اشعار محلی بختیاری هنرو آفرینش دل سروده هایی است با ته مانده غمگنانه و اندوهگنانه با ژرفای عاطفی مردم ساده زیست. این اشعار مرثیه و مرهمی است بر دل ِ ریش سراینده و خواننده آنها . در این رابطه دکتر وحیدیان می فرماید: هنر و آفرینش هنری منحصر به خواص و طبقه تحصیل کرده نیست ، مردم عامی بی سواد نیز که نه به مکتب و دانشگاهی رفته اند و نه از الفبای هنر چیزی آموخته اند هنر دارند . هنر راستین و ناب . گرچه ساده و ابتدایی اما راستین و ناب ، از این نظر که نه تنها مایه و انگیزه آن دل و احساسات و عواطف است بلکه شیوه بیان و تصاویر شاعرانه و وزن و قافیه و موسیقی آن نیز بر خاسته از ذوق و قریحه طبیعی و نا آشنا با موازین و معیار های هنری و قواعد خشک و سخت گیر شمس قیس رازی و دیگر علمای بلاغت است . هنری مردمی و اصیل و خود جوش و بی ادعاست. هنر برای آنها جنبه تفنن ندارد . برای کسب آوازه نیست بلکه نیاز و وسیله عقده گشایی و بیان درد است . این هنر جزو زندگی آنهاست.
یکی از عوامل زیبایی و دلنشینی شعر “دی بلال ” تا حدود زیادی مدیون وزن زنده و جذاب آن است که نوعی وزن به اصطلاح ” خیزابی ” است این گونه وزن نوعی نیاز به تکرار را در ذهن شنونده ایجاد می کند . مسئله دیگر ترتیب قرار گرفتن هجاهای کوتاه و بلند در کنار یکدیگر است که با خصوصیات لفظی این ابیات همخوانی دارد. هر چند سرایندگان اینگونه اشعار کمتر اطلاعی از وزن و قافیه و صناعات ادبی رسمی داشته اما شعر آنها هم وزن دارد و هم قافیه و خالی از ریدیف . بدین لحاظ اکثر اوقات کلمه ” دی بلال ” که بر وزن فاعلاتُ است آخر هر بیت تکرار می شود و حکم تکمیل کننده موسیقی کناری را دارد. سرایندگان با آوردن مصوتهای بلند و ارتفاع دادن به اینگونه مصوتها به شعر غنای موسیقایی خاصی بخشیده اند گر چه تقطیع ابیات “دی بلال” بر مبنای گوش است و شکل خطی کمتری دارد و معولاً بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن است . اما اگر آن را با تکیه های مختلف و یا لحن دیگری بصورت نرم و روان بخوانیم وزن با افاعیل دیگر به گوش می رسد . این مبحث سوای نظریه فرصت الدوله شیرازی در کتاب بحور الحان است که در آن جا اعلام می فرمایند اشعاری که در فلان بحری است چگونه بخوانیم مثلاً وزن فاعلاتن را می توان در چند دستگاه کدام دستگاه و ردیف موسیقی خواند در این مورد دکتر خانلری می فرماید. ” برای تحقیق در وزن اشعار محلی به آثار و اسناد کتبی نمی توان اعتماد کرد و نیز می فرماید :نتیجه ای که در باره ترانه های محلی بدست می آوریم این است که وزن ترانه های عامیانه که اکنون متداول است نه هجایی است و نه عروضی بلکه مبنای وزن در آنها دو اصل است ، یکی کمیت هجاها (و این همان مبنای شعر رسمی فارسی است ) و دیگری تکیه . این دو اصل در ترانه ها هر دو با هم مورد اعتبار است و در یکدیگر تاثیر دارد.
در خواند ” دی بلال” زیر و بمی مصوتها و تکیه اهمیت فراوان دارد. دکتر نصراله امامی معتقد است : شعری که واژگان آن دارای مصوتهای بم است با حالات و وقار و ابهت و بیم و حراس سازگار بسیار دارد. از سوی دیگر کثرت مصوتهای زیر ،مناسب با شعری است که مضمون آن شکایت و ناله و یا نشاط و سر مستی است.
آری آواز و ابیات “دی بلال ” بدون استفاده از دستگاههای صوتی مدرن امروزی از لب دل سوختگانی شنیده می شود که با تمام وجود و با عشق خاص ادا می شوند. در این ابیات شادیها کمتر توصیف شده بل بیشتر شکایت از فراق یار یا بیم از حوادث نا خوشایند طبیعی دارد. از گرفتایهای روز مره روزگار شکوه دارد و مثل نی ،آن یار غار با آن ناله همیشه آشنا و دلنشین ِ غمین شاکی از جدایی همنوایی دارد . مرد بختیاری می داند همیشه کسانی خودی یا نا شناس در کمین هستند تا او را از اصل و تبار او دور کند و می داند که این سختی و تلاش جزئی از زندگی روز مره اوست که او را سر زنده نگه می دارد و مانند فولاد او را آب دیده تر می کند و از او موجودی شجاع و قوی می سازد . بنابر این برای دلِ تنهای خود این یاور همیشه تنها می خواند و خوش نی می سراید. همین تلاش است که فیلم سازان را از آن سر دنیا به منطقه بختیاری می کشاند وقتی فیلم خود را آماده می کنند از سفارت و کلانترا محل تایید نامه می گیرند که این فیلم واقعی است و از تخیلات بدور .
نغمه به یاد ماندنی دیگر ” داینی داینی “است که ضمن داشتن تمام خصوصیات نوع شعر یاد شده قبلی بر خلاف جو روحی حاکم بر آن که حزنآلود بوده ، بر اساس مقتضیات شعری که تقریباً وصف زیبایی معشوق است کمی شاد و ترب انگیز است . اوزان آن دلنشین و شیرین و آرام است که با اشعار عاشقان و آرامبخش مناسبت دارد .
می دانیم که یکی از قدیمی ترین هنرها که سابقه آن به ماقبل تاریخ می رسد آواز است . این آواز که شالوده آن شعر موزون است در شونات روز مره زندگی از آنهایی که با اَوراد و سحر به تسکین و در مان بیماریها می پرداختند گرفته تا کار جامعه عشایری از قبیل اشعاری که با کارهای مختلف سر و کار داشته ادامه پیدا کرده است . نیا کان ما قبل از کشف نظریه روانشانسان امروزی مبی بر موسیقی درمانی ، از شعر و موسیقی برای رام کردن و استفاده بهینه از حیوانات اهلی سود می بردند . هنگامی که مادران ما مشغول شیر دوشی بودند اشعار موزن و گوش نوازی را زمزمه می کردند که با پاشیدن شیر در ظرف آهنگ خاصی را بوجود می آورد تا گاو و گوسفند او از نظر روحی لذت ببرد و چند لحظه ای بدون درد سر درنگ نماید و از بیقراری بیزاری نماید تا دوشنده بتواند وظیفه خود را به انجام برساند .
در رابطه با تاثیر وزن سعدی می فرماید : اشتر ز شعر عرب در حالت است و طرب … بدین منظور دکتر خانلری می فرماید: “وزن امری حسی است و بیرون از ذهن کسی که آن را در می یابد وجود ندارد،وسیله ادراک وزن حواس است.
همتباران عزیز بیایید دست در دست هم دهیم به مهر و با فرهنگ کهن سال و دیر پای خود که ریشه ای بس غنی و قدیم دارد را در یابیم و همان گونه که سالیان دراز باز مانده تا به ما رسیده آن را حفظ کنیم . شنیده و خوانده ایم که هر روز مرگ لهجه و زبانی فرا می رسد خود به زود رس شدن این مرگ کمک نکنیم.