… گریه نکن خواهرم. در خانه ات درختی خواهد رویید و درخت هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت … و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت ها از باد خواهند پرسید: در راه که می آمدی سحر را ندیدی؟…!
… در این دنیا همه چیز دست خود آدم است، حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس. آدمیزاد می تواند اگر بخواهد کوه ها را جا به جا کند. می تواند آب ها را بخشکاند. می تواند چرخ و فلک را به هم بریزد. آدمیزاد حکایتی است. می تواند همه جور حکایتی باشد. حکایت شیرین، حکایت تلخ، حکایت زشت … و حکایت پهلوانی … بدن آدمیزاد شکننده است اما هیچ نیرویی در این دنیا به قدرت نیروی روحی او نمی رسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد…! (سووشون)
سیمین دانشور، نویسنده و مترجم برجسته ایران، پنجشنبه 18 اسفند 1390(8 مارس 2012) در سن 90 سالگی درگذشت. نقش و اهمیت سیمین دانشور و احترامی که شخصیت ادبی، دانشگاهی و علمی او در نزد همگان بر می انگیخت و برای وی تصویری زیبا و ستایش برانگیز در نزد بسیاری از مردمان عادی و نه لزوما آشنا با ادبیات و علوم ادبی در ایران ایجاد کرده بود، بسیار فراتر از آن بود که صرفا به مثابه «همسر جلال آل احمد» مطرح باشد. زندگی و کنار هم قرار گرفتن این دو نیز هرگز باعث نشد هیچ یک از آنها در اذهان عمومی چندان شخصیت دیگری را تحت تاثیر قرار دهند. نام سیمین برای بسیاری از ما مترداف با نام «سووشون» بود، رمانی که نه تنها با محبوبیتی عظیم در زبان فارسی برخوردار شد، بلکه با ترجمه به ده ها زبان دیگر ادبیات ایرانی معاصر را به جهانیان شناساند.
سیمین در روزی در گذشت که در سراسر جهان روز دفاع از حقوق و شخصیت زنان است و این امر، یه شکلی نمادین نقش و تاثیر او در شکل گیری شخثیت زنان جدید ایران را به ما یادآوری می کند. سیمین دانشور یکی از نخستین شخصیت های زنانه بود که با سیر حرفه ای ادبی و اجتماعی و علمی خود، توانست جایگاهی در خور زنان ایرانی را به وجود بیاورد: زنانی که از این پس و هر روز بیش از پیش، به عنوان انسان هایی همچون انسان های دیگر و اغلب پیشتاز تر از دیگران، در صف مقدم برای برخورداری از موقعیتی مستقل، آزاد و اندیشمندانه مطرح هستند و جامعه ناچار است آنها را به همین عنوان بپذیرد و نه صرفا در مقام و نقش هایی که تنها در وابستگی سببی یا نسبی آنها با مردان شناخته و تعریف شود؛ دختران و زنانی که با حضور گسترده خود برغم تمام مشکلات در تمامی عرصه های اجتماعی، علمی، ادبی، هنری، و… هر چه بیش از پیش نشان می دهند که حاضر به پذیرفتن سلطه مردانه در جهان کنونی و خشونت و بی عدالتی ها و بی رحمی های ناشی از آن که تمام موجودیت انسانی را به خطر انداخته است نیستند و در این راه آماده اند تا سنگین ترین بها را که این خشونت و سلطه به آنها وعده می دهد، بپذیرند.
سیمین تا آخرین لحظات حیات هرگز نخواست در نقش زنی «وابسته» به «دیگری» ، هر چند این دیگری برایش بسیار عزیز بود، قرار بگیرد و از طریق دیگری و دیگران شناخته شود. از این رو و افزون بر این به دلیل خدمات ارزنده وی به زبان فارسی، به ادبیات، دانش ادبی و اجتماعی و فرهنگی در کشور ما، جای آن دارد که نه فقط از نبود او در میان خود افسوس بخوریم ، بلکه وی و زندگی آرام اما پربارش را به مثابه الگویی برای دختران و زنانی که در پی ساختن ایران آینده هستند و بی شک نیز در این امر موفق خواهند بود، در پیش چشمان خویش قرار دهیم.
ناصر فکوهی
سایت انسانشناسی و فرهنگ anthropology.ir