سرزمین ایران به دلیل قدمت و پیشینهی تاریخی و باستانی آن و نیز واقع شدن در منطقهای مهم و حیاتی در جهان که محل تلقی اقوام، فرهنگها، مذاهب و مردمان مختلفی بوده و چون سکونتگاه نژادهای متفاوتی بوده است، همواره در ادوار تاریخی و پیشاتاریخی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. گواه این ادعا وجود آثار باستانی مربوط به ادوار تاریخی و حتا ماقبل تاریخ است که در جای جای این سرزمین نشان از دیرینگی و قدمت مردمان این سرزمین دارد. رنگین نگارهها یا سنگنگارههای واقع در سرزمین لرستان بهویژه غارهای میر ملاس، هومیان و دوشه در کوهدشت از ارزشمندترین و گرانبهاترین آثار مربوط به دوران نوسنگی است که همتای غارهای معروف آلتامیرا در اسپانیا و لاسکوو کرکس فرانسه است. بر پهنهی دیوارههای غار میرملاس نقوش بسیار متوعی از انسان و حیوانات و نبرد انسان با طبیعت دیده میشود،که به خوبی جنبههای نمادین و سمبلیک آنها نمایان است. اما یکی از نقوشی که تاکنون ناشناخته و رازآمیز باقی مانده نقش عکس زیر است که در این مقال سعی در رمزگشایی از آن داریم.
غار میرملاس در کوه «سرسورن» و در فاصلهی حدود ۱۵ کیلومتری شمال غربی شهر کوهدشتِ لرستان واقع شده است. این غار به مرور زمان درهم ریخته و در حال حاضر سایبانی بیش، از آن باقی نمانده است. نقاشیهایی در دو طرف جنوب و شمال غار روی دیوار سایبان نقش بسته که در معرض عوامل طبیعی و انسانی قرار دارند. بیشتر نقاشیها، صحنههایی از شکارگاه یا رزمگاه را مجسم میسازند. برخی نیز، نقش حیواناتی هستند که نمیتوان نوع آنها را تشخیص داد.
غار میرملاس، نخستین غاری است که بر روی دیوار آن رنگیننگارههایی بهجا مانده از ۱۲ هزار سال پیش یافت شده(مربوط به عصر نوسنگی که البته در مورد قدمت آنها هنوز تاریخ دقیق و قابل استنادی مطرح نشده است و در مورد قدمت ۱۲هزار ساله شک و تردید بسیاری وجود دارد و به نظر دور از واقعیت تاریخی باشد)، سنگنگارههای این غار پس از غارهای« لاسکو» و «کرکس» در فرانسه سومین غاری است که نگارههایی رنگین بر روی دیوارههای خود دارد. نقاشیها و نگارههایی که بر دیوارههای جنوبی و شمالی این غار باقی مانده بیشتر صحنههایی از رزم، شکار، انسان و حیوان را نشان میدهد. نقوش حیواناتی چون گوزن، گاو، سگ، روباه و خصوصاً اسب و سوار در حال تیراندازی و شکار و موضوعات رزمی با رنگهای قرمز و سیاه بر دیواره این غار دیده میشود که در میان سنگنگارههای باستانی کشور ایران بیمانند است.
در این نوشتار کوشش میکنیم که با تحلیل و تفسیر گمانههای مربوط به نگارهی مزبور به تحلیل یکی از اسطورههای مردم لرستان که با این نگاره بیارتباط نیست بپردازیم. همچنین سعی شده که از نظرات روانکاو برجسته و شهیر سوئیسی،کارل گوستاو یونگ بهره جوییم و در نهایت به خوانشی از دریچهی ذهن راقم سطور منجر گردد.
نشانهشناسی و رمزگشایی حلقه
این نگاره از یک حلقهی متصل به یک خط راست که به خطی که در دو انتهای آن دو پاره خط منحنی پیوند خورده، عمود است، تشکیل شده است. مهمترین عنصر موجود در این نگاره بیشک حلقه است، که بیتردید پیچیدهترین، سادهترین، کاملترین و به تعبیری تأویلپذیرترین شکل هندسی است. نیز دایره، حلقه، گوی یا کره همواره در تمامی فرهنگها و افسانهها و اساطیر داری بیشترین بار معنایی و رمزی است. زیرا اساس کائنات و هستی و تمامی کواکب و چرخش دور و فلک و گردش طبیعت همگی بر مبنای دور و دایره شکل گرفته است و این شکل هندسی در قالبهای مختلف دایره از جمله حلقه و گوی و کره دارای کارکردهای سمبلیک و نشانهشناسی گسترده و زیادی است.
