ایرج رحمانپور شاعر و خوانندهی لر در گفتگو با نشریه لور گفت: عنصر زبان گرانبهاترین میراث تاریخی و فرهنگی اهالی لرستان و زاگرس است، واضح است که بخشهای زیادی از تاریخ و فرهنگ این منطقه ناگفته باقی مانده است، که با پژوهش در حوزهی زبانهای بومی بخشهایی از این سکوت تاریخی قابل شکستن است.
ضمن عرض سلام، استاد مطلعاید که روز 21 فوریه، از سوی یونسکو روز جهانی زبان مادری نام نهاد شده است، دربارهی اهمیت این روز برای زبان لری توضیح بفرمائید.
ضمن تبریک “روز جهانی زبان مادری” به تمام کسانی که دل در گرو زبانهای بومی دارند، باید بگویم بنده همواره این آرمان بزرگ را داشتهام که روزی بحث زبان در میان اهل قلم و روشنفکران لر به یک گفتمان فرهنگی تبدیل شود؛ اما موضوعی که لازم میدانم توجه دوستان پژوهشگر را بدان جلب کنم این است که وقتی در جغرافیای لرستان از زبان مادری سخن گفته میشود باید سه بافت زبانی یعنی لری خرمآبادی، بختیاری و لکی را در نظر گرفت، و با توجه به این تقسیمبندی از زبان مادری سخن گفت، کما اینکه هموطنان کرد نزدیک به 20 لهجه دارند که آنها را در سه شاخهی کلی طبقهبندی کردهاند به طوری که درک برخی از این لهجهها برای گویشوران دیگر گویشها غیرممکن است، اما با وجود تفاوتهای عمیق تمام این گویشها “کردی” خوانده میشود، و هیچ کردتباری در کردی بودن این گویشها شک نمیکند، ولی متاسفانه بخشی از روشنفکران در بررسی زبان و ادبیات مردم لر دچار پدیدهای به نام خرمآباد زدگی یا بهتر بگوییم مرکز زدگی میشوند.
محصور کردن لر و لرستان به خرمآباد چه آسیبهای را متوجه فرهنگ و زبان ما میکند؟
باید بگویم که متاسفانه این ذهنیت باعث شده است که از یک سو کمتر شاهد پژوهشهای جامع در بین روشنفکران و اهل قلم لر باشیم و از سوی دیگر این مرکز محوری باعث به وجود آمدن دافعه و تکثرگرایی در دیگر بخشهای لرستان شده است، متاسفانه این ذهنیت به بخشی از جامعهی روشنفکری و همچنین ارگانهای فرهنگی مرکز استان نیز سرایت کرده و باعث شده است که کمتر به مناطق دیگر پرداخته شود، که این موضوع در کل به ضرر یکپارچگی هویت فرهنگی منطقه است. یکی دیگر از آسیبهایی که این نگرش به فرهنگ و هویت ما وارد میکند تقابل و مرزبندیهایی مخرب و نادرست تحت عناوینی چون “لکستان” در مقابل “لرستان” است، در حالی که لری و لکی همزاد، همریشه، همسرنوشت و همسرگذشتاند، اینها خواهر و برادرند از یک جا آمده و به یک جا خواهند رفت، و آن چنان در یکدیگر حل شدهاند که نمیتوان آنها را جدای از هم تصور نمود، به هر حال همیشه باید از اینگونه تقابلها و جداییها احتراز نمود.
برای جلوگیری از آسیبهایی که اشاره کردید چه اقداماتی سودمند است؟
در بررسی مسائل و زبانهای بومی باید به گسترهی فرهنگی لرستان نگریست نه به لرستانی که امروزه در کتابهای جغرافیا میبینیم، لرستانی که در میان استانهای مختلف تکهتکه شده است، متاسفانه هنگامی که از لر و لرستان سخن گفته میشود اغلب استانهای بختیارینشین، کهگیلویه و بویراحمد، بخشهایی از استانهای خوزستان، فارس، کرمانشاه و همدان و خیلی جاهای دیگر نادیده گرفته میشود، به ویژه ایلام که در کتابهای جغرافیای همنسلان من، لرستان پشتکوه خوانده میشد.
به نظر میرسد در سرود «سرزمینم» نیز همین دغدغه را داشتهاید؟
بله در واقع همین دغدغه و همچنین نوستالژی شخصی خودم بود که انگیزهی سرایش و ساخت سرود «سرزمینم» شد، در این سرود چهارگوشهی سرزمینهای لرنشین را برای فعالیت پژوهشگران و دلسوزان فرهنگی نشان دادهام، به اعتقاد من تواناییها و داشتههای گوناگون لرستان به همین وسعتی است که در در این سرود به آنها اشاره شده است، تواناییهای که باید آنها را دید و بیش از پیش به آنها پرداخت.
به موضع بحث بازگردیم، وضعیتهای زبانهای مادری مردم لر را چگونه ارزیابی میکنید؟
علیرغم تمام مسائلی که گفته شد، بنده وضعیت زبانهای مادری لرستان را مثبت ارزیابی میکنم، خوشبختانه نسل جوان ما توجه و نگرش مثبتی به زبان و دیگر مسائل فرهنگی خود دارند، به عبارتی باید گفت که مسائل فرهنگی-زبانی ما از سوی نسل جدید پذیرفته شده است، و جوانان زیادی مشغول به فعالیت در این زمینه هستند، خوشبختانه اخیراً دانشجویانی را میبینیم که در پایاننامههای خود به مسائلی نظیر دستور زبان لکی، هوره، مور و امثالهم میپردازند؛ منتها مشکلاتی از قبیل کمبود منابع علمی، مشکلات مالی، بیتوجهی متولیان فرهنگی و … نیز وجود دارد، که لازم است ارگانهای متولی فرهنگ فعالیت و تلاش بیشتری در این زمینه داشته باشند و طبق وظیفه و رسالت وجودیشان از پژوهشگران و کوشندگان مسائل بومی حمایت کنند.
شما درمقالهی “زبان زاگرس چراغی روشن به دهلیز تاریک” به اهمیت زبانهای مادری در منطقهی زاگرس اشاره کردهاید، در این ارتباط توضیح بفرمائید.
در واقع زبان گرانبهاترین میراث تاریخی و فرهنگی اهالی زاگرس است، واضح است که بخشهای زیادی از تاریخ و فرهنگ منطقهی زاگرس ناگفته باقی مانده است، که بخشی از این مسئله به خود ما یعنی بومیان این منطقه بازمیگردد، که باید بیش از پیش برای زبان و فرهنگمان دل بسوزانیم، اما اختصاصاً در ارتباط با زبان باید بگویم که زبانهای لری خرمآبادی، بختیاری و لکی ارزندهترین میراثهای فرهنگی ما هستند، در این زبانها واژگان، جملات و تعابیری وجود دارد که با موشکافی دقیق آنها میتوان بخشهای تاریکی از تاریخ منطقه را روشن نمود، به عنوان مثال مواردی در شاهنامه وجود دارد که به منطقهی شرق نسبت داده شده است، با رهگیری عناصر زبانی میتوان خاستگاه آنها را در غرب کشور پیدا نمود. متأسفانه در متون تاریخی ناحیهی تمدنخیز میانرودان را دجله و فرات در نظر میگیرند، در حالی که با مطالعه آثار تمدنی و همچنین پلهای تاریخی منطقهی لرستان باید رودهایی چون سیمره و کشکان را نیز جزئی از میانرودان به حساب آورد، به گواهی آثار موجود، منطقهی زاگرس خاستگاه تمدنهای بزرگی در دنیا بوده است، باز هم لازم است تاکید شود که با مطالعه و پژوهش در زبانهای موجود در این منطقه میتوان نقاط فراوانی از این منطقه را تنویر نمود».
همواره مناسبتهای ملی و مذهبی پیامهایی را برای ما بازگو میکند، به نظر حضرتعالی روز جهانی زبان مادری چه پیامی برای ما به همراه دارد؟
روز جهانی زبان مادری تلنگری است برای بازگو کردن وظایف فراموش شدهی همهی ما به ویژه متولیان فرهنگ جامعه، نامگذاری 21 فوریه به نام روز جهانی زبانهای مادری نشان دهندهی اهمیت جهانی همین موضوع است و فراموش نکنیم که کار کردن در عرصههایی چون زبان و فرهنگ بومی، نیاز به منابع مالی و کارگروههای تخصصی دارد، که این مهم بدون حمایت ارگانهای ذیربط حاصل نمیشود، و به یاد داشته باشیم که پژوهشگر ما وقتی میتواند خالق آثار ارزشمندی شود که با دغدغهی نان دست به گریبان نباشد.
شما به عنوان کسی که با موسیقی سر و کار دارد، رابطهی زبان و موسیقی را چگونه میبینید؟
یکی از راههای حراست از زبانهای مادری توجه به موسیقی اقوام است، زبان و موسیقی همواره در حال تاثیر گذاری بر یکدیگر و داد و ستد هستند، موسیقی هنری است فراگیر و نافذ، لذا این قدرت نفوذ و فراگیری فرصتهای زیادی را نیز برای کمک به اعتلای زبان فراهم میکند. به وسیلهی موسیقی علاوه بر زبان بسیاری از داشتههای فرهنگی را نیز میتوان حفظ نمود، در این میان زبان در موسیقی لری نقش پر رنگ و برجستهای را دارد، بخش اعظم موسیقی لری موسیقی با کلام است، کلامی که در موسیقی وجود دارد همواره پناهگاهی برای حفظ زبان بوده است.
با تشکر فراوان از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، به عنوان سخن آخر اگر نکتهای را ضروری میدانید، بفرمائید.
نکتهای که باید بدان اشاره کنم اینست که همواره باید به یاد داشتهباشیم که نوشتار به جزء لاینفک زبان است و طبعاً زبانهایی توان بقاء و اعتلا دارند که صاحب خط و نوشتاری کارآ و در عین حال فراگیر باشند، در این راه کارهایی نیز صورت گرفته است، اقداماتی که با وجود ارزشمندی ناکافی به نظر میرسند، تلاشهای پراکندهای که صورت گرفته است باید هماهنگ و یکپارچه شده تا به رسمالخطی دست پیدا کنیم که به مثابهی یک سند واحد مورد پذیرش اکثریت فعالان فرهنگ بومی قرار گیرد و همه ملزم به استفاده از آن شوند.
برگرفته از: سایت لور www.loor.ir