اصل و اساس ادبیات و موسیقی هرملتی مرهون ادبیات عامه و موسیقی فولکلور آن ملت است! موسیقی و ادبیاتی که سینه به سینه روایت شده تا ما انسان های مدرن امروز میراث خوارش باشیم و باید بدانیم این گنج و میراث گرانبها نباید در سینه ها دفن بشود و در خانه سالمندان و پستوی خانه ها از یادمان برود.
سرزمین ما ایران جای جایش سینه هاست سرشار ترانه و سرود، قصه و مَتَل و حکایت، پند و اندرز. فقط کافیست دل به این ترانه ها بدهی تا خیلی چیزها از یادت نرود اصلا تا خیلی چیزها که سال ها و شاید هم قرن هاست که با تو بوده یادت بیاید.
در این سطور قصدم پرداختن به ادبیات عامه(برزگری، بلال) قوم بختیاری ست.
بختیاری ها و بهتر بگویم لر بزرگ برای تمام احوال خود نغمه و ترانه و قصه دارند! وقتی غُصه دارند چنان این نغمه ها شکل حزن آلودی به خود می گیرد که هر انسانی را به گریه وامیدارد! چه برسد به انسان هایی که این نغمه ها با جانشان اجین شده. و وقتی موسم شادی ست چنان شوری به خود می گیرد که تنها باید در چرخش دستمال های زنانش یا شور چوب بازی مردانش ببینی.
قوم بختیاری برای بیشتر مراسمات، حالات روحی، و موقعیت های خود نغمه و سرود دارند و شادی و دل تنگی هاشان را کلمه میکنند و زیر آواز میزنند تا با هم در این اتفاق ها شریک شوند. برزگری شکل همین ترانه هاست! گاه همان حرف زدن معمول در بین کارگران مزرعه است:
میر مات جار ازِنه هُی پَر کلوری
خوشه چین بافنه بُورد په مر تو کوری؟
جاهلی و کاملی مندن به مزارگه
داد و بیداداِکنن نَمندیم به وارگه
که همان حرف های معمول برزگران در مورد سختی کار یا دیگر مسائل کاریست. اما گاه برزگران به دیگر مسائل نیز در ترانه هایشان دل می دهند! برزگری که از معشوق خود دور است او به سردسیر و معشوق به گرمسیر و یا برعکس:
زهر مارُم با نون و گندم نُو
یار خُم به گرمسیر ناشتا زنه دُو
زهر مارُم با نون و گندم و ماس
یار خُم به گرمسیر ناشتا زَنه داس
گاه این گفتگوی عاشقانه هنگامی رخ می دهد که عاشق و معشوق دوش به دوش هم داس میکشند و در گوش هم ترانه ها را پچ پچ میکنند:
زهر مارم با اُوی که تو یاری/ قَد تو باریکه تاب مشک نداری
گاه این ترانه ها شکل دغدغه و نارضایتی دروگر را بیان میکند حالا میخواهد از ارباب باشد یا از اسبی که باب میل صاحبش نیست:
ملک میر مالِس ممیر دیم کالس فراوون
برزگر تُم بس نریید! نه به مو چه تووون
رگ رگی رگ منار داک داره به تاراز
مونه بور کُور میار به چنت کُنم ناز
گاه هنگامی که محصول درو را جمع کرده اند و در جا خرمن با جِنگل (jengel) زیر بافه ها می زنند لحن و بیان شکل متفاوت تری به خود میگیرد، کلمات را انگار با جِنگل زیرشان می زنند. شکل ادای ترانه هایی که در این موقع ها خوانده می شود شور دارد، هیجان دارد!
هی پری و هی پری و هی پری نال طلا و میخ زری
هی هی هی هی …….
هی بنال و هی بنال و بنال ،حولس بکن رو به مال
و گاه چنان در در خرمن گاه بر اثر کار خسته می شوند که کلمات و ترانه ها هم حال آنها را حکایت می کند:
درو مرگه که هوله مرگ مرگون/ زدست کَه کشی مشکل برم جون
اما تا یادم نرفته بگویم که انگار بلال و برزگری خویش آوندی باهم دارند:
خوت بلند فُرمت کوتاه شولارت سَر گل/ پستونات اُو اِکنن برد سرَ گِل
یا
به بلندی منشین منیر به دینم/ زِ قهری همسایتون تئیت نی نشینم
یا
آه دلم رو بِگر کوه دلانه/ تی سی و می سیا خالک طلانه
یا
بلال بلال بلال بلالم/ دُر بیُوبه گرمسیر بِکُن حلالم
یا
کَن کَن مالا دلم ره وا باسون/ مو چَندی وا سر زنم جا واگه هاسون
که باز در همین بلال ها هم دغدغه های اجتماعی و عاطفی شان مشهود است:
کاشکی مُو بیدم ره دار قله تُل
باج ره نه گِریدم، بوسی ز لُو گُل
کاشکی مُو بیدم مرغ مِنه هوشت
اِ چیدم هیرده برنج زیر بال کُوشت
گاه این سرودها شکل شادی و جشن و عروسی به خود می گیرد و خواند می شود:
بیو بریمس بیو بریمس تا کُنار مام زرد
دست و پامونه حنا رشته ، پر پامون خار زرد
بیو بریمس بیو بریمس تا کنار حیدری
دست و پامون حنا رشته اشکنیم انگشتری
سرود در وصف قهرمانان ایل و ستایش خان و دلاور مردی ها هم در بختیاری ها رایج است هنگامی که یَل ایل زخم میخورد هنگام ماتم ایل است و هنگام شادی خان یا یَل ایل شادی طایفه هم هست! روحیه رزم آوری و دفاع از سرزمین و وطن! گاه ناموس و گاه دین خدا و شریعتشان همیشه نزد بختیاری ها از جایگاهی ویژه ای برخوردار بوده است. کافی ست به نوع لباس پوشیدن فوم بختیاری دقت کنیم تا این روحیه را دریابیم! اکثر طایفه و تیره های بختیاری در مورد خوانین خود این سروده ها را سروده اند. حال به خواندن چندی از این سرودها می پردازیم:
مون بور دینت بُورا چپ چپ زِ یالت/ مین زینت مخمله مهراب شوارت
مون بور دس اِزنه وُر مِن خینم/ خیور گپ کنین سی جانشینم
صد سوار زِ قله تُل ری کرده وا پشت/ آ جواد وا سر زنه مهراب کی کشت
کاغذی پاکت گِرُم به شهر شوشتر/ تقاص خینت گِره خان کلونتر
سگ لویینه زین کنین بور به یدکس/ جنگ وند سردار اسعد ریم به کمکس
هالو زال خُو اِگُوه وَس بگِرین گوش/ اسباتونه زین کنین خوتون یراق پوش
لامردون فرش کنین زِ گل خشخاش/ مگوینس نامدار لره ! بگوینس قزلباش
داوود مالکی
داوود نمونه یه بختیاری اصیله که بهترین کلمات از زبونش جاری میشه. عالی بود، ایول داوود جان! خسته نباشی.