حرکت توده های عرب به کدام سو میباشد؟

آیا خیزش توده های عرب به بلوغ سیاسی خود رسیده است؟

قبل از هر چیز باید بدانیم که انسان پدیده ای ست پیچیده، چند بعدی و در مواردی غیرقابل تعریف و پیش بینی. این تعریف شامل جوامع بشری هم میشود. مشخصه فوق کار تحلیل را در بعضی موارد به پیش بینی و حدس و گمان و در مواردی به سناریو سازی می کشاند. دراین نوشتار پیش از آنکه به تبیین و نتیجه رجوع کنیم، به طرح چند سئوال می پردازم چرا که هر سئوالی خود نیز میتواند بخشی از جواب باشد.

سئوالها:

در تعاریف کلاسیک حرکت های اجتماعی، چه تلقی و قرائتی از حرکت های اعتراضی اخیر در خاورمیانه داریم؟

– این حرکات مدنی و حقوق بشری است، شورش و عصیان عمومی است، طبقاتی و ساختارشکنانه است و یا دمکراتیک و سوسیالیستی؟

– این حرکات ناسیونالیسی و منطقه ای ست، مذهبی یا لائیسیم و سکولاریستی ست؟

– در پی حفط کرامت انسانی و حقوق بشری ست یا انقلابی است که سر از ارتجاع در می آورد؟

– آیا تنها حاصل شکستن بغض اجتماعی- تاریخی ست که در نهایت همان مسیر تکراری دیگر حرکتهای اعتراضی منطقه (از جمله ایران) بر علیه دیکتاتوری را خواهد رفت که یعنی « تخریب» و نداشتن بدیلی برای «اثبات» آن؟

– آیا حکومت های خودکامه وتوتالیتر 30 ساله را با یک هفته و اندی اعتراض عمومی خود جوش میتوان به عقب نشاند و ساقط کرد و بالفرض برچیده شدن بساط دیکتاتور، دیکتاتوری از منظقه رخت خواهد بست؟

– آیا سرکوب قرون وسطایی دیکتاتورها در کشورهای منطقه به اپوزیسیون رادیکال و پیشگام مردمی توان خودنمایی و رشد را داده است؟

– جایگاه اسلام سیاسی و عملیات انتحاری در بوجود آوردن ناآرامی و عدم امنیت کدام است. همچنین جایگاه ارتش و پلیس امنیتی و نیروهای اجیرشده و لباس شخصی ها در سرکوب اعتراضات مردم.

– نقش دوگانه و ریاکارانه و غیر دمکراتیک غرب (فرانسه حاضر به فرستادن نیروی پلیس ضد شورش به تونس برای نجات بن علی) و آمریکا در این بحران چیست؟

– نقش ضعیف و بیرنگ زنان عرب در تظاهرات تونس و مصر را چگونه می توان ارزیابی کرد؟ و کلام آخر اینکه دولت ایران و مردم وجنبش اعتراضی این سامانه در کجا ایستاده اند، در صورت غالب شدن مردم منطقه بر سرنوشت خویش، موقعیت اسرائیل در خاورمیانه چه خواهد شد؟

جواب صریح و شفاف به سئولات کلیدی فوق بسیار مشکل و در بعضی موارد غیرممکن خواهد بود. اما سئوالات فوق به مخاطبین این فرصت را خواهد داد تا با ترکیب و ترسیم سئوالات بالا، در یک رابطه دینامیک و یا دیالیکتی به جوابهای نه چندان دور از واقعیت دست بابند.

جهت پی گیری حرکت و نتایج حاصله از آن باید به سه فاکتور دینامیک یعنی مردم، اپوزیسیون و حکومت اشاره کرد. چنانچه سه فاکتور فوق با نگاهی آسیب شناسانه آنالیز و بررسی گردد، شاید به تبیین وتحلیلی واقعی از بحران خاورمیانه خواهیم رسید. البته با توجه به دانش ناکافی این قلم، در این نوشتار هیچ ادعایی نخواهم کرد.

مردم – در مصر 20% از مردم شهرنشین و 45% از آنها که در روستاها زندگی میکنند زیر خط فقر قرار دارند. 65% از جمعیت مصر را جوانان زیر 30 سال تشکیل میدهند. بدلیل «استبداد شرقی» و تمرکز تمام عیار منابع اقتصادی و کنترل منابع اطلاعاتی فرهنگی در طول تاریخ، راه گسترش و فرایند مدرنیزاسیون و توسعه سیاسی در این جوامع بسیار کمرنگ و محدود است.

نسل میانسال کشور هم بدلیل سرکوب تمام عیار در دراز مدت، اعتماد به نفس خود را از دست داده و برای اجرای سنت های مبارزاتی و رادیکال و مشارکت عمومی برای آزادی، عدالت و استقلال توانی در خود نمی بیند.

دولت ها – به شدت پوسیده و قرون وسطایی ست. نظام ها ظاهرا جمهوری ولی در عمل موروثی ست. فساد مالی و عدم مدیریت در تمام سطوح دیده میشود. نظام ها لائیک، ناسیونالیستی کور و غالبا دنباله رو سیاست های غرب و بخصوص آمریکا هستند. اکثر رژیم های منطقه پلیسی، نظامی- امنیتی و بحران مشروعیت و ناکارآمدی ویژگی تمام این دولت هاست.

اپوزیسیون – همانطور که گفته شد، بدلیل سرکوب، آپوزیسیون مستقل مردمی و رادیکال که دارای احزاب و سندیکا و جنبش های کارگری- دانشجویی و غیره باشد ابدا وجود ندارد. طبقه میانحال و متوسط که نقش بالنده ای در تمام انقلابات جهان دارد در این منطقه شکل اصولی به خود نگرفته است.

عامل اصلی و تعیین کننده در خیزش عمومی منطقه خاورمیانه را جوانان و نسل جدید عرب با « انقلاب تکنولوژیک» یا به عبارتی «انقلاب اینترنتی» خود بوجود آورده اند. ظهور رسانه تصویری قوی «الجزیره» در شکستن مونوپل خبری بی بی سی در منطقه بسیار کارساز بوده است. افزایش تصاعدی کاربران اینترنتی، وبلاگ نویس ها، تلفن های همراه و پیام رسانی از طریق آن. بسیج عمومی و سارماندهی از طریق «فیس بوک» و رد و بدل کردن اخبار و فیلم ها در «یو توب» انقلاب رسانه ای را دامن زده و اخبار پاستوریزه شده کانال های دولتی حکام عرب را کاملا بایکوت کرده است.

خود سوزی محمد بوعزیزی در تونس، دانشجوی بیکاری که گاری میوه فروشی اش به علت نداشتن مجوز کار مصادر شد و پلیس زن تونسی در انظار عمومی سیلی به گوش این دانشجو زد. قتل خالد سعید در مصر، تاجر جوانی در شهر اسکندریه که 10 ژوئن به خاطر امتناع از پرداخت پول به دو مامور مصری در یک کافی نت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در اثر جراحات وارده جان سپرد جرقه های ست که حوادث اخیر خاورمیانه را در پی داشته است.

دو خبر فوق در رسانه های مجازی مصر و تونس و بسیج عمومی و تاثیر اعجاز آمیز این رسانه ها ما را به یاد زنده یاد ندا آقا سلطان می اندازد که رسانه ای شدن قتل او کانالیزتاتوری در جنبش سال 1388 کشور خودمان شده بود.

در اینجا جهت اطلاعت بیشتر و نقش سازنده و فراگیر اینترنت در خیزش مردم مصر از فعالین اینترنتی یاد میشود. وائل عباس که او را پدرخوانده وبلاگ ویسان مصری می نامند. او در سال 2002 وبلاگ نویسی را آغاز و اکنون به عنوان مشهورترین مبارز اینترنتی مصر به شمار میرود. او اینترنت را تنها رسانه انقلابی مصر می داند. شهناز السلام که بصور مداوم و با ذکر دقیق ترین جزئیات، اعتراضات مصر را در «تویتر» باز تاب می نماید. روضه احمد از شبکه عربی حقوق بشر و وکیل فعال جهت آزادی بلاگرهای زندانی می باشد. احمد ماهر پایه گذار جنبش دانشجویی ششم آپریل توسط یک صفحه «فیس بوک» است. او می گوید در فیس بوک را گریز از گاز اشک آور و تانک وجود دارد.

آنچه در حال حاضر ما نظاره گر آن هستیم رنسانس و بیداری در نسل جوان خاورمیانه است که دارد شعله میکشد. ترس و وحشت مردم از حکومتها در حال فروریختن است. ناراضیان خاموش دیروز، امروز به صحنه آمده اند و موازنه قدرت به نفع مخالفین حکومت ها در این منطقه پرآشوب در حال تغییر است. حاکمین خودکامه در آخرین فرصت وعده اصلاحات میدهند. علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن قول داده که در انتخابات 2013 شرکت نکند و حکومت را به پسرش واگذار نخواهد کرد. حسنی مبارک هم چیزی در همین مایه ها گفته است. پادشاه اردن کابینه را منحل کرده و دولت جدید قول اصلاحات سیاسی میدهد. حتی در آذربایجان، حیدر علی اف رئیس جمهور دیکتاتور این کشور به وزارت خانه ها دستور داده تا بدرفتاری با مردم نکنند و حقوق دولتی بازنشستگان را در موعد مقرر پرداخت نمایند.

تحولات پرشتاب، غیرمنتظره و اعجاز برانگیزی که از کشور تونس آغاز شد، به مصر، الجزایر، اردن و یمن سرایت کرد و در نهایت کل خاورمیانه را مستقیم و یا غیر مستقیم در برخواهد گرفت.

کلام آخر اینکه نتایج جنبش عمومی اعراب هرچه باشد دو اکتور قوی، یعنی ارتش و بنیادگرایی اسلامی در صحنه قلمرو عمومی و دولت نقشی پر رنگ خواهند داشت. بدون شک پیروزی و خیزش مردم منطقه، تقویت کننده روحیه مبارزاتی مردم ایران خواهد شد و اعتماد به نفس آنها را بالا خواهد برد. همانطور که حضور میلیونی خرداد 88 در سونامی اخیر دنیای عرب بی تاثیر نمی باشد.

به امید آزادی، آگاهی، برابری و حاکمیت مردم بر سرنوشتشان.

غلام زیلایی

2011-02-04

1 دیدگاه دربارهٔ «حرکت توده های عرب به کدام سو میباشد؟»

  1. khabgard 49

    با سلام به آقای زیلائی

    مطالب ارائه شده توسط شما بسیار قابل تامل و تفکر میباشد ،فقط یک مورد کوچک مبهم باقی میماند که آنهم اینکه آیا واقعاً خود مردم به این نتایج رسیده اند یا اینکه به مانند انقلاب ایران تمامی این تفکرات نشئت گرفته از جایی دیگر و برای مقصودی دیگر میباشد و همانند بسیاری از انقلابها و تغیراتی که در کشورهای جهان سوم روی گرفته و به نا کجا آباد کشیده شده اند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا