میرنوروز شاعر بزرگ لر در جایدر در لرستان (پل دختر) زاده شد و در دهلران چشم از جهان فرو بست . میرنوروز ازخاندان شاهوردی خان (آخرین اتابک لرستان) بوده است و شاه عباس خانواده شاهوردی خان را مورد هجوم قرار داد و او فرزندانش را از بین برد. از آنچه میرنوروز در باره تاریخ خود بیان می کند، شروع زندگی او در سال 1133 می داند و در عهد شاه طهماسب دوم همزمان با یورش افغان ها به اصفهان و ظهور نادر شاه افشار می زیسته است .
نو بهاری فصل گل اومام و دنیا چهار شمه سوری بیست و هشتم ماه
یکصد و سی و سه از بعد از هزاری بگذرد بر من به سختی روزگاری
در بیت زیر بر عهد قزلباش نیر اشاره دارد.
تن برهنه در بن غاری چو خفاش بهتره ز دیدن روی قزلباش
این بیت نیز بیان گر آن است که در پایان عهد شاه سلیمان صفوی شاهد زوال شاه صفوی بوده است .
تف د ری دس پتی ار کر شایی چه قرون شاسلیمو ناروایی
Tof da ri dasa pati ar k ore sai ce qerone sa selaymo narovai
میر نوروز در اشعار دوران نوجوانی و جوانی خود ، هرج و مرج دوران تاریک آن برهه از تاریخ کشور را در شعرهایش به تصویر کشیده است مربوط به اواخر عهد صفویه بوده که منجر به سلطه نادر افشار می شود
آغاز عصر صفوی در ایران را می توان دوره تغییر سبک و یا تغییری انحطاط ادبی در ایران دانست. در این دوره به علت شرایط اجتماعی ویژه خود ، شاعران و ادبای بسیاری از وطن کوچ کرده وبه سرزمین هایی چون هندوستان رفتند و سخن و سخنوری ویژه دربار بود و گذشته از شرایط حاکم عامه پسند شدن شعر و از بین رفتن جوهر ، عرفانی آن خصوصاً در مورد قالب و سبک غزل و پرداختن به مضامین کهن و پند و اندرز با استفاده از شاخصه هایی چون ایجاز، ایهام، کنایه، اشعار و غیره بود و بسیاری مضامین دیگر از این دست که به قول استاد دکتر سیروس شمسیا ، اغلب شاعران این سبک شاعران قهوه خانه ای بودند و به اصطلاح گویا، شعر از مدرسه به بازار آمده بود ناگفته نماند شاعران بزرگی چون صائب تبریزی ، وحشی بافقی ، هاتف اصفهانی ، محتشم کاشانی و دیگران نیز در این دوران حضور داشتند و سبک هندی را که برگرفته از شاعران قرن هشتم ، بویژه حافظ بود پی ریزی کرده و منشاء آفرینش آثاری جاودان شدند . .
(دکتر فتح اله شفیع زاده)
همچنان که یادآوری شد میرنوروز از خاندان شاهوردی خان آخرین اتابکان لرستان است و شاهوردی خان در سال 1006 هجری به فرمان شاه عباس اول صفوی کشته شدو فرزندان او نیز به فرمان شاه کشته شدند. یکی از زنان او که دختر سید مطلب مشعشعی (پدر سید مبارک معروف به الازرق) بود و در خانه پدر به سر می برد ، دو فرزند با هم به دنیا آورد که یکی را احمد (نوه میرنوروز) نامید و دیگری را نیدل یا ندل خواند .
گفته شده که شاه عباس دستور داد دو فرزند شاهوردیخان را به حضور او آوردند و از سرزمین های لرستان بزرگ مناطقی را به آنها بخشید و واگذار کرد، حکومت و ولایت دهلران به احمد و مناطق سیمره (دره شهر) به نیدل بخشیده شد .
آقای سید حمید جهان بخت در کتاب رند لرستان آورده است که آنچه از یافته های متفرقه مشخص است میرنوروز از اعقاب شاهوردیخان یکی از فرمانروایان قدیم لرستان است که ظاهراً 1006 ق به فرمان شاه عباس کشته شده است از زوایای ابیاتش بر می آید که وی در آواخر سلطنت صفویه و یا آغاز دوره افشاریه ، پا به جهان هستی می گذارد . استناد به شاه سلیمان صفوی در یکی از اشعار میر جهت روشن کردن مبدأ ، حیات وی فاقد صحت پایه است چرا که این بیت جزیی از ابیات دیگر است که میر صرفاً بخاطر لطیفه پردازی و نشان دادن قدمت و کهنکی اثاث البیت خود سروده است و هرگز نمی تواند تعیین کننده تولد او باشد . آنچه از آثار بافی مانده مشخص می گردد آن است که میر در دوره حیات خود رنج فراوان برده و سفرهای مختلفی داشته است پایه های شعر بر توحید ، عشق و معشوق مبتنی کرده و هر سه سبک خراسانی ، عراقی و هندی سروده داشته و به لحاظ شخصیتی دارای دوگانگی بارزی است . یعنی هم موحدی وارسته و هم رندی لا ابالی و عاشق پیشه است ، او هم چنین عاشق انسان و زیبایی است خواه صورت خوب یا سیرت پسندیده باشد
میرنوروز در مفردات خود به دوران هرج و مرج شاه وقت بارها اشاره کرده است .
بال بسته بردنم شانه بوینم شاه رته دسر غیز چاره ی زوینم
Bale basta bordenem sana beinem sa rata da sare ghayz caray zovinem
سختی و دشواری زندگی این عصر را بیان می دارد .
چرخ سرگردان زسرگردانی من باد بی سامان زبی سامانی من
خاطری کاین بار غم بروی نشستی گر ستونش بیستون بودی شکستی
ور کشیدی کوه کن این بار اندوه باد می بردش چو گرد از دامن کوه
تلخی و شیرینی ها در شعر میر نوروز موج می زند و بیشتر تحت تأثیر زمان خود است شاعر از توانایی ویژه ای برخورداراست، آوردن تشبیهات، استعارات، تلمیحات، در شعر میرنوروز گونه آن را به سیاق سبک خراسانی روشن تر می سازد. گذر میر به دیار لرستان و ایلام(دهلران) او را بیشتر می گوید که دلتنگ یار و دیار خویش باشد
خم هیسم د دیلرو دوس د کلاته xom hesem da delero dus da kelat
کس میا و کس مرو آخر صلاته kas meya o kas maro axer salata
ای دلی سی دیلرو هی میزنی زار Ay delay se delero hay mezani zar
یه تو نو یه دیلرو یه دیین یار Ya tono ya delero ya diyane yar
حمونی بلی رنجکی عسکری ساز hamonay bali renjelay askeri saz
بهتره زو شال و نال شهر شیراز betera zo sala nala sara siraz
از آنجا که در دیار پشتکوه و پیشکوه، مناطق ایلام و لرستان شاعری به این توانایی شعر و سخن منظوم نداشته است. میر مشهور دیار خود بوده و طبع سرشار او در خواندن و نوشتن باعث گشته هرکسی که شعری لری می شنیده واز روانی و بلاغت برخوردار بوده آن را به میرنوروز نسبت دهند.
دیگر اینکه در روزگار میر اهل کتاب و سواد که بتواند به قوت او شعر و سخنی موزون داشته باشند و به جد و هزل و هجو سخن بگوید کمتر در آن دیار به چشم می خورده است.
هرج و مرج دوره صفویه میر را سخنور و سالکی دوره گرد به مردمان دیار خود می شناساند سیر و سلوک در سفرها و زندگی میر او را دل مشغول دانایی و زیرکی خویش می کند و طبع والای او مردمان دیار خویش را مجذوب خود کرده تا آنجا که هر جد و هجوی و عشق و سخنی حکیمانه بود به میرنوروز نسبت می دادند.
چون میر، سعدی صفت، سفرهای زیادی داشته و قوت طبع او بر همگان سرزمین خود روشن بوده او را عاشقی می دانستند که سرسازگاری به آدم های خویش و همدلی خود را داشت.
مردمونه ی هل خو د رکرکونه mardemonay helle xu de rekrekona
ساوشو برز و بلن کولا رمونه sovaso barzo belen kula remona
میرنوروز ار عاقلی عقلت د سر هی mhnoruz ar aqeli aqlet de sar he
جایدر جایی تونی جای دگر هی jayeder jaye to ne jaye degar he
دیلرو پیره ی که خاک اولیویی delero piray ke xake oleyoi
لعنت بی وت بکنی دی وت نیوییlanat bi vet bakeni day wet neyoi
میر به دو گویش فارسی و لری شعر گفته است و تمام دیوان او را که بررسی می کنیم ابیات در قالب مثنوی هستند و دو وزن مشهور عروضی بر سخن منظوم او حاکم است
1) وزن= مفاعیلن، مفاعلین ، فعولن
بحر هزج مسدس محذوف
به نام آنکه حجت نامه اوست دوعالم جزر و مد خامه اوست
2) وزن فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن
بحر رمل مسدس سالم.
مه چنو تشنه ی تونم نه تشنه آو تشنه ایمه نشکنه صد جم برف آو
ma cheno teshnay tonem na teshneye aov teshnaima nshkena sad jome baraov
دیوان میرنوروز که شامل دو بخش از گویش فارسی و لری است. سرشار از آرایه ها و صناعات ادبی است. تشبیهات ، استعارات ، تلمیحات، ایهام، کنایه و . . . روشنی و قوتی به شعر میر بخشیده اند که گاه سخنان او به سبک خراسانی وگاه در باریک اندیشی به سبک هندی می گراید.
1- تشبیه:
دلکــــــم بی مونســـــه نسار الون delekam be munesa nesara alvan
برف کهنش و جا بی نو د سرش ون fe kones ve ja bi nu de seres van
2- استعاره:
سیف سور سرتلی خم سیت هلاکم sefe sore ssartale xom sit helakem
نه دسم وت می رسه نه چو گلاکم na dasam vet merasa na cu gelakem
چــــش سیی د دم حونه زم و نشـــیس cas seya da dome hona zam o veses
خوش دونیس کاری زمه هی می گریویس xos dones kari zama hay megereves
3- تلمیح:
طلبکاران ید بیضا نمودند خبر در وادی لاهو گشودند.
مثنویات میر عشق وعرفان ودرویشی و مناجات با خداست
یگانه پرستی:
به نام آنکه حجت نامه اوست- دو عالم جزر و مد خامه اوست
خدای شش جهت جز یک خدا نیست- همه جا هست اما هیج جا نیست
مبرا از خمار و خواب و از خور- ز جا و از جهت، از جسم و جوهر
همه هستی دلیل هستی اوست- همه هستی خمار مستی اوست
منزه از چه و از چون و از چند ز فرزند و ز مانند وز پیوند. . . .
1- به خلوت خانه های بیت معمور نشسته قاصرات الطرف ممهور
در یک بررسی از دیوان میر در می یابیم که تمام ساختارهای شعری که این سخنور توانا را از عصر خود ویژه ساخته و از روزگاران خویش پند و عبرت گرفته است و موضوعاتی چون عشق، جوانی و شور و عرفان، حکمت و دانایی و پیری و ناامیدی ، مدح و ستایش ، هجو و هزل را در سیاق کلام میر به استورای می بینیم.
در تاریخ معاصر موسیقی دیار لرستان پیشکوه و پشتکوه ایلام، غنی ترین ملودی ها و آوازهای لری با مفردات میر بیشتر همخوان بوده اند ، گاه در آوازهایی چون علیدوسی (الیسونه )، ساریخوانی(مویه) (مووه) ، عزیز بیگی و در ترانه ها و ملودیهای ضربی و ریتمیک موسیقی دانان ، پر بارترین معانی را در آنها می یابیم.
نگارنده سالهاست که در جستجوی جمع آوری آواها و ملودی های لکی و لری در تلاش هستم و از اشعار میرنوروز برای ساخت ترانه های لری با آثار خویش بهره جسته ام و سعی بر آن داشته ام که به شیوه ای جدید و نو مفردات عاشقانه و تغزلی میرنوروز را در آثارم جای دهم.
روانی شعر میرنوروز باعث گشته که خوانندگان موسیقی های لری در دیار لرستان مفردات میر را در آوازهای علیدوسی، عزیز بیگی و ساریخوانی به کار گیرند و بر غنایی آواهای محلی خود بیفزایند.
زنده یاد رضا سقایی شاه آواز و ترانه های لری آنچنان با اشعار میر سوز و گدازی به نوای خود داده که سوز او را در آوازی چون عزیز بیگی با بیت مشهور زیر از میر می شنویم: ای دلی سی دیلرو هی میزنی زار یه تونو یه دیلرو یه دیین یار
کریم منصوری
یادداشت نامه
——————————————-
1- علی محمد ساکی (بررسی احوال میرنوروز)
2- ترانه های میرنوروز کرم علی رضایی
درود وسلام بر دوست عزیزم هنرمند نامی انسان مخلص خوشنویس باکلاس کریم منصوری
با سلام وعرض ادب به پیشگاه همه ی همولایتی های ارجمند وفرهیخته ام.
عزیزان این سایت پربارتان را دیدم. ولذت بردم از کارهای تحقیقی که در حال انجام است بسیار بر خود بالیدم امیدوارم آقای کریم منصوری( در قدیم فقط یک اقای کریم منصوری می شناختم !به گمانم حقوقدان بوده باشد!!؟) این کار جمع آوری را که وعده داده اند.به انجام برسانند.
از نویسنده این مطلب بپرسید پس از چاپی که مرحوم غضنفری (خیلی ناقص ودست وپاچه شکسته خدا بیامرزاد باز جای تجلیل است ) از دیوان میرنوروز در یک کتاب که حقا شایسته ی تنها شاعر بر جسته ی لرستانی(ونه لکی) نبود .تا کنون دیگر چاپی منقح از دیوان این شاعر دردسترس هست ؟وآیا اصولا میر دارای آثار مکتوب هست؟ یا فقط آثارش افواهی است
پایدار باشید