در لرستان توتمیسم وجود ندارد

لرستان، به عنوان مسکن اقوام لُر از ديرباز شامل بخش گسترده اي از غرب و جنوب غربي سرزمين ايران مي شود، اما طوايف ساکن در لرستان امروزي و نيز برخي طايفه هاي ايل بختياري در گزينش نام گروهي خود، بيش از ديگر شاخه هاي اقوام لر کوچک و بزرگ بر اين سيستم نامگذاري تاکيد داشته اند که از پسوند «ون» استفاده کنند که در قرائت جديد و شناسنامه اي فارسي به صورت «وند» ثبت شده است.

نقدي بر «تجلی باورهای کهن در ریشه‌شناسی ایلات لر»

برای دریافت متن کامل این نقد بر این پیوند کلیک کنید: ilvand.doc

نوشته زیر گزیده ای از این نقد است به قلم ابراهیم خدایی

بديهي است با در نظرداشتن چنان تعاريف و ويژگي هايي از توتميسم و مقايسه آن با فرهنگ مردم لُر منظور نگارنده مقاله «بازتاب توتم باوري کاسيان در نام گذاري ايل وندهاي لرستان» نمي تواند وجود توتميسم و حتي نوعي از توتميسم در لرستان باشد. گرچه از عنوان مقاله نيز چنين بر مي آيد که وي فقط در پي «بازتاب» توتم باوري نياکان باستاني لرها در نام هاي گروهي ايشان است، در فرازهايي چنين ادعايي مطرح کرده که توتميسم در فرهنگ لرها به چشم مي خورد.

در فرهنگ لري موارد متعددي از حرمت و اعتقاد به برخي جانوران، گياهان و درختان يافت مي شود اما هيچ کدام با تعاريف توتميسم همخواني ندارد. اگر در منطقه اي از لرستان درخت مقدسي وجود دارد که سخت مورد حرمت مردم منطقه است، اين مساله با توتميسم که همواره طي آن گروهي از انسان ها هويت و هستي جمعي خود را وابسته به آن درخت يا جانور مي دانند و خود را از مردم مجاور که توتمي ديگر دارند متفاوت مي دانند تفاوت بسيار دارد.

اگر در برخي مناطق لرستان چند اصله درخت بلوط، چنار و… مقدس پنداشته مي شوند، منشأ تابو هستند (نبايد آن ها را قطع کرد يا بدان آسيب رساند) اما چنين نيست که درخت بلوط توتم فلان طايفه خاص باشد و اهل آن طايفه خود را به واسطه وابستگي به درخت بلوط از ديگران متمايز بدانند.

همچنين اگر در مذهب يک طايفه خوردن گوشت جانوري همچون بز يا خروس و.. حرمت دارد اين هم ارتباطي با توتميسم ندارد، چنانکه حرمت گوشت گاو در ميان هندوان يا حرام بودن گوشت جانوران درّنده و.. در اسلام ربطي به توتميسم ندارد.

به عبارت ديگر اگر طايفه اي گوشت خروس را حرام بداند، احيانا نام طايفه هم خروس باشد و اهالي آن طايفه خود را به واسطه رابطه خاصي که با جانور خروس دارند يک گروه بدانند و از گروه مجاور متمايز شوند آن گاه مي توانستيم از توتميسم سخن بگوئيم، حال ممکن است طايفه فرضي خروس برون همسر و مادر تبار هم نباشد و مذهبي داشته باشد که ارتباطي با خروس نداشته باشد، حتي ممکن اين طايفه آئين و مناسکي در اين ارتباط نداشته باشد اما همين آگاهي از رابطه خاص اهالي طايفه با خروس که آنها را از طايفه مجاور که با جانور ديگري ارتباط خاص دارند متمايز مي کند، مقوم اين ادعاست که در جامعه مورد نظر توتميسم وجود دارد.

اما آنچه فتح الهي زير عنوان «قدسي انگاري جانوران و نباتات در فرهنگ بشر» (ص 108) آورده است منشأ اين ابهام است که آيا وي توتم باوري را مساوي هرگونه قدسي انگاري جانوران و گياهان مي داند يا خير؟!

در هر صورت مقدس يا محترم پنداشتن برخي جانداران و مخصوصا درختان و گياهان در ايران و لرستان کنوني هم وجود دارد اما چنانکه ديديم هرگونه برخوردي ميان باورهاي انسان و طبيعت نمي تواند با توتميسم يکي پنداشته شود.

در جدولي که در مقاله مذکور (صفحه 122) درج شده است به تقسيم بندي «اسامي توتمي» به «اسامي توتمي کهن» و «اسامي توتمي دوره اسلامي» و «اسامي توتمي متأخر» پرداخته که ظاهرا ابداع خود نگارنده است.

وي در توضيح جدول مذکور آورده است: «با نفوذ افکار اسلامي، تمايلات شيعي و ارادت خاص زاگرس نشينان به امامان اهل بيت، شاهد تحول اسامي ايل وندها منتسب به نام بزرگان دين، به ويژه انبياء عظام و ائمه اطهار مي باشيم… البته صدور حکم کلي و قطعي درباره وجه تسميه بسياري از ايل ها به ويژه ايل هاي منسوب به دوره اسلامي در اقتباس از نام انبياء و امامان دشوار مي نمايد. چه بسا اين اسم ها مقتبس از نام بزرگان قبايل خود نيز باشند که ممکن است فقط تشابه اسمي باعث اين خلط شده باشد»

اما در حقيقت آنچه باعث اين خلط شده است سهل انگاري نويسنده و تحميل اين پيش فرض وي به واقعيت است که ريشه اصلي نام ايل وند ها لاجرم به باورهاي مذهبي بر مي گردد که ظاهرا وي به همه آنها (از اعتقاد به جانوران و گياهان گرفته تا اعتقاد به انبياء و ائمه  عنوان «توتميسم» مي دهد و لذا از «اسامي توتمي کهن» و «اسامي توتمي دوره اسلامي» و «اسامي توتمي متأخر» سخن به ميان مي آورد!

ظاهرا نگارنده با غرق شدن در استناد به برخي متفکران قرن نوزدهم و هجدهمي اروپا، «ميدان تحقيق» خويش را به کلي فراموش کرده، وگرنه اين پنداره که نام هايي چون حسنوند، اسماعيل وند، موسي وند و.. به ائمه يا پيامبران بر مي گردد بيش از هر چيز براي خود اهالي اين طوايف و تيره هاي عشاير لرستان شگفت انگيز است.

از اين عبارات مقاله فتح الهي که پيشتر ذکر شد: «اين عقيده که هيچ خرافه اي از خرافات عصر قديم نيست که رنگي از آن در زندگي امروز افراد کره زمين وجود نداشته باشد … شايد اقوام لر نيز همچون ديگر گروه هاي انسان عهد باستان مرحله پرستش مظاهر طبيعت و توتم باوري را از سر گذرانده باشد» مشخص نيست که بالاخره وي قصد دارد از علت به معلول برسد و يا برعکس! آيا وي وجود توتميسم در لرستان باستان را اثبات شده مي داند و مي خواهد بازتاب آن در لرستان کنوني را نشان دهد و يا برعکس، توتميسم را در لرستان کنوني قابل مشاهده دانسته و احتمال مي دهد ريشه در فرهنگ روزگار کهن داشته باشد؟

در هر صورت وي نه مدارکي از وجود توتميسم در ميان لرها ارائه کرده است و نه در ميان اقوام باستاني منطقه، گرچه زير عنوان «مستندات باستان شناختي و توتم باوري کاسيان» کوشيده است وجود نقوش برخي حيوانات و گياهان در آثار مفرغي باستاني را سندي براي وجود توتميسم بداند، اما…

برگرفته از: loor.ir

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا