دیدار حجت بیرانوند با فرید قاسمی در تهران.
خدمت آقای فرید قاسمی نویسنده، محقق و استاد بزرگ لر هستیم. از ایشان درخواست میکنم که خودشان را معرفی کنند و از کارهایی که تا کنون انجام داده اند برایمان بگویند.
من اولا خوشحالم که از نزدیک شما را ملاقات میکنم و برای همه همتباران که مقیم سوئد هستند آرزوی سلامتی دارم.
خوشبختانه الان سه تا انجمن لرتباران در خارج وجود دارد، یکی شما در اروپا دیگری در امریکا و یکی دیگر هم در کانادا که دارند کارهایی انجام میدهند برای قوم لر.
در مورد خودم، من حقیقتا برای دلم کار میکنم. احساس میکنم این دیار ما، شهر ما، تبار ما مظلوم واقع شده و کار درخور توجهی در این راستا انجام نشده است. البته تک و توک کارهایی به همت بزرگوارانی در گذشته انجام شده ولی نیاز داشتیم که یک نهضتی راه بیافتد، همه گیر شود و همه کار بکنند.
حالا بعد از یک دهه و نیم می شود گفت که نقطه عطفی در کار لرپژوهی انجام شده. یعنی الان فکر نمی کنم که در هیچ موقع در طول تاریخ اینهمه نویسنده، محقق و قلم به دست در این خصوص داشته ایم. یک درختی بوده که الان باغی شده. امیدوارم که بتوانیم با کمک همدیگر اولا گوشه ای از این فرهنگ غنی را به جاهای دیگر بشناسانیم و در عین حال هم بگوئیم که سرزمین ما سرزمین دوستی و مهمان نوازی است و کمتر ما را با نام خشونت بشناسند.
یعنی به باور من لر همیشه انسان اهل مدارا بوده است ولی خوب موقعی که حقوق هرکسی اجحاف شود آن کس از خودش دفاع میکنم. دفاع لرها را من نمیدانم چرا کسی از این منظر نمی بیند! منتها چون لرها شجاعت داشتند این ضربه کاری در ذهن ها ماند. و این سایه انداخته بر روی همه چیز، یعنی شجاعت لر سایه انداخته روی سخاوت او و روی مقوله های دیگرش.
بنظر من هرکس هرکاری از دستش برمیآید که کار فرهنگی بکند، قلم به دست بگیرد، فیلمی بسازد، تئاتری به صحنه ببرد، انجمنی راه بیاندازد، همه و همه اینها کمک می کند که این فرهنگ غنی شناخته شود.
آقای قاسمی، لطف کنید از کارهایتان برایمان بگوئید.
کارهایم راجع به لرستان منظورتان است؟
هم راجع به لرستان و هم کارهای دیگری که انجام داده اید.
عرض شود کار و حرفه اصلی بنده در حوزه مطبوعات می باشد ولی هیچوقت لرستان را فراموش نکرده ام. همیشه به موازات مطبوعات یک کار دیگرم لرستان پژوهی بوده است. حالا اینکه مجله منتشر کرده ام، کتاب منتشر کرده ام،تاریخ شفاهی جمع کرده ام یا اسنادی انتشار داده ام، کار لرستان پژوهی کار دلم بوده و کار مطبوعات حرفه ام. حالا نمی دانم در کدام زمینه باید خدمت شما عرض کنم.
در خصوص هردو زمینه البته. چون ما میخواهیم بیشتر با شما آشنا شویم.
در حوزه مطبوعات بنده کتابهای متعددی چاپ کرده ام. علت اینکه بیشتر کتابها در مورد تاریخ مطبوعات است این است که زمانی که من کار مطبوعاتی را شروع کردم، بررسی کردم که مشکل مطبوعات ایران ریشه در کجا دارد. این دغدغه خودم بود بعنوان یک آدم مطبوعاتی. و رسیدم به اینکه این مشکل ریشه تاریخی دارد. و خلاصه غرق شدم در تاریخ تا این ریشه ها را پیدا کنم که در نتیجه کار تاریخ مطبوعات شد کار بنده.
این خودش سایه انداخت روی فعالیتهای روزنامه نگاریم، کارهای پژوهشی ام و غیر و ذالک. کارهایی که چاپ شده اند بیشتر در حوزه تاریخ مطبوعات می باشند که چیزی حدود 80-70 قلم است. بخشی از آنها اینجا توی قفسه ها می بینید. الان هم مشغول فهرست کردن همه کارهایم می باشم.
بعد از یکی دو مریضی پیش آمد به این فکر افتادم که کارنامه زندگیمان را جمع کنیم. بخشی از این فهرست حروف چینی شده، بخش دیگری هم در راه است. فهرست کل کارهایی که انجام داده ام به دو فصل تقسیم شده است. یکی در حوزه لرستان و دیگری در حوزه تاریخ مطبوعات در ایران.
آقای قاسمی، من کار جدید شما را در باره پیشینه ارتباطات و تاریخ مطبوعات خرم آباد، دیده ام. میخواستم بدانم شما چرا در رابطه با کل لرستان یا کل مناطق لرنشین این کار را انجام نداده اید؟
اتفاقا در مقدمه این کتاب اشاره کرده ام که علت چی بوده. بنده سال 1370 تاریخچه مطبوعات لرستان را نوشتم اما ناشری پیدا نشد و کسی علاقه و انگیزه ای برای اقدام به چاپ آن نشان نداد. تنها خلاصه ای از آنرا در مجله ای بنام «رسانه» اگر اشتباه نکنم در زمستان 1370 چاپ کردند. بعد به جای جای استان لرستان سفر کردم و خواستم آنها که نشریه منتشر میکنند، نشریات این 15-10 سال اخیر را برایم بفرستند ولی متاسفانه آن همکاری لازم با من نشد. البته چون خودم کتابخانه ای در باره لرستان ایجاد کرده ام و آنچه نشریه در باره خرم آباد بیرون آمده در این کتابخانه جمع کرده ام. چیزی حدود 400 نشریه که در کتاب معرفی شده اند. دوستان در دیگر شهرها باید خودشان دستی بالا کنند و جلو بیایند، این یک نکته.
نکته دوم اینکه شما میدانید این کارها کار گروهی هست و نه فردی. ما هنوز این ذهنیت را نداریم که به همدیگر یاری برسانیم تا کارها سامان پیدا کند. تازه کارها هم که جمع بشود مشکلات اساسی آن باقی است. همین کتاب که در باره خرم آباد می باشد نزدیک به 1104 صفحه مطلب است که اگر میخواست در باره لرستان باشد سه تا چهار برابر این که هست می شد. حالا خدا کند روی همین هم ما ضرر نکنیم و کتاب هزینه خودش را دربیاورد. مشکلات ما یکی دوتا نیستند.
باور شخصی من این است که کارهای مانند لرستان پژوهی، فصلنامه شقایق و لرستان نامه که من منتشر کرده ام پایه ای بوده برای دوستان که گام بعدی را بردارند. من فکر میکنم باید حوزه های شخصی مان را مشخص کنیم. اگر بنده متولد خرم آباد هستم خیلی عمیق راجع به خرم آباد تحقیق کنم. دوستی که متولد بروجرد است در مورد بروجرد و الی آخر. این کارها وقتی کنار هم قرار بگیرند عمق پیدا می کنند و ما یک مجموعه بی نظیر در کتابخانه هایمان خواهیم داشت.
این کارهایی که بطور کلی در مورد لرستان شناسی شده است، آیا بموازات آن در قسمت بختیاری هم انجام شده یا خیر؟
بله دوستانی هم راجع به بختیاری کتاب نوشته اند، مجله منتشر کرده اند. بله به موازات لرستان در بختیاری هم کارهای اساسی و عمیق انجام شده که من از آن راضی هستم.
من در سفر اخیرم به شهرهای بختیاری نشین متاسفانه کتابهای زیادی در این حوزه ها در کتابفروشی ها مشاهده نکردم. علت آن چه میتواندباشد؟
علش را خدمتتان عرض میکنم. لرستان در این دو دهه اخیر ناشر بومی و محلی پیدا کرده است ولی همتباران بختیاری بیشتر کارها را در تهران، اصفهان و یا خوزستان منتشر کرده اند و یه قدری پراکندگی وجود دارد در حالی که همانطور که گفتم در لرستان تمرکز انتشار هست و این باعث شده که براحتی در این منطقه کتاب را پیدا کنید. ولی بهرحال در مناطق بختیار هم کارهای بسیار با ارزشی چاپ شده که من شخصا در جریان کارهای بختیاری شناسی و ایران شناسی آنها هستم.
لطفا بگوئید چه کسانی بیشتر در رابطه با زبان لری تحقیق کرده اند. اگر ممکن است آنها را نام ببرید؟
کارهایی بوسیله روزنامه اینترنتی «لور» انجام شده. بعد اطلس به زبانهای ایرانی که سازمان میراث فرهنگی دارد تدوین میکند که بخش لرستان و بختیاری آن تمام شده است. دوستان زبانشناسی هم داریم که کوششهای فردی انجام داده اند، مثلا آقای عزیزی که در سازمان اسناد و کتابخانه ملی کار میکند. یا آقای اکبر باوریان که درشاهین شهر اصفهان مدرس موسیقی هستند و یک واژه نامه لری از ایشان منتشر شده. در فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم کوششهایی انجام می گیرد که خوشبختانه همه این فعالیت ها در رابطه با نگهداری گویش ها و زبانهای مختلف کشورمان است.
سئوال آخر اینکه، ما به عنوان یک انجمن معرف قوم لر در خارج از کشور- با توجه به امکانات گسترده ای که داریم- بنظر شما چه کارهایی میتوانیم در راستای احیا و گسترش فرهنگ قومی خودمان انجام دهیم؟
خدمت شما عرض شود که من از امکانات شما اطلاعی ندارم ولی چنانچه مقدورتان است روی آموزش زبان فارسی و لری کار شود. در مورد جوانها باید روحیات آنها در نظر گرفته شود که دلبستگی و وابستگی بیشتری به زبان فارسی و لری پیدا کنند. مثلا اگر بشود یک کتابخانه در این خصوص دایر کرد که از آن بعنوان پایگاه اطلاع رسانی استفاده شود.
در مورد جوانان و نوجوانان مخصوصا تاکید می کنم که برنامه ریزی کنید تا آنها حتی الامکان از فیلمهای تهیه شده توسط فیلمسازان لر دیدن کنند.
در کنار کتابخانه سعی شود تمام مواد نوشتاری و دیداری و شنیداری در آنجا نگهداری شود. آرشیو موسیقی درست کنید. به تکثیر انواع سی دی و غیره و فروش آنها به قیمت کم به پردازید. کلاسهای آموزشی، جلسات سخنرانی برای افراد صاحب نام لر در دنیا بگذارید تا مبادلات فرهنگی صورت گیرد. از گروهای موسیقی لری مختلف از ایران تا هرکجای دیگر دنیا دعوت کنید و برایشان برنامه بگذارید. کارهای از این قبیل میتواند راه را باز کند.
در پایان این گفتگو برایتان آرزوی موفقیت دارم.