براساس گفتهی یونگ: «یکی از نیرومندترین نمادهای دینی دایره است»، به گفتهی او دایره یکی از بزرگترین انگارههای ابتدایی بشر است و ما در برخورد با نماد دایره، در واقع نفس خود را تجزیه و تحلیل میکنیم. همهی انگارههای دایرهای، بازتاب روان هستند.
آنچه در انسانها مشترک است در اسطورهها بازتاب یافته است، اسطوره جستوجوی ما برای یافتن حقیقت معنا و دلالت طی اعصار و قرون متمادی است، همهی ما برای زیستن، به معنا دادن، لمس جاودانگی، درک رازآمیز بودن و فهم اینکه چه کسی هستیم نیاز داریم.
حلقه، نماد قدرت و ارجاع به کائنات و عالم هستی است، همچنین حلقه نشانهی پیوند ازدواج و زناشویی و وفاداری و تعهد است. در نقوش سنگی حکاکی مربوط به دوران هخامنشی و ساسانیان قدرت الوهی اهورامزدا توسط یک حلقه به پادشاه اعطا میگردد که موسوم به حلقهی قدرت است. در گاهشماری ایران باستان که سال بر مبنای ۳۶۰روز بود،گردش روزگار و زمان بر اساس ۳۶۰ درجهی دایره شکل میگیرد.
حلقه، در نمادهای نرینگی و مادینگی به کار رفته که بیشباهت به نگارهی مورد بحث ما نیست.از دیگر نمادهای دایره، نفش مربوط به گردونهی خورشید-مهر و نقش سواستیکا یا چلیپا ست، که این علامت حاکی از چرخ گردونهی خورشید-خدا بوده و دارای بعضی نمادهای خورشید مانند روشنایی، حاصلخیزی و بهویژه خوشبختی است.نقش گردونهی مهر در آیین مهرپرستی(میترائیسم)یک نماد دینی به شمار رفته است که مظهر آشتی و مهر و همبستگی انسان در چهار سوی جهان است. و نیز بر اساس باور مسیحیان نشانهی مصلوب شدن مسیح و درخت زندگانی است. در آیین تائو دایره در سمبل یین و یانگ چینیها و بازگشت پایان ناپذیر و جاودانه و پیوند ابدی نیروهای ضد و اضداد است.
سرخپوستان هنگامی که چادر خود را برپا میکنند، این کار را در یک دایرهی محصور انجام میدهند. در اسطورهشناسی سومری، دایره با چهار جهت اصلی و چهار عنصر اصلی طبیعت (آب، باد، خاک و آتش) هم پیوند است و سال رسمی ۳۶۰ روز بوده است و ۵ روز تعطیل بوده که خارج از زمان محسوب میشد و به حساب نمیآمد و آنها در این پنج روز مراسمی برپا میکردند که جامعهی آنها را به آسمان مربوط میکرد.
دایره، کمال را به نمایش میگذارد، جنبهی دینی دایره آن است که شما جایی را ترک میگویید، به جایی دیگر میروید و همواره باز میگردید. خداوند اول و آخر است (در آیین یارسان و اهل حق همواره ذکر، اول یار آخر یار، ورد زبان مریدان این آیین است). نه آغازی نه پایانی، اشارتی شگرف به تولد و مرگ و بازگشت دوبارهی انسان.
در آداب و رسوم و آیینهای مربوط به فرق مختلف دراویش و پیروان عرفان مولانا حلقهی دراویش و رقص سماع و گردش دروایش پیرامون یک کانون مرکزی و به شکل دایره انجام میگیرد.واژهی symbol مرکب از sym وbol به معنای جمع کردن دو چیز با یکدیگر است، این موضوع با کنار هم قرار دادن نیمههای حلقه و تشکیل یک حلقهی کامل شناخته میشود، این مفهوم ازدواج در حلقهی پیوند است، حلقه نشان میدهد که ما در یک دایره کنار هم قرا میگیریم و تکامل مییابیم.
حلقه، نماد خطاب عیسی به حواریون است که ماهیگیر بودند. او گفت: «من شما را صیاد انسانها خواهم کرد.» این بنمایهای است که به پیش از مسیحیت تعلق دارد. دایره وجه دیگری نیز دارد و آن نوعی قید، محدودیت و محصور کردن و اسیر کردن است، همانند حلقهی قدرت پادشاهان و مقید شدن آنها که کارکردی دوگانه دارد.
یونگ از دایره همچون یک ماندالا(طلسم)یاد میکند، ماندالا واژهی سانسکریت برای دایره است، که به معنای نظم کیهانی است. نقاشی ماندالا روی شن در بین سرخپوستان ناواهو و در تبت جهت درمان بیماران بکار برده میشود. در آیینهای لرستان قدیم نیز هنگام زایمان زائو یک حلقهای از ریسمان سیاه و سفید گرداگرد زائو قرار میدادند تا نوزاد تازه متولد شده و زائو از نیروهای اهریمنی و شیطانی در امان باشند. در مناطق مختلف ایران از جمله در مراسمات گواتی مناطق سیستان و زار جنوب و نیز خانقاههای غرب کشور و اهل حق و نیز در چل سرو(چهل سرود)های لرستان نماد حلقه نشانهی پیوستگی، همبستگی، وحدت، یگانگی و مهر و محبت است.
تحلیل اسطورهشناسی نقش ناشناختهی میرملاس بر اساس افسانههای منطقهی لرستان
در گاهشماری قدیم لرستان پنج روز ابتدای سال بسیار اهمیت داشته است، به گونهای که در این پنج روز نیروهای اهریمنی و شر به دنیای انسانها هجوم آورده و سعی در تخریب زندگی و احشام و دامها دارند، که به صورت یک بیماری در دامها نمود پیدا کرده و باعث میشود که پس از مدتی به تلف شدن آنها میانجامد و این قوای اهریمنی از طریق روزنهی چشمهای دامها وارد میشود، مردم و دامداران(کوچ نشینان) جهت دوری گزیدن از هجوم نیروهای شیطانی و مقابله با آنها بر روی ورودیهای سیاه چادرهای خود نقش دو حلقه با اتصال یک خط به شکلT همانند تصویر منقوش بر نگارههای غار میرملاس را تصویر میکنند، که بر این باور بودند که نیروهای متخاصم اهریمنی با این ترفند فریب این حلقهها را میخورند و به جای اینکه متوجه چشمان دامها شوند، وارد این حلقهها شده و از سوی دیگر سیاه چادر خارج میشوند و بدینگونه دامها از خطر آنها مصون باقی میمانند.
فرجام سخن: آنچه که در پیآمد شرح و بیان مختصری از جنبههای گوناگون رمزی و سمبلیک دایره و کارکردهای مختلف آن نزد اقوام و ملل بود که سعی شد بهطور کلی به ابعاد گستردهی آن بپردازیم، و نهایتاً با ارجاع به یک روایت اسطورهای و محلی مرسوم در فرهنگ لرستان به خوانشی نو از نگارهی نمادین و رمزی موجود در رنگیننگارههای غار میرملاس لرستان دست یابیم. و به این نکتهی اساسی پی ببریم که دایره و حلقه بهعنوان کاملترین نقش هندسی که در تمام طبیعت و کائنات به وفور دیده میشود، دارای مفاهیم و ارجاعات بسیاری در روانشناسی، مردمشناسی، هنر، نقد ادبی و سایر معلومات انسانی و متافیزکی است، و بهعنوان نمادی از کل هستی و انسان و تکامل انسان و پیوند انسان با الوهیت و ماوراءالطبیعت و امور رازآمیز و ناشناخته و درونی مطرح میگردد. و دریافتیم که این نقش یا شاید مشابه آن در فرهنگ بومی مردم لرستان اشاره به مقابله و فریب و اضمحلال نیروهای اهریمنی جهت زیستن و زایش و زندگی دارد.
در پایان شایان ذکر است که از بذل توجه، راهنمایی و مساعدت آقای محمدحسین آزادبخت که بندهی حقیر را در تقریر این مقاله یاری نمودند، کمال تشکر و امتنان را داشته باشم.
فردین صحرایی– کارشناس ارشد پژوهش هنر
**نگارنده از منبع خاصی بهطور مستقیم و بلاواسطه استفاده ننموده و بنابر مطالعات و برداشتهای شخصی که بیشک مبتنی بر پیش متنهای اندیشمندان و صاحبنظران است و گفتوگوها و شنیدهها ی پیشین به نگارش این متن مبادرت ورزیده است.
برگرفته از: هفته نامه سیمره