آداب و رسوم ازدواج در لرستان (1)
مراسم عقد در گذشته که دفاتر ثبت و ازدواج نبوده نزد سادات انجام میشده که دختر و پسر به اتفاق خانواده به خدمت و منزل سادات میرفتند که این نشان از جایگاه خاص سادات و علاقه مردم لرستان به سادات است در شهر زاغه مرحوم آقا سید کاظم که از سادات جلیل القدر منطقه بود امر خواندن خطبه عقد و به ازدواج در آوردن تازه دامادها و نوعروسان را انجام میداد که البته مردم این منطقه بر این باور بودن که عقیده آقا سید کاظم بسیار خوب است و برای زندگی آمد دارد و باعث گشایش و افزایش رزق و روزی میشود .و از وی میخواستند تا برای داشتن فرزندانی صالح آنها را دعا کند .و البته در جاها یی که سادات حضور نداشتند امر عقد را ملا ها انجام میدادند – ملاها آدم های باسواد منطقه بودند و کسانی بودند که به قول اهالی( سرشو د کتئو بی )که منظور کتاب شریف قرآن میباشد و کسانی بودند که از وجه اجتماعی خاصی برخوردار بودند و از نظر تقوا و ایمان جایگاه خاصی داشتند که برخی از این افراد ( سینه ملا ) بودند و( بهره) داشتند یعنی خداوند متعال به آن ها لطف ویژهای داشته و آنها را علارقم نرفتن به مکتب و آموزش ندیدن ملا و با سواد کرده است .
بعد از مراسم عقد، جشن عروسي برگزار مي شود. اين جشن هم در منزل خانواده داماد و هم در منزل عروس برگزار ميشود كه معمولا” تايك هفته به طول مي انجامد، ایام انجام مراسم عروسی در لرستان بسیار مهم است لرستانی ها بر این باور هستند که هفته دارای روزهای نحس و روزهای مبارک است لرستانی ها روزهای یکشنبه سه شنبه و جمعه را که روز جمعه در اولویت است مبارک و فرخنده میدانند و بر این باور هستند که روز چهار شنبه روز خوبی برای عروسی نیست و شاید این تاثیر گرفته از باور های برخی اقوام غیر لرستانی و غیر ایرانی باشد مانند عرب ها که معتقدند در روز چهار شنبه برادر کشی بین هابیل و قابیل انجام شده – در روز چهار شنبه خداوند بر قوم لوط عذاب فرستاده و قوم نوح در روزچهارشنبه دچار خشم الهی شده اند که صد البته روشن و واضح استکه اینباوری بیش نیست و تمام ایام خداوند روزهای نیک و مبارکند .
در جشن عروسی خانواده عروس و داماد “لوطي” luti (مطرب _ نوازنده) مي آورند كه ساز و دهل بنوازد. سازهاي محلي عبارتند از كمانچه، تنبك – سرنا، دهل، ني، و غيره. با اين سازها، آهنگهاي مختلف نواخته ميشود كه همراه آن ترانه ها و تک بیتی های مختلف محلي خوانده مي شودکه عمومی ترین این ترانه ها سیت بیارم میباشد که عمدتا موضوع این ترانه ها و تک بیتی ها تعریف و تمجید از حسنات و جمال عروس – رشیدی و شایستگی داماد و خوبی های محل و خانه زندگی آینده عروس است انجا که گفته میشود :
عروس مگرئو که ایچه د اوچه بئتره ای هوسیره که تو داری ده شکر شیرین تره .
برخي از اين ترانه ها با آهنگ ملايم و برخي ديگر با آهنگهاي تند و شاد نواخته مي گردد كه با آنها رقص هاي دست جمعي محلي از قبيل دو پا، سه پا، لرزم لرزان و شانه شكي اجرا ميگردد. همچنين با اين آهنگها و ترانه ها رقص تك نفري و رقص دو نفري كه با چوب مي باشد اجرا ميگردد که به آن چوب بازی میگویند . چوب بازی بیشتر در میان لرستانی های ساکن ازنا -درود و الیگودرز انجام میشود که چوب بازان توانا مورد تشویق حاضران در مجلس قرار میگیرند
اگر در اين زمان عده اي تازه وارد به جشن عروسي بيايند نوازندگان با نواختن آهنگي دل انگيز به پيشواز آنها ميروند در حال ساز زدن دور آنها می چرخند و در نزديكي آنها از نواختن ساز خودداري مي نمايد و تا مبلغي پول از آنها دريافت ننمايد سازها را بصدا در نمي آورند و کسانی که تازه وارد مراسم عروسی شده اند به فراخور توان مالی پولی را داخل دهنه سرنای مطرب میکند و مطرب با اجرا هنرمندانه ی قسمت زیبای از آهنگ از او تشکر میکند .
اجراء اين مراسم شكوه خاصي به جشن ميدهد. بعضي از تماشاگران هم مقداري پول به يكي از همراهان نوازندگان مي دهند تا او يكي از كساني را كه بازی ( سما ) میکند “شوا” sava (شاباش) نمايد و او هم به افتخار شخصي كه در حال بازی است با صداي بلند داد ميزند “شوا شوا” sava sava و نام آن شخص را كه در حال بازی است بزبان مي آورد سپس ميگويد “هوا دارش” hava _ dares (طرفدارش)و نام او را می آورد (كسي كه پول به او داده) نميره و کسانی که در حال بازی هستند بلند میگویند: نمیره
روزي كه عروس و داماد عقد كرده اند عده اي از بستگان نزديك داماد به منزل عروس ميروند تا شب را در آنجا بگذرانند و صبح عروس را همراه خود به منزل داماد بياورند كه به اين رسم مي گويند: “پابيي”( pa beyi – پاي عروس كه منظور آوردن عروس از خانه پدر بنزد داماد ميباشد). یا دوموان که منظور خانواده داماد است ( domoan )
اين عده متشكلند از عده اي زن و مرد كه بعضي از مردان سوار بر اسب و تفنگ بهمراه دارندو مسیر خانواده داماد تا خانواده عروس را به (سوار بازکی ) می آییند و همراه با صدای سرنای مطرب به انجام حرکات نمایشی می پردازند کسانی که به پابیی می اییند همگي از آشنايان و نزديكان داماد مي باشند و وقتي به روستاي عروس نزديك ميشوند، سواركاران به روستاي عروس مي تازند و اگر گوسفند بزغاله يا مرغ و خروسي ببينند به حساب پدر عروس به آنها شليك ميكنند و از آنها مي كشند. پدر عروس هم موظف است پول غرامت دامهاي كشته شده را به صاحبانشان بپردازد. البته عده اي سوار كار از بستگان عروس هم فرداي آن روز كه عروس را تا منزل داماد همراهي ميكنند نيز متقابلا” بزغاله يا مرغ و خروس در روستاي داماد ببينند به حساب پدر داماد با شليك گلوله از دامها خواهند كشت كه معمولا” هر دو طرف قبل از آمدن اطرافيان متقابل به مردم روستاي خود ميگويند دامهاي خود را جلوي چشم نگذارند اما هميشه بطور اتفاقي چند گوسفند يا بز و مرغ و خروس در روستا مي پلكند كه نصيب گلوله ها مي گردند که البته همان سوار کاران به سرعت به بالای سر حیوان میرسند و آن را ضبح می کنند و به اصطلاح آن را حلال میکنند و بساط کبابی را انداخته همه از آن میخورند به کسانی که در تیر اندازی مهارت و توان
ایی خاصی دارن تفنگ چی و به نوجوانان وجوانانی که تازه وارد این کار میشوند نو تفنگ چی میگویند .
خلاصه اگر بستگان داماد هنگام آمدن به روستاي عروس چند گوسفند يا مرغ و خروس را شكار كرده باشند در شب نشيني در منزل عروس با افتخار از فتح امروز خود با بستگان عروس صحبت كرده و به شوخي به آنها كنايه مي زنند كه “اگر شما فردا به روستاي داماد بيائيد ( تفنگ چی )تير انداز – تر دستي مثل ما نداريد كه بتواند حتي يك مرغ را شكار كند”. بستگان عروس هم ميگويند: “شاهنامه آخرش خوش است، اگر همه دامها را از ترس ما مخفي نكرده باشيد، فردا مي بينيد ( تفنگچی کیه ) تيرانداز تردست يعني چه. اين چيز هايي را كه امروز در روستاي ما شكار كرديد، خودمان آنها را در تير رس شما قرار داديم تا برايتان متنوع باشد، بچه اي هم مي توانست آنها را شكار كندو صد البته این کرکری ها همه جنبه شوخی و شادی دارد .”
بعد از اين صحبت ها مردان تا نيمه هاي شب در اين جلسه ها با همديگر صحبت ها و شوخي میکنندکه به آن ( هنک – henak ) میگوییند و داستان ها و اتفاقات جالب و خنده دار برای هم تعریف میکنند و معمولا داستان های خنده دار را به خانواده و طایفه طرف مقابل نسبت میدهند کسانی که ید توانای در تعریف این داستان های طنز دارند و به بهترین نحو آنها را باز گو میکنند ( تیتال چی یا سی قاف ) میگویند معمولا آدمهای سی قاف آدمهایی دوست داشتنی ومورد توجه فامیل می باشند .
زناني كه از طرف خانواده داماد آمده اند بعد از صرف شام در مراسم “حناونو”(حنا بندان) hana_vano شركت مي كنند و دست و پاي عروس و خود را حنا مي گذارند.این زنان متشکل اند از زنان جوان و بزرگترها ( زنون جا افتاه ) که به گفته زنان بزرگتر دختران جوان به دست و پای عروس حنا میبندند و بعد عروس و داماد با اتفاق به دستان مهمانان حنا میبندند و مهمانان به فراخور توان مالی پولی را بر سر سینی حنا میگذارند . در این میان بازار خواندن هیوله یا تک بیتی های عروسی ( دئوتونه )گرم است و دخترکان نوجوان و جوان به زیبای هیواه میخوانند البته تا مادر داماد مبلغي به عنوان “پرترونه” par_taron a (گوشه روسري يا شال زنانه) به مادر عروس نپر دازد نمي توانند اجازه مادر عروس را براي باز کردن چمدان لباس ها و حنا گذاردن به دست و پاي دخترش را بگيرد. بعد از پرداخت “پر ترونه” par _tarona مادر عروس اجازه مي دهد كه اين مراسم بر گزار شودو باید گفت هنگامی که خانواده داماد آئو اضیفه شب حنا بندان را می آورد باید مبلغی پول به عنوان( در هورونه ) به مادر عروس بدهند تا او اجازه باز کردن در آذوقه ها و پخت غذا برای مهمانان را بدهد که این خود احترام ویزه به زنان وشاید یک نوع قدردانی از مادر عروس باشد در جواب تمام زحماتی که برای عروس در طول سالیان زیاد کشیده است .
ودر آخر شب بستگان داماد از منزل عروس میروند و فقط تعدادی از زنان و مردان در خانه عروس میمانند ودر آنجا استراحت ميكنند چرا که فردا روز پر کاری را در پیش دارند صبح زود بعد از صرف صبحانه مادر عروس حلواي زيادي از روغن حيواني و آرد و شكر بعنوان پشت پاي عروس درست ميكند و این در حالیست که شب گذشته نزدیکان داماد مشغول تدارک دیدن برای روز عروسی بوده اند و دیگهای غذا را آماده نموده اند غذای عروسی در گذشته( بز برنج ) بوده است .در زمانهای قدیم مراسمي با اسب انجام ميگرفت كه به آن سوار بازکی می گفتند که در ضمن انجام قیقاچ( (gheghach اين مراسم مسابقه ربودن حلوا از دست مادر عروس نیز بود و به اين صورت بود كه مادر عروس كاسه اي پر از حلوا را با يك دست بلند مي كند و در يك جاي معين مي ايستد و سوار كاران با شروع مسابقه از دور به سوي او مي تازند. حال هر كدام از سوار كاران زودتر به او برسد كاسه حلوا را از دست او ميگيرد و با سرعت به اسب خود مي تازد و دور مي شود، و در حين اسب سواري از حلوا ميخورد. حال اگر اسب سواري ديگر به او برسد او موظف است كاسه حلوا را به آن سواركار بدهد، اين سواركار هم به اسب خود مي تازد و در حين سواركاري از حلوا مي خورد و اگر سواركاري ديگر به او برسد، مي بايست كاسه حلوا را به او بدهد، و به همين ترتيب اين مسابقه ادامه دارد تا اينكه كاسه حلوا خالي شود.
ادامه دارد …
جلال قربانی
با سلام
متاسفانه در ايران فيلتر شد ه ايد و دسترسي به شما سخت شده و بازم متاسفانه فيلتر شكن ها هم قادر به عبور نيستند و مگر با وي پي ان در هر صورت اميدوارم به زودي اين مشكل حل شود هرچند من دليلش را واقعا نميدانم
ما هم مثل شما دلیل فیلتر شدن «ستین لر» را نمیدانیم که البته فرقی نمیکند و مهم نیست منتها قطع تماس با همتباران در ایران دلتنگی می آورد.