چندي است كه در رسانههاي محلي و وبلاگها مباحثي در مورد مجموعه قوم لُر ارائه ميگردد كه حاكي از محدودبيني و كوتهانديشي نگارندگان اين گونه مطالب است. بسياري از اين مطالب با هدف ترويج واگرايي قومي و استقلال و خودمختاري فرهنگي و تاريخي بخشيدن به زيرنظامهاي قوم لُر ارائه ميگردد. جهت تنوير افكار عمومي كه خواسته و نخواسته در معرض اين اطلاعات بوده و ممكن است تحت تأثير منفي آنها قرار گيرند بر خود لازم و واجب ديدم كه با قلم ناقص و ضعيف خود مطالبي را ارائه دهم. دستيابي به هويت (identity) يكي از اولين و مهمترين تكاليف رشدي هر فردي است كه تأثير چشمگيري به سلامت رواني- اجتماعي او دارد.
در سطح فردي از ديدگاه روانشناسي هويت يعني مشخص شدن اينكه چه كسي هستيد، براي چه چيزي ارزش قائليد، و چه مسيري را ميخواهيد در زندگي دنبال كنيد. هويت يعني احساس نسبتاً پايدار از يگانگي خود. به مقوله هويت بايد در سطحي فراتر از جمله سطح قومي نيز پرداخته شود. برگرفته از مطالب بالا ميتوان هويت قومي را احساس نسبتاً پايدار از يگانگي يك قوم توسط اعضاي آن دانست. مطمئناً خدشه وارد شدن به اين هويت اعضاي آن قوم را دچار سرگرداني و سردرگمي نقش كرده و مانعي مهم بر سر تحركات مثبت و پيشرفت و ترقي آنها محسوب ميگردد. اين سرگرداني از لحاظ اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي بر بدنه آن قوم آسيب فوقالعادهاي وارد خواهد كرد. لذا ارائه مطالبي در مورد اينكه لُر قوميتي است محدود كه شامل گويش فیلی (خرمآبادي) و گويشهاي نزديك به آن ميشود و لكها، بختياريها، ممسنيها، بويراحمديها، بروجرديها و… را مستثني كردن از جانب هر كس كه مطرح شود عملي بسيار ناشايست و غيرتاريخي است كه مولد سرگرداني و نابساماني قومي خواهد شد.
در اين زمينه متأسفانه بعضي از افراد خصوصاً به موضوع جدائي لُرهاي لك از ساير لُرها پرداخته و از اين طريق سعي در دست و پا كردن جايگاهي هرچند نامناسب براي خود هستند. استناد اين عدة قليل نيز تفاوت گويش لُرهاي لك و لُرهاي فيلي (خرمآبادي) كه به اشتباه به تنهایی لُر خوانده ميشوند، ميباشد. غافل از اينكه تفاوت گويشي در بين قوميتهاي مختلف كاملاً رايج و فقط مختص به قوم لُر نيست. ذكر چند نمونه مطلب را عينيتر خواهد كرد. در اين زمينه ميتوان به تفاوت گويشهاي تركي قشقايي و آذري در ايران و در سطحي وسيعتر تركي آذري با تركي قرقيزي، ازبكي، ايغوري و استانبولي اشاره كرد كه در بسياري از موارد اين تفاوت و فاصله به حدي است كه مانع گفتگوي افراد وابسته به اين گويشها با هم ميشود. در اين مورد نقل شده است كه بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي رؤساي كشورهاي ترك زبان تازه استقلال يافته و تركيه كه ادعاي برادر بزرگتر را براي آنها دارد سعي بر گفتگوي مستقيم داشته ولي فاصله گويشها به حدي بود كه ناچار از مترجمان روسي استفاده كردند. اين تفاوت در زبان عربي و نيز كردي هم كاملاً مشهود است. گفتگوي يك كرد كرمانجي با يك كرد سوراني بسيار دشوار و با يك كرد هورامي يا كلهري شايد غيرممكن باشد ولي در تمام اين موارد و نمونه طرفين اين تفاوت را دليلي بر عدم يگانگي و وحدت يا انكار قوميت خود و ديگري نميدانند.
بايد توجه داشت كه تفاوت بين گويش لكي و فيلي به هيچ عنوان به اندازه موارد ذكر شده در بالا نيست. عليرغم تفاوت در افعال اين دو گويش در زمينه اصطلاحات و مفاهيم اشتراك فوقالعادهاي وجود دارد. علاوه بر اين در مباحث قوميتي، گويش و زبان تنها عامل تعيين چارچوب يك قوم نيست بلكه به فرهنگ، آداب و رسوم، آيينها و ويژگيهاي رواني و شخصيتي نيز توجه ميشود كه در اين موارد اشتراك لُرهاي لك و لُرهاي فيلي بسيار زياد است.
با ذكر خلاصة بالا خواننده اين مطلب بر پوچ بودن مباحث مربوط به واگرايي در بين زيرنظامهاي قوم لُر واقف خواهد شد. بايد ذكر كرد كه براساس عامل جغرافيايي و فرهنگي همانطور كه در منابع مختلف ذكر شده است ميتوان لُرها را به دو دسته بزرگ، لُر بزرگ شامل بختياريها، بويراحمديها و ممسنيهاي ساكن در استانهاي چهارمحال بختياري، كهكيلويه و بويراحمد، خوزستان، فارس، لُرستان، اصفهان و بوشهر… و نيز لُر كوچك كه شامل لكها و فيليهاي ساكن در استانهاي لُرستان، ايلام، همدان، خوزستان، مركزي، كرمانشاه و بعضاً قزوين، گيلان (لوشان) و خراسان (چگنه عليا و سفلي)، استان مركزي (بخشهايي از شاه زند و خنداب) است. اشتباه بنيادي در بين قسمت لُر كوچك اين است كه اصطلاح لُر به صورتي كلي و كاملاً اشتباه فقط به فيليها اطلاق ميگردد و همين زمينه را براي سم پاشیهاي قومي و فرهنگي فراهم آورده است.
نتيجه اينكه چه لكها، چه فيليها، چه بختياريها، چه بويراحمديها، چه ممسنيها و…. با وجود تفاوت گويشی همه لُر بوده، هستند و خواهند بود. جاي بسي تأسف دارد كه در زماني كه عقلا و نخبگان قوميتها به دنبال ايجاد همگرايي بين زيرمجموعههاي قوم خود هستند به طوريكه مثلاً در مورد قوم كرد بحث جدايي هوراميها از كردها به صورت كامل از بين رفته است ولي درخصوص قوم لُر عكس آن صادق است و صحبت از واگرايي ميشود. جالب اينكه اخيراً در بين اهالي خانقين، مندليها و بدرة عراق كه داراي گويش لكي هستند تحركات چشمگيري در مورد لُر خواندن خود و اطلاق نام لُرستان غربي بر منطقه جغرافيايي خود دارند و سعي در مجزا كردن خود از قوم كرد و برگشتن به هويت اصيل لُري خود دارند ولي در داخل ايران بعضي از دوستان ندانسته بر فرهنگ، اصالت و ريشة تاريخي خود و ديگران آسيب ميزنند. به اين دوستان توصيه ميشود كه چشمهاي خود را بشويند و جور ديگري ببينند يعني گسترة ديد خود را افزايش داده و از چشماندازي وسيعتر و واقعبينانهتر به اين قضيه بنگرند. به اميد سرافرازي و بهروزي لُرهاي عزيز و ايران هميشه سربلند.
دکتر کیانوش زهراکار k-zahrakar.blogfa.com