من بنده آن دَمَم که ساقی گوید …

یک گوزن شمالی که گویا مشغول قدم زدن شبانه بوده، بدنبال بوی سکرآور سیب های رسیده درختان، وارد ویلایی در حومه گوتنبرگ میشود و بی درنگ به خوردن سیب های افتاده روی چمن و بالای درخت مشغول میشود. گوزن بدون توجه به ضرب المثل «کاه از خودت نبود، کاهدان که … » آنقدر سیب میخورد که مست و لایعقل همانجا در میان شاخه های درخت سیب گیر میکند و در زیر باران شدید به عالم هپروت میرود.

صاحب ویلا میگوید که گوزن های شمالی عاشق سیب های رسیده و تخمیر شده هستند چون الکل اندکی در آنها وجود دارد که گوزن را مست میکند. او گفت که وقتی گوزن را در آن حال دیده، چشمهای حیوان از فرط مستی سرخ شده بودند!

بالاخره کار به تلفن کردن به گروه امداد می کشد و در نهایت با بریدن درخت و به کمک جرثقیل میهمان ناخوانده را از درخت جدا می کنند. منتها طرف آنقدر مست بوده که همانجا روی چمن ولو میشود و شب را به سحر میرساند.

صاحب ویلا توصیه میکندکه سیب های افتاده زیر درخت خانه تان را همیشه جمع کنید تا بساط مستی گوزنها را در این فصل فراهم نکنید!

Bilder: gp.se

 

1 دیدگاه دربارهٔ «من بنده آن دَمَم که ساقی گوید …»

  1. با دورود
    می گویند این گوزن بدبخت بعد از بد مستی شب قبل با خواندن « مستی ام درد مرا، دیگه دوا نمی کنه» محل را ترک کرد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا