مقاله حاضر حاصل پژوهشی میدانی – اسنادی است که در استان لرستان ،پیرامون طب سنتی و ریشه های اساطیری آن صورت گرفته است. با در نظر گرفتن این اصل که اساطیر باور های کهن مبتنی بر اعتقادات دینی اند،الزام و فشار عناصر قدسی بر رویکردهای فردی و شکل گیری و تداوم صورت هایی از اندیشه های اسطوره محور را می توان در تک تک اجزاء و اعمال باورمندان مشاهده کرد که گاه این باورمندان ریشه های ذهنی اعمال عینی خود را نمی شناسند. هدف از این پژوهش تفکیک روش های درمان سنتی بر اساس باورهای اساطیری است که در پس آن ها قرار دارد.رویکرد روش شناختی در این مطالعه انسانشناختی بوده، به این معنا که با استفاده از روش های کیفی و ژرفایی و همچنین مطالعات اسنادی ،روش های مختلف درمان در طب سنتی منطقه مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش بیش از 30 بیماری و درمان های محلی در استان لرستان با توجه به اطلاعات به دست آمده از درمانگران محلی،دسته بندی و ریشه شناسی شده است. این دسته بندی و ریشه شناسی با توجه به اساطیر ایران باستان و کتب مذهبی زرتشتی از جمله اوستا،وندیداد و بندهش انجام شده است.نتایج پژوهش نشان داد در درجه اول درمانگران سنتی لرستان به دو دسته تقسیم میشوند: یک درمانگرانی با وجهه شمنیستی که توانایی ویژه (بهره) برای درمان بیماری دارند و دو گروهی که از طریق آموزش به درمان می پردازند. در درجه دوم : بیماری ها دارای یک منشاء غیر قدسی اند که از طریق عوامل شر به فرد منتقل می شوند، یا افراد در اثر انجام دادن عملی یا انجام ندادن آن دچار بیماری می شوند.در درجه سوم نیز نتایج پژوهش نشان داد، شیوه های درمان رایج در این استان در سه دسته قابل دسته بندی است،یک درمان هایی که موارد مشابه آن در اساطیر و کتب مذهبی وجود دارد. دو درمان هایی که به اندیشه ها و باورهای پیش زرتشتی بر می گردد. سه درمان هایی که جنبه تجربی یا علمی داشته و هیچ مبنای اساطیری ندارند.
طرح مساله
بیماری پدیده ای جسمی است که از دیر باز با باورها و اعتقادات دینی و اسطوره ای در آمیخته است.انسان اسطوره باور برای تبین موقعیت های گوناگون ناشناخته،ناگزیر هاله ای قدسی پیرامون وقایع کشیده به آن صورتی فرامادی می دهد. از آن رو که علت واقعی بسیاری از بیماری ها ناشناخته بوده ،تبین اسطوره ای با سرعت در بین عوام جای باز کرده، حتی در حوزه درمان نیز تاثیر آن را تحت تاثیر خود قرار داده است. در واقع مساله اصلی دست یافتن به پاسخ این سوال است که چگونه یک بیماری ( در ذهن اسطوره باور ) ایجاد شده و چگونه در مان می یابد؟ در همین راستا استان لرستان و خصوصا” شهر خرم آباد مورد بررسی قرار گرفت.
روش پژوهش
رویکرد انسانشناختی غالب در این پژوهش ما را واداشت که ابتدا وارد زمین تحقیق شویم . بنابریان ابتدا معروف ترین و سرشناس ترین درمانگران محلی شهر شناسایی شد. در رمحله بعد مصاحبه های زمانمند و سازمان یافته طراحی گردید و پس از مراجعه به افراد مذکور موضوع مورد کند وکاو قرار گرفت. این روش های ژرفایی در بخش تحلیل به صورت مداقه در متون زرتشتی و طبقه بندی آنها در گروه ها و دسته های مختلف و نهایتا” تحلیل داده ها و در بخش آخر مورد ارزیابی قرار گرفت
در مانگران
در استان لرستان درمانگران از احترام و اعتبار خاصی برخوردارند.
معمولاً هر درمانگر توان رفع یک بیماری یا چند بیماری خاص را دارد. بنابراین برای تمام موارد نمی توان به یک فرد واحد مراجعه کرد.
در مانگران لر به دو دسته تقسیم می شوند : الف- درمانگرانی که دارای بهره اند. ب- درمانگران تجربی
در مانگران دارای بهره، افرادی ویژه هستند که برای کسب در آمد درمان نمی کنند. آنها از طرق زیر به این قدرت در مانگری دست یافته اند:
الف) بچه گرازی را با یک دست خفه کرده اند و در حین خفه کردن کوه و سنگ و آب و سایر عناصر طبیعی را به شهادت گرفته اند که این عمل را به نیت درمان فلان بیماری خاص انجام می دهند
ب) مادرانشان یا مادر بزرگشان صاحب فرزند دو قلو شده است.
ج)در زمان حاملگی فرد به آن بیماری مبتلا شده ،بنابر این همان فرزند و فرزندان بعدی توان درمان آن بیماری را خواهند داشت.
د) در اثر ارتباط با پری و تسخیر آنها توان درمانگری در فرد ایجاد می شود( مربوط به درمانگران مرد).
ه) توارث ؛یعنی کسی که مادرش توان درمان دارد فرزندانش نیز این توانایی را خواهند داشت.
در مانگران صاحب بهره بیشتر به درمان بیماری هایی چون باتزبی ، درک ،زردی ،عقرب زدگی و مارگزیدگی می پردازند.
در مانگران گروه دوم از طریق تجربه و علاقه به درمان اقدام می کنند اما هرگز به درمان بیماری هایی که احتیاج به داشتن بهره اما فرد بهره دار ممکن است است نمی کنند.اما فرد بهره دار ممکن است به صورت تجربی نیز درمان انجام دهد.
بیماری ها
منشاء اصلی رخ دادن یک بیماری در ذهن مردم لرستان از دیر باز یک عنصر منفی و مخرب است. کمتر بیماری غیر قابل در مانی وجود دارد حتی برخی از بیماری ها مثل سرطان نیز از نظر درمانگران محلی قابل درمان است. اگر فردی در اثر بیماری بمیرد یا مشکلش حل نشود، درمانگر مورد عتاب قرار نمی گیرد خصوصا درمانگرانی که دارای بهره هستند. همه بیماری ها منشاء اهریمنی دارند و ممکن است به علت انجام دادن یا انجام ندادن عمل خاصی فرد دچار آن بیماری شود.
شیوه های درمان
شیوه های درمان به طور کلی و با توجه به نظریه جیمز فریرز در سه دسته قابل تقسیم بندی است
الف) درمان بر اساس اصل شباهت یا جادوی هومیوپاتیک
ب) درمان بر اساس شباهت یا جادوی مسری
ج) در مان بر مبنای تجربه و مشاهده
در اصل شباهت این قانون مطرح میشود که بیماری با تقلید از عامل ایجاد کننده یا حتی شباهت نامی در مان می شود:نمونه:
الف )استفاده از مهره سیاه برای از بین بردن شبح سیاه رنگ که در بختک به سراغ فرد می آید .
ب)پوشاندن لباس قرمز به بچه ای دچار سرخک شده است.
ج) خوردن پر سیاوشون یا گوشت کلاغ سیاه برای درمان سیاه سرفه
در اصل سرایت ذکر می شود اگر چیز های در تماس مدام با یکدیگر بوده اند ، هر چند این تماس قطع شود اما می توان از کاربرد درمانی آن سود برد نمونه ها:
الف ) ریختن آب دهان فرد دارای بهره در دهان فردی که دچار بیماری زردی شده است (درمانگر قبلا” دچار بیماری شده است).
ب). گذاشتن دست بر موضع درد و انتقال آن به درمانگر و خروج بیماری از بدن بیمار
ج) در آتش انداختن لباس فرد چشم شور برای رفع چشم زخم یا پیشگیری از ایجاد بیماری
تجربیات سنتی در درمان که تقریبا می تواند پایه شکلگیری نوعی درمانگری علمی باشد دراین استان بیشتر از دو نوع فوق رایج بوده است
الف ) درمان سرماخوردگی و پایین آوردن تب از طریق جوشانده ها یا مواد غذایی که باعث کاهش دمای بدن می شود
ب) درمان اسهال ازطریق مواد غذایی مانند دم کرده پوست انار که موجب یبوست می شود
ج) درمان مارگزیدگی از طریق بستن پارچه پیرامون موضع برای جلوگیری از انتشار سم در بدن یا خوراندن شیر به فرد مسموم
نتیجه گیری
درمانگری امری قدسی است همانگونه که اولین درمانگران نیز در اندیشه اساطیری ایرانیان افرادی مقدس بوده اند. مثلا” اولین درمانگر ثریت پدر جمشید بو د که قدرت درمانگریش را ازطریق اهوره مزدا دریافت کرد . بین فشردن گیاه هوم که هم جنبه آئینی داشته و هم جنبه درمانی در اساطیر ایرانی دارد و خفه کردن گراز که توسط برخی از درمانگران محلی لرستان انجام می شود نوعی ارتباط معنایی وجود دارد علی الخصوص که بین ایزد بهرام و گراز نیز رابطه وجو دارد.
منشاء و شکل گیری بیماری ها همچنانکه دراساطیر ایران باستان نیز اشاره شده از اهریمن سرچشمه گرفته است. در باورهای لری نیز بیماری صورتی منفی داشته و با یک منشاء شرورانه در ارتباط مستقیم است . به عبارتی هرچند برای یک بیماری دلایل خاصی مطرح می شود اما آن را عملی در حیطه قدرت شیطان می دانند نه نیروهای قدسی با چهره مثبت. برخی از شیوه های درمانی با نحوه درمان ذکر شده در متون زرتشتی مطابقت دارد یا بسیار شبیه آن می باشد. مثل شستشوی زخم با ادار حیوانات
برخی از باورهای مربوط به بیماری ها یا درمان آنها در متون و اعتقادات زرتشتی قابل پیگیری است مثل اعتقاد به پاک نگه داشتن عناصر چهارگانه طبیعی و اعتقاد به عدم استفاده از آب در هنگام قاعدگی برای پرهیز از آلودن آن.
برگرفته از: سایت انسان شناسی و فرهنگ