استاد شكارچي : شعر در نزد ايلات و عشاير از جمله مردم لرستان، اهميت و ارزش خاص دارد. به طوريكه در اوقات فراغت، كار، عروسي، عزاداري، كوچ و … خلاصه در همهي اوقات، زن و مرد، پير و جوان، كشاورز و گلهدار در طول روز شعر و ترانه را زمزمه ميكنند. آنان مناسب حال خود، كلمات يا موضوعات شعري را فيالبداهه تغيير ميدهند و گاه ابيات جديد خلق ميكنند.
اشعار آنان سرشار از عناصر محيط مانند : كوه، آفتاب و باد و باران… است. اشعار لري، حتي آنان كه مخصوص به يك ترانهي خاص است، از تك بيتهايي مستقل ساخته شدهاند كه ميتوان در طول آهنگ، آنان را اجرا كرد، مانند اشعار دايه دايه، بزميري، ميري و … اشعار بيست ترانهي لري را ميتوان به صورت زير تقسيمبندي نمود: –۱گويش: الف) گويش فارسي، مثل اشعار نظامي و شاهنامه فردوسي كه در ترانههاي خسرو و شيرين و شاهنامهخواني خوانده ميشود. ب) گويش لري۱ شامل اشعار دايهدايه، قدمخير، كشكلهشيرازي خرمآبادي- عليدوسي، مويه، دوره دوره، بميرم، ميري، شيرين و خسرو، شاهنامهخواني، كشكله شيرازي پاپيونه، كوش طلا، هالووه گنم خَرِه، شيريجو، سيت بيارم، بزميري، اي-اي ميباشند.
گرچه با تقطيع ابيات لري به گونههاي مختلف وزن، كه در بالا به دست آورده شدهاست، رسيدهايم، … بيشتر آنان براي تلفيق شعر و موسيقي با افزودن كلمات و هجاهاي اضافي، مانند اري-هي-باوانم…… در قالب ريتم آهنگها شكل گرفتهاند. -۲در موضوعات شعري، ميتوان آنان را به گونهي زير دستهبندي كرد: -۱حماسه: دايهدايه، ميري، بميرم. -۲عاشقانه و سور: كشكله شيرازي، هيوله، عليدوسي، شاهنامهخواني، اياي، قدمخير، خسرو و شيرين. -۳ كار: دوره-دوره. – ۴ وقايع اتفاقيه۳: بزميري. -۵طنز و هجو: كوش طلا، شيريجو(كوكلا). – ۶سوگ: مويه. -۷ آوازي با مضامين مختلف: عليدوسي-خسرو و شيرين و شاهنامهخواني.
– ۳استخراج اوزان شعري: -۱خسرو و شيرين: مفاعيلُن مفاعيلُن مفاعيل. -۲دايهدايه: فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن. -۳ميري: فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن. -۴قدمخير: فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن. -۵ اي- اي: فعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتن. – ۶شاهنامهخواني: فعولُن فعولُن فعولُن فعول. -۷بزميري: فاعلاتُ فعْلُن فعِلُن فعِلُن فعْلُن. -۸گنم خره: فاعلاتُ فاعلُن فاعلاتُ فعْلُن. -۹ دوره- دوره: مفاعلن مفاعيل و (مفاعيل-مفاعيل). -۱۰ كشكله شيرازي خرمآبادي: فعولُ فعْلن فعْلن فعْلن. -۱۱كشكله شيرازي گرمسيري: فعلاتُ فَعْلن فِعْلن فَعْلن. -۱۲عليدوسي: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن. -۱۳ شيريجو«كوكلا»: فعولُ فعْلُن فعولُ فعْلُن. -۱۴كوش طلا: فعولُ فعْلُن فعولُ فعْلُن. -۱۵مويه: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن. -۱۶بميرم: فعلاتن فعلاتن فعلاتن. -۱۷هيوله: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات.
وظايف و مقام موسيقيدانان محلي گرچه هنرمندان محلي نزد مردم هميشه عزيز و محترم بودهاند، ولي موقعيت و مقام آنان در نزد مردم حالتي دوگانه داشتهاست. آنجا كه آنان با هنر خود روح و روان مردم را تسخير ميكردند و بدون حضور و هنرنمايي آنان مراسم غم و شاديشان سوت و كور بود و صفايي نداشت، در دل مردم حرمت و قدري بلند داشتند ولي آنجا كه معاشرت و همزيستي به ميان ميآمد، عرف و مخصوصاً اعتقادات جامعه ديواري بين مردم و هنرمندان كشيده بود. معمولاً با دختران آنها ازدواج نميكردند و دختر به آنها نميدادند. مردم اغلب ابا داشتند كه كار نوازندگي آنان را ياد بگيرند.
لذا، اين حرفه فقط بين فرزندان نوازندگان، سينه به سينه و از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشد. البته، آنان فرزندان خود را تحت آموزش منظم قرار نميدادند، بلكه آموختن موسيقي بدون آموزش مستقيم (استاد و شاگردي) در جريان معمول نوازندگي صورت ميگرفت. به عبارتي، فرزندان ضمن مشاركت و همراهي با پدران خود در حين اجراي روزمرهي موسيقي، آموزش لازم را در سطح مهارت پدر و گهگاه بيشتر فرا ميگرفتند.
اين نوع آموزش داراي ويژگيهايي است كه گاهي ميتواند به دلايل زير، در آموزش منظم موسيقي به طور جدي مورد توجه واقع شود: -نوع موسيقي آنان با زندگي واقعي مردم مرتبط بوده؛ به بيان ديگر، موسيقي آثار شاديبخش يا غمبار پديدههاي زندگي مثل كار، عروسي و عزا را بازگو ميكردهاست. -اجراي موسيقي به طور زنده و در حضور انبوه مخاطبين صورت ميگرفته، بنابراين نوازنده تمام توان خود را به كار ميبرده تا موجبات رضايت مخاطبين را فراهم نمايد.
روشن است كه استمرار و تداوم اين اجراهاي صحنهاي و زنده از طرفي سبب ايجاد اعتماد به نفس در نوازنده ميشد و از سوي ديگر موجبات خلاقيت بيش از پيش او را مهيا ميساخت. چون اجراي موسيقي تنها منبع درآمد و امرار معاش نوازنده بود (كه اكنون نيز هست)، بنابراين به هر ميزان كه سطح مهارت نوازنده بالاتر ميرفت، او بيشتر مشهور و نامآور ميشد و در نتيجه مخاطبيني كه از چيرهدستي او به وجد ميآمدند، شاباش بيشتري نثارش ميكردند و به اين ترتيب با افزايش درآمد از سطح معيشت بهتري برخوردار ميشد.
بديهي است اين امر انگيزهاي قوي در ارتقاي موسيقي را فراهم مينمود ، گروههاي نوازنده در لرستان معمولاً از افراد زير تشكيل ميشدند: -۱ نوازندهي سُرنا. -۲ نوازندهي كمانچه كه معمولاً سرنا هم مينواخت. -۳ نوازندهي دهل و تمبك. -۴ بازيگر يا رقصنده -۵ شاباشچي كه به طور معمول همراه با يك دايرهي زنگي كار شاباش گرفتن را انجام ميداد. نوازندگان محلي معمولاً ابزار و آلات موسيقي مورد نياز خود مانند: دهل، تمبك، كمانچه، سرنا و …. را خودشان ميساختهاند.
پينويسها: -۱ر.ك: فرهنگ معين«لري از لهجههاي ايراني است كه در لرستان بدان سخن ميرانند. زبان لري خود داراي لهجههاي فرعي است و لهجهي بختياري به آن نزديك است…» -۲اين تقسيمبندي بيشتر با هدف سهولت مطالعه و بررسي انجام ميشود. بديهي است پارهاي از ترانهها در عين اينكه عاشقانه هستند، حماسي نيز ميباشند، مانند: قدمخير. -۳رويدادهاي طبيعي يا نبردها و ساير رويدادهاي مهم در روابط انسانها. -۴وزن اشعار ترانه دوره-دوره به لحاظ جدا جدا بودن كلمات و هجاهايي كه عمدتاً خطاب به حيوانات براي چرخيدن خوانده ميشود، در اوزان متداول شعري نميگنجند، لذا آنجا كه كلمات و اشعار ميآيند، هر مصرع را ميتوان در دو مفاعلن- مفاعيل يا دو مفاعيل-مفاعيل جاي داد. -۵بررسي ريشههاي اين جدايي و دور ماندن مردم از آموزش ساز و موسيقي، نيازمند تحقيق جداگانهايست. -۶ اعضاي گروه نوازنده به تناوب وضايف مختلف را اجرا ميكردند، البته نواختن سرنا و كمانچه به عهدهي ماهرترين عضو گروه بود. -۷رقصندهها معمولاً، پسران خردسال مطربان بودند كه لباس دخترانه ميپوشيدند و در مجالس ميرقصيدند و نمايش ميدادند.
*برگرفته از كتاب بيست ترانهي كهن لري به قلم علياكبر شكارچي
منبع : هفته نامه سیمره www.seymare.com