ویلیام بلیک؛ نابغه شوریده

100114170128_25

بلیک آزادی‌خواهی پرشور و انسان‌دوست بود. از پیش‌داوری‌های نژادی و دینی و قومی بیزار بود و همه انسان‌ها را فرزندان آزاد و برابر آفریدگار می‌دانست که برای شادکامی و نیک‌بختی بر بساط زمین گام گذاشته‌اند.

با بینش عرفانی، که از میراث عرفانی شرق دور نیست، ویلیام بلیک جهان را یکسره شادی و طرب می‌دید. لذتها و نعمات زندگی را مواهب پروردگار می‌دانست: به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست…. شاد آمدم شاد آمدم، از جمله آزاد آمدم…

بلیک آزادی اندیشه و رهایی خیال را از عطایای پروردگار می‌دانست. تحقیر جان و تن را دوری از خداوند و پیروی از شیطان می‌خواند. او به غرایز و کشش‌های انسانی احترام می‌گذاشت، اما از غرقه شدن در تجملات مادی نگران بود. نیروی معنوی شهروندان آزاد و برابرحقوق را بر هر اصل سیاسی و اجتماعی برتر می‌دانست.

این دنیای سرشار از روح معنویت و خلوص دینی به مذاهب رایج زمانه، به دین اهل شریعت و “قیل و قال اهل مدرسه” کمترین ربطی ندارد. بلیک از متولیان آیین مسیح، گریزان بود، اما مسیح را دوست و یاور خود می‌دانست. اهل شرع و دیانت او را دیوانه می‌دانستند.

آلبوم عکس: نقاشی های ویلیام بلیک

ویلیام بلیک از احکام و مناسک دینی گریزان بود. جزمیات شرعی طبع پاک و آزاده‌ی او را ملول می‌ساخت. از فرمان‌های الهی رویگردان بود، اما دست “دوست” را همواره بر شانه‌ی خود احساس می کرد.

شکوه رومانتیسم

شاعر و طراح و نقاش بزرگ انگلیسی ۲۸ نوامبر ۱۷۵۷ در خانواده‌ای کم‌درآمد در لندن به دنیا آمد و در ۱۲ اوت ۱۸۲۷ در همان شهر درگذشت.

اشعار بلیک ساده و روان، اما محکم و تکان‌دهنده است. شعر او با تخیلی غریب، تصاویر شگرف و کلامی پیامبرگون، شعر انگلیسی را دگرگون کرد. بسیاری از سخن‌شناسان شکوه زبان بلیک را به شعر شکسپیر مانند کرده‌اند.

ویلیام بلیک بزرگترین نماینده رومانتیسیسم در شعر انگلیسی به شمار می‌رود.

100114170124_26سبک یگانه بلیک

هنر طراحی و نگارگری بلیک، به هیچ مکتب و اسلوبی وامدار نیست. این هنر عاصی سری در هنر غارنشینی دارد و پایی در مکتب رومانتیک مدرن. با وجود تأثیرات آشکار از سبک گوتیک و انقلاب رنسانس، نقش او یکه و خودویژه است.

ویلیام بلیک منبع الهام خود را در درون پرغوغای خود یافته بود. از سبک‌ها و شگردها را به خوبی می‌شناخت، اما به سلیقه‌ها و پسندهای زمانه بی‌اعتنا بود. در ناسازگاری با ابنای روزگار و سرپیچی از هنجارهای زمانه تا آنجا پیش رفت که بیشتر مردم او را “دیوانه” دانستند.

بلیک مانند “عقلای مجانین” پیوسته مردم را از نظر (بینش) درون و تجلی تجارب شهودآمیز خود باخبر می‌ساخت، اما کمتر کسی به کار و تلاش او توجه می‌کرد.

بلیک کتاب‌های شعر خود را به تنهایی، و گاه به کمک همسرش تولید و عرضه می‌کرد: از ترسیم و تذهیب تا چاپ و صحافی را خود انجام می‌داد، بی آنکه دغدغه مشتری داشته باشد. در پیشرفت شگردهای حکاکی روی مس و گرآورسازی به نوآوری‌های مهمی دست زد.

بلیک بیشتر عمر خود را با فقر و محرومیت به سر برد، اما با وجد و نشاطی که از هنر او برمی‌جوشید، خود را روی زمین از هر آدمی شادتر می‌دید. در واپسین دم، که هنوز گرماگرم کار و آفرینش بود، در بستر مرگ گفت: “عاقبت به سرزمینی می‌روم که همیشه آرزوی دیدنش را داشتم.» به قول عارف شرقی: ما زبالاییم، بالا می‌رویم…

ویلیام بلیک رازی بزرگ در تاریخ هنر باقی مانده است، و امروز گرانبهاتر از هر زمانی دیگر.

منبع : سایت بی بی سی

پیمایش به بالا