیاوردند و اولیاء وحشم نیز بسیار چیز آوردند. و شعرا شعر خواندند وصلت یافتند پس از شعر به سر نشاط و شراب رفت روزی خرم به پایان آمد. در سال ۴۲۹، ابولفضل بیهقی شیوهی برگزاری جشن مهرگان را در روز عرفه بیان می کند، … و روز چهارشنبه نهم ذیالحجه به جشن مهرگان به نشست و هدیههای بسیار آوردند. و روز عرفه بود، امیر روزه داشت و کس را زهره نبود که پنهان و آشکارا نشاط کردی و دیگر روز عید اضحی کردند. وی همچنان از مهرگان سال ۴۳۰ و شرح برگزاری آن سخن میگوید مهرماه و فروردین ماه که به ترتیب آغاز اعتدال پاییزی و اعتدال بهاری که در آن روز و شب برابرند، زمانی هر دو را، بهعنوان آغاز سال جشن میگرفتند.
از دوران کهن، همراه با جشنها و آیینها، واژگان فارسی نوروز و مهرگان به صورت مُعَربِ «نیروز و مهرجان» وارد زبان و قلمرو فرهنگی کشورهای مسلمان عرب زبان گردید. امروز در بسیاری از این کشورهای آسیایی و آفریقایی، واژه ی مهرجان به معنی و مفهوم جشن و فستیوال بهکار میرود.
صمد امیریان
برگرفته از: seymare.com
——————————————–
منابع: ۱-آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز – محمود روح الامینی نشر آگاه ۱۳۷۶-۲-آفرینِ فردوسی، دکتر محمدجعفر محجوب انتشارات مروارید-۳-فرهنگنامهی شاهنامه، تألیف نگارنده انتشارات کرمانشاه ۱۳۸۲-۴-استفاده از دفاتری که توسط نگارنده در مورد شاهنامه گردآوری شده
سپاس از صمد امیریان از نوشتن این نوشتار مهرگانی و سپاس از ستین یان با آوردن آن در سایت ستین لر. شاد زی، نیک زی، دیر زی.