یک هیئت از گرجستان برای ملاقات با استالین به مسکو آمده بود. بعد از جلسه استالین متوجه شد که پیپ اش گم شده و از رئیس کا. گ. ب خواست تا ببیند آیا کسی از هیات گرجی پیپ او را برداشته یا نه.
بعد از نیم ساعت، استالین پیپ اش را در کشوی میزش پیدا کرد و از رئیس کا.گ.ب خواست که هیئت گرجی را آزاد کند. رئیس کا.گ.ب گفت:
« متاسفم رفیق، تقریبا نصف هیئت اقرار کرده اند که پیپ را برداشته اند و بقیه هم موقع بازجویی مردند!»