در خیابانهای بغداد قدم می زدم. خیابانهای شهری که داستان سند و باد و چهل دزد را به خود دیده،تمدنهای گوناگونی را در بستر خود پرورش داده ؛از سومری ها گرفته تا بابلی ها ،آشوری ها ،اکدی ها ،سریانی ها و… حاکمیت عباسیان را درک کرده،در و دیوارهای ن شاهد قتل و غارتهایی نیز بوده است از حمله مغول و حاکمیت عثمانی ها گرفته تا هواپیماهای میگ آمریکایی بر فراز آن…هتلهای پنج ستاره در کنار ویرانه های جنگ،ماشینهای مدل بالا در کنار گاری های فروشندگان دوره گرد، مغازه های طلا فروشی در کنار زنان گدای چمبره زده کنار پیاده رو هاو…همه و همه آفریننده سمفونی از تضاد است که یکسوی آن مرگ است و سوی دیگرش زندگی،یکسوی آن صلح و است و سوی دیگرش جنگ،یکسوی آن آبادانی ست و سوی دیگرش ویرانی،یکسوی آن “خود” است و سوی دیگرش “دیگری”…سفر به کشور عراق و آوردن سوغاتهای فرهنگی و دنیایی از دانسته ها ونگاهی متفاوت در فرآیندی میان “خود” و “دیگری ” یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی زندگیم بود.
“میزوبوتامیا” را در دست گرفته بودم.کتابی در باب آداب و رسوم در کشور عراق و یکی از مهمترین سوغاتهایی بود که می شد از آن سرزمین با خود به همراه داشت.صفحاتش را زیر رو می کردم.نا گهان تصویری از سفره هفت سین که خانواده ای عراقی گرد آن جمع شده بودند نظرم را جلب کرد.بی درنگ شروع به خواندن مقاله کردم.
«قدمت جشن نوروز در عراق را که آن را “عید الربیع “یا “نیروز “نامیده اند بیش ار 5 هزار سال دانسته اند . از دیر باز این عید یکی از نقاط اتحاد و یکپارچگی میان ادیان و اقوام متعدد در سرزمینی بوده که نام باستانی آن میزوبوتامیا یا بین النهرین است.سرزمینی که اقوام کرد و عرب و ترکمان و سریانی ها و صابئی ها و یزیدی ها و فیلی ها و مسیحیان نسطوری را در بطن خویش پرورش داده است.
این عید با اغاز بهار جشن گرفته می شود.روزی که خدای تموز آزاد شده و عشتار الهه ی آبادانی را بارور می سازد.در این روز خدای مردوک که بزرگ ایزدان مردم بین النهرین بوده است توسط بزرگ کاهنان از معبد خارج شده مورد تقدیس و ستایش قرار می گیرد.این عید باستانی ده روز به طول می انجامید ودر روز پایانی اسطوره ی آفرینش خوانده شده و سپس پادشاه گزارشی را از اوضاع مملکت خویش ارائه می داد و از خدای مردوک طلب آمرزش می نمود.در غروب آن روز گاو سفیدی را قربانی کرده و با خون آن زمین را آبیاری می نمودند.پس ازاپایان این جشن ده روزه ملی که همه طبقات اجتماعی در آن شریک بودند مردوک را به بابل می بردند و آن جا نیزطی مراسمی جداگانه حضورش را جشن می گرفتند. نام باستانی این عید در عراق “یومو نیشان” است که به معنای روز شکوفایی و تجدد است. ترکیب سفره هفت سین در عراق ماهی تازه بزرگ ،برنج،حنا،شکر،شمع و … است ترکیبی متفاوت که ضامن برکت و رحمت برای اهالی خانه است.»
کتاب رابستم.حالا مطمئن بودم آن مرزبندی های صارم و نفوذ پذیری که میان “خود” و “دیگری” بنا می کنیم آن چنان هم که باید از اعتبار برخوردار نیست.”خودی” که به نیروی برتر و “دیگری” در مقامی پست تر “خودی” که حق مدار و “دیگری” که دور از حقیقت است “خودی” که صاحب تمدن و “دیگری” که همجی و جاهلی می ماند “خودی” که با فرهنگ و “دیگر”ی که بربر نامیده می شود.همه ی ما انسان می مانیم و با ویژگی های فطری ،که فرهنگ لباس تازه ای بر آن تن می کند. لباسهایی با رنگ های متفاوت اما همه رنگ زندگی دارند .
فراتر از سفر و خواندن آن کتاب نگاه تازه ام ،مهمترین رویدادی بود که برایم رقم خورد.
برگرفته از: انسانشناسی و فرهنگ