سون هدین در بخش دیگری از گزارش خود به چگونگی فعالیت اقتصادی و حقوقی ویلیام ناکس دارسی اشاره می کند و سپس به معیشت و زیست انسانی مناطق جنوب ایران می پردازد: «در اوایل قرن بود که ویلیام ناکس دارسی استرالیایی که در پی کشف معادن بود، به منابع نفتی ایران بذل توجه کرد در 1901 میلادی از دولت ایران امتیازی بدست آورد که طبق آن حق انحصاری استخراج معادن نفت در سراسر کشور، به استثنای ایالات شمالی، به مدت شصت سال به او واگذار می شد. وی می بایست درازی آن مبلغ بیست هزار لیره به صورت نقد و بیست هزار لیره دیگر به صورت سهام بپردازد، و از این گذشته دولت ایران را به میزان 16% در سود خالص سهیم کند.
او عملیات حفاری اولیه خود را بدواً در ناحیه قصر شیرین آغاز کرد و صدها هزار لیره انگلیسی در این راه از کیسه خود پرداخت، بی آنکه موفقیتی کسب کند. آنگاه شرکت نفت برمه در این امر شریک شده اما حفاریها را به ناحیه مسجد سلیمان منتقل کرد. در آنجا نیز در آغاز نتیجه مجاهدتها کاملا منفی بود؛ سرانجام آنها درصدد برآمدند که از این کار چشم بپوشند تا اینکه ناگاه به یک منبع سرشار نفت برخوردند.»
سون هدین تنها سیاح خارجی بود که در هنگام عملیات حفاری دارسی، در آنجا حضور داشت و از نزدیک شاهد رنج ها و سختی های ناکس دارسی و همکار نیوزلندی او رینولدز بود: «مشکلاتی که در آن زمان می بایست با آنها دست و پنجه نرم می شد، عظیم و طاقت فرسا بود. این منطقه در دویست کیلومتری خلیج فارس، در ارتفاع ششصد متری قرار داشت و راه به جائی نمی برد. بختیاری ها که مالک آن خطه به شمار می آمدند همه چادرنشینان راهزنی بودند که خطری دائمی برای جان و مال خارجی ها بودند. گاه کار مزاحمت و سرکشی آنان به جایی می کشید که ناگزیر می شدند برای حمایت از کارکنان شرکت یک واحد سربازان هندی را به خدمت بگیرند. راهی صعب، پرخرج و خطرناک باید طی شود تا نیروی انسانی و ماشین در آن صحرای برهوت بکار افتد، مکانی که استخراج در آن مقرون به صرفه بود کشف گردد و صاحب امتیاز به صورت شرکت انگلیس و ایران در سال 1909 میلادی شکل قطعی به خود بگیرد.»
سوین هدین منابع نفتی ایران را دارای دو خصوصیت دانست: یکی برکت فراوان و دیگر آن که در ناحیه ای دورافتاده واقع شده بود. او مینویسد: «یک بار مدیر کل شرکت به نام جکس در این مورد در حضور من گفت، فقط کافیست که پیچ ها را یک بار بچرخانم، آن وقت نفت استخراجی به دو برابر افزایش خواهد یافت. اما چنین کاری نمی کنم، چون نمی توانم آن را در بازار جهانی بفروشم… دور افتادگی این ناحیه هم، از نظر انگلیسی ها به همین درجه حائز اهمیت بود. در دوره جنگ از راه زیرزمینی به هیچ وجه نمی شد به مسجد سلیمان دست یافت و دولت انگلیس هم ابداً فکر نمی کرد که از ناحیه خلیج فارس مورد حمله قرار گیرد. نیروی دریایی انگلیس به این نکته پی برد و دولت انگلیس به همین جهت قسمتی از سهام این شرکت را بدست آورد. اما ترکیب این موسسه را به عنوان شرکتی خصوصی برهم نزد. از نظر رقم بالای سودی هم که هرساله بین صاحبان سهام تقسیم می شد.
سهام این شرکت نفت از جمله مطلوب ترین اوراق بهادار بود. حسن دور افتادگی و پرت بودن این ناحیه نفت خیز در جنگ اول جهانی عملاً به اثبات رسید. برای آنکه نیروی دریایی انگلیس را از پایگاه نفتی خود خاورمیانه محروم کنند در برلین به سرگرد کلاین، که قبلا وابسته نظامی ما در تهران بود، مأموریت دادند که در لوله هایی که نفت را از مسجد سلیمان به آبادان واقع در خلیج فارس حمل می شود خرابکاری کند. چون طول این خط لوله دویست کیلومتر بود، در برلین چنین گمان می کردند که این لوله ها به آسانی آسیب پذیر باشند. اما عکس آن ثابت شد. نفوذ به این سرزمین بی راه در حالی که هر لحظه می بایست در خطر کشته شدن به دست عشایر بود، کاری سخت مشکل و جانفرسا بود. فقط یک گروه کوچک تجسس توانست در طول یک شب برای مدتی کوتاه به لوله های نفت دسترسی پیدا کند و مواد منفجره را بدان متصل سازد.
تا آنجا که من می دانم این انفجار به صورتی موفقیت آمیز عملی شد و مقدار زیادی نفت از خط لوله خارج شد. اما انفجار را مرمت کردند و این کار چندان تأثیر پردوامی نداشت و هیچ نمی شد گفت که کار سوخت رسانی به نیروی دریایی انگلیس در مخاطره افتاده باشد. چون اقدامات و کوشش های دیگر بدون ثمر بنظر رسید، آلمانی ها از طرح صرف نظر کردند. استخدام عشایر بختیاری برای نگهبانی از خط لوله نفت و پرداخت مبالغ گزافی به آنها، در برقراری امنیت سخت مؤثر افتاد. از آنجا که بختیاری ها فرمانروایان بلامنازع این منطقه بودند، می توانستند از هر خرابکاری در لوله ها مانع شوند . از دید هدین مشکلات نفت ایران در روزهای اول تنها به این مسئله محدود نمیشد: «نفت ایران نقطه ضعفی هم داشت، زیرا هرگاه در اروپا یا کشورهای مدیترانه برای فروش عرضه می شد ناگزیر عوارض ترعه سوئز هم بر قیمت آن افزوده می گردید.
چون این عوارض به نسبت هر تن دریافت می گردید، و رقم قابل ملاحظه ای هم بود، پس در محاسبه قیمت نفت رقم معتنابهی می شد. اما چون نفت عراق به طور مستقیم و به کمک لوله به بنادر مدیترانه می رسید و در همین مناطق به بازار عرضه می شد دیگر نفت ایران از عهده رقابت با آن بر نمی آمد. ولی در شرق ترعه سوئز بازار نفت ایران نفوذ و تفوق خود را داشت تا جایی که نفت آسیای شرقی برای رقابت با آن وارد میدان می شد. اما چون کشتی های جنگی به نفت ایران متکی بود شرکت نفت مشتری غول آسائی برای خود داشت که آن را از خطر ناشی از تزلزل بازار حفظ و حراست می کرد. شرکت نفت انگلیس و ایران در طول سال ها به یکی از عظیم ترین مؤسسات جهان بدل شده بود. سرمایه ثبت شده آن به بیست میلیون لیره انگلیسی بالغ می شد. از چاههای نفت مسجد سلیمان هر ساله میلیونها تن استخراج می شد.» ادامه دارد